عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۲۹۴۱
تاریخ انتشار : ۲۲ آذر ۱۳۹۱ - ۱۶:۳۰
از آغاز روزنامه نگاری در خراسان بیش از یک قرن می‌گذرد . نخستین فعالیت رسمی روزنامه نگاری در مشهد با انتشار روزنامه ادب در 4 رمضان 1318 قمری (برابر با 5 دی 1279 خورشیدی) در مشهد به مدیریت ادیب الملک فراهانی صورت گرفت.

عقیق:از آغاز روزنامه نگاری در خراسان بیش از یک قرن می‌گذرد . نخستین فعالیت رسمی روزنامه نگاری در مشهد با انتشار روزنامه ادب در 4 رمضان 1318 قمری (برابر با 5 دی 1279 خورشیدی) در مشهد به مدیریت ادیب الملک فراهانی صورت گرفت.

این روزنامه که در چهارشنبه هر هفته در مشهد چاپ و توزیع می‌شد به مدت سه سال ( 1318 – 1320 قمری) در 110 نمره (شماره) 8 صفحه‌ای با چاپ سنگی به اندازه 20*30 منتشر شد و سپس به تهران منتقل گردید. 
محتوای کلی روزنامه ادب را اخبار مشهد، سایر شهرهای خراسان ایران و حتی کشورهای جهان تشکیل می‌داد. این روزنامه از اولین روزنامه های منتشره در ایران است لذا اخبار و مطالب متنوع آن اهمیت زیادی برخوردار است. چون در زمان انتشار اولین و تنها روزنامه منطقه خراسان بود برای اطلاع از تاریخ مکتوب این خطه تنها می توان به این روزنامه رجوع کرد.
محمدصادق ادیب‌الممالک فراهانی، شاعر، ادیب و روزنامه نگار دوره مشروطه در روز 14 محرم سال 1277 هجری (مطابق با 11 مرداد ماه سال 1239 خورشیدی) در روستای گازران اراک به‌دنیا آمد.
او از سال1307 تا 1314ه‍.ق در شهرهای مختلف آذربایجان، کردستان، کرمانشاه، تهران زندگی نمود و هنگامیکه مدرسه لقمانیه تبریز در سال 1316 قمری افتتاح شد، نیابت ریاست آنجا را عهده دار گشت و در همین سال روزنامه ادب را در تبریز منتشر ساخت. در سال 1318 قمری به خراسان آمد و روزنامه ادب را تا سال 1321 در آنجا منتشر کرد. در سال 1321ه‍.ق به تهران رفت و سردبیری روزنامهٔ ایران سلطانی را تا سال 1323 برعهده گرفت. سپس به بادکوبه رفت و بخش فارسی روزنامه ارشاد منتشر کرد.
در سال 1324ه‍.ق بار دیگر به تهران برگشت و این بار سردبیری روزنامه مجلس به او سپرده شد. او در سال 1325 روزنامه عراق عجم را در همین شهر منتشر ساخت. در دوران استبداد محمد علیشاه ادیب به صف مشروطه‌خواهان پیوست، و در سال 1327ه‍.ق همراه با مجاهدان فاتح وارد تهران شد. در سال 1329ه‍.ق وارد عدلیه یا دادگستری امروزی شد و تا پایان عمر به ریاست چندین شعبه عدلیه در شهرهای اراک، سمنان،ساوجبلاغ و یزد منصوب شد. ادیب‌الممالک فراهانی در روز 2 اسفند 1295 خورشیدی (28 ربیع‌الثانی سال 1335ه‍.ق) در شهر یزد سکته کرد و در همین سال پس از بازگشت به تهران درگذشت. آرامگاه او در شهر ری است. ادیب الممالک در لغت فارسی وعربی مهارت داشت و بر ادب و تاریخ و قصص و روایات عرب و عجم مسلط بود بطوری که از نظر شاعری جایگاه والایی در ادبیات فارسی دارد. 
مطلب « اعجاز حضرت ثامن الائمه» نگارش ادیب الممالک به تاریخ 20 ذی الحجه 1318 ( مطابق 21 فروردین 1280 خورشیدی) در روزنامه ادب منتشر شده است، اولین خبر ثبت شده از فرد شفایافته‌ای است که در قدیمی ترین روزنامه خراسان می‌توان مدرکی درباره آن وجود دارد:

اعجاز حضرت ثامن الائمه
«در علاجش سر مطلق را ببین *** در مزاجش قدرت حورا ببین
در این خصوص بدوا مکتوبی مفصل و با امضاء از جناب... آقا میرزا عبدالله دبیر التولیه خادمباشی کشیک چهارم به اداره رسید و بعدها نیز اخبار متواتره و شهادات متکاثره بر تصدیق و صحت این امر مسموع گردید و به تحقیق پیوست که در روز مبارک عید اضحی که کشیک چهارم بود مقارن ظهر شخصی محمد حسین نام مشهور به ناوه کش از اهل مشهد مقدس که دیرگاهیست به مرض فلج مبتلا گشته و بطوری که از کمر به پایین بی حس و حرکت بود که کشان کشان با سینه راه میرفت برای استشفاء و طلب بهبودی از این داء عضال و مرض مزمن که طبیبان حاذق از مداوا و علاجش استعفاء نموده و آیه یاس بر او خوانده بودند به آستان مبارک حضرت ابوالحسن علی بن موسی الرضا ملتجی و متوسل گردید که گفته اند:
چنکوک و خفته شکل و بی ادب *** سوی او میغیژ و او را می طلب
و چون از روی صدق و نیاز سوز و گداز آغاز نمود تیر دعایش به هدف اجابت رسید و کام امیدش نوشداروی عافیت نوشید.
چون برآورد از میان جان خروش*** اندر آمد بحر بخشایش بجوش
یک مرتبه از جا برخاست و کمر مردی راست کرد و پای کوبان و تسبیح کنان بی هیچ علت و رنجی در محضر جمع کثیری از خادم و زائر و بومی و مسافر از آن روضه مینو نشان به خانه خود روانه گشت.
کوردلان بی بصیرت را این معجزه معجب سرمه بینائی دردیده کشید و اهل نظر را باعث ازدیاد یقین و رسوخ عقیدت گردید.
عجب از کشته نباشد بدر درگه دوست*** عجب از زنده که چون جان بدر آورد سلیم
طبیب اسی و حکیم نطاسی میرزا طار طبیب که معالج او بود انگشت حیرت به دندان گزید و با جمعی از ثقات که از ابتدا شاهد احوال و مطلع بر کم و کیف حکایت بودند در محضر جناب .. آقای شیخ اسماعیل مجتهد ترشیزی صورت ماوقع را شهادت داده داستان را در محضری طولانی نگاشته مرقوما و مسجلا نزد جناب ... صدیق الدوله متولی باشی بیاورند فورا بشکرانه ظهور این کرامت نقاره شادی کوفته و جشن عشرت برقرار و رسم چراغانی در صحن مقدس به عمل آمد.
نگارنده نیز در حین نگارش این لایحه تفالی از دیوان ....حافظ برگرفتم در بالای صفحه این دو بیت برآمد
برآستان تو غوغای عاشقان چه عجب*** که هر کجا شکرستان بود مگس باشد
چه حاجت است به شمشیر قتل عاشورا*** که نیم جان مرا یک کرشمه بس است.»

منبع: قدس آنلاین

کدخبرنگار:211001


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین