عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۴۶۲۴۰
تاریخ انتشار : ۰۷ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۷:۳۳
لبخندی زد و بلند گفت: نماز! دارند اذان می‌گویند؛ در پایان از خداوند می خواهیم که ما را از نماز گزاران واقعی قرار دهد و مدال پر افتخار نماز را برسینه ما نصب کند.
عقیق:شهیدخلبان علی اکبر شیرودی در کنار هلیکوپتر جنگی‌اش ایستاده بوده و از خبرنگاران هر کدام به نوبت از او سؤال می‌کردند. خبرنگاری از کشور ژاپن آمده بود پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟ شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ‌ما برای خاک نمی‌جنگیم ما برای اسلام می‌جنگیم. تا هر زمان که اسلام درخطر باشدمی جنگیم.

این را گفت و به راه افتاد. خبرنگاران حیران ایستادند. شیرودی آستین‌هایش را بالا زد. چند نفر به زبان‌های مختلف از هم می‌پرسیدند:‌کجا؟ خلبان شیرودی کجا می‌رود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده.

خلبان شیرودی همانطور که می‌رفت برگشت. لبخندی زد و بلند گفت: نماز! دارند اذان می‌گویند؛ در پایان از خداوند می خواهیم که ما را از نماز گزاران واقعی قرار دهد و مدال پر افتخار نماز را برسینه ما نصب کند.

منبع:روضه

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین