۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۳ ذی القعده ۱۴۴۵ - ۰۰ : ۰۱
غزلی از واشقانی فراهانی
حسن واشقانی فراهانی عضو انجمن نغمهسرایان سنتی تهران غزلی با حال و هوای ماه محرم سروده است.
عقیق:حسن واشقانی فراهانی متخلص به «سائل» از شاعران آیینی کشورمان غزل جدیدی با موضوع ماه محرم و اسارت خاندان آلالله سروده است:
بر نیزه نشاندند سر بیبدنش را / زان پس که ربودند ز تن پیرهنش را
بر جایِ گلِ پیرهنش خار نشاندند / آنان که شکستند گل یاسمنش را
تیر از پی تیر آنقدر آمد که نبیند / آن چشم پر از اشک تن بیکفنش را
یا رب چه شود با دل زینب چو ببیند / انبوه تماشاگر پرپر زدنش را
آغوش گشودست که گیرد به سر دست / صدچاک بدن یوسف دور از وطنش را
از نیزه بلند است به تحقیق نوایی / تا باز به دنیا برساند سخنش را
آن نغمه جانسوز تر از نی بدراند / چون تیغ دودم حنجره اهرمنش را
«سائل» چه غمی بود غم او که نوشتند / از خون جگر قصه باغ و چمنش را
منبع:فارس
211008
بر نیزه نشاندند سر بیبدنش را / زان پس که ربودند ز تن پیرهنش را
بر جایِ گلِ پیرهنش خار نشاندند / آنان که شکستند گل یاسمنش را
تیر از پی تیر آنقدر آمد که نبیند / آن چشم پر از اشک تن بیکفنش را
یا رب چه شود با دل زینب چو ببیند / انبوه تماشاگر پرپر زدنش را
آغوش گشودست که گیرد به سر دست / صدچاک بدن یوسف دور از وطنش را
از نیزه بلند است به تحقیق نوایی / تا باز به دنیا برساند سخنش را
آن نغمه جانسوز تر از نی بدراند / چون تیغ دودم حنجره اهرمنش را
«سائل» چه غمی بود غم او که نوشتند / از خون جگر قصه باغ و چمنش را
منبع:فارس
211008