عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۲۶۳۱۱
تاریخ انتشار : ۳۰ فروردين ۱۳۹۳ - ۲۳:۵۷
محمدرضا مجیدی:
درست زمانی که مسلمانان برترین الگوی زن مسلمان را صدیقه اطهر معرفی می‌کنند، جهان غرب تحت عنوان مفاهیم حقوق بشری در دفاع از حقوق زنان خط و نشان می‌کشد و آنچه را که فاطمه زهرا(س) بر آن اصرار می‌ورزند، ...

عقیق: یعنی حجب و حیا و عفت زن، آن را ضد حقوق بشر معرفی می‌کند. در این ارتباط قوانین حقوق بشری غرب همان نظری را نسبت به زن دارد که عصر جاهلی داشت. امروز همچون دوران جاهلیت در پوشش دفاع از حقوق زن، با نگاه شیءگونه، زن ملعبه دست مردان هوس باز شده تا آنان با تبلیغ کالاهای تجاری منافع سرشاری را از این رهگذر کسب کنند.
قرآن کریم اعمال ناشایست قوم جاهلی را چنین حکایت می‌کند و می‌فرماید: «واذالمؤده سُئلت» یعنی روز قیامت روزی است که از دختران زنده به گور شده سؤال می‌شود، راستی انسان باید تا چه اندازه گرفتار انحطاط اخلاقی باشد که میوه دل خود را پس از رشد و نمو یا درهمان روزهای ولادت زیر خروارها خاک پنهان کند و از فریاد و ناله او متأثر نشود. هنگامی که قیس بن عاصم، خدمت رسول خدا(ص) شرفیاب شد، یکی ازانصار از دختران وی سؤال نمود، قیس در پاسخ گفت: من تمام دختران خود را زنده به خاک کرده‌ام و کوچکترین تأثر در دل خود احساس ننموده‌ام مگر یکبار و آن موقعی بود که در سفر بودم و ایام وضع حمل همسرم نزدیک بود، اتفاقاً سفرم به طول انجامید، پس از بازگشت از سفر، از حمل همسرم پرسیدم، وی در پاسخ به من از مرگ فرزند دخترم خبر داد، ولی در واقع از ترس من، دختر را به خواهران خود سپرده بود. سالها گذشت و ایام جوانی و طراوت دختر فرا رسید، و من کوچکترین اطلاعی نداشتم، تا اینکه روزی در خانه نشسته بودم، ناگهان دختری وارد خانه شد و سراغ مادرش را گرفت، دختری زیبا با گیسوان بهم بافته و گردن بند زیبایی در گردن؛ من از همسر خود پرسیدم که این دختر زیبا کیست؟ وی در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، گفت: این دختر توست، همان دختریست که هنگام مسافرت تو به دنیا آمده، از ترس تو پنهان کرده بودم، سکوت من در برابر همسرم، نشانه رضایت بود، او تصور کرد که من دست خود را آلوده به خون وی نخواهم کرد. لذا روزی همسرم با خیال راحت از خانه خارج گردید، من به موجب پیمان و عهدی که داشتم، دست دخترم را گرفته به یک نقطه دور دست بردم، درصدد حفر گودال برآمدم، هنگام حفر دختر از من می‌پرسید که منظور از کندن زمین چیست؟ وی را گرفته و کشان کشان در میان گودان افکندم و خاکها را به سر و صورت او ریخته و به ناله‌های دلخراش وی گوش ندادم!
او همچنان ناله می‌کرد و می‌گفت: پدرجان مرا زیر خاک پنهان می‌سازی؟! و در این گوشه تنها گذارده به سوی مادرم برمی‌گردی؟! ولی من خاکها را می‌ریختم تا آنجا که او زیر خروارها خاک پنهان گردید و خاک او را فرا گرفت. آری یگانه موردی که دلم سوخت همین مورد است هنگامی که سخنان قیس پایان یافت، چشمهای رسول خدا(ص) پر از اشک شده بود، این جمله را فرمود: ان هذه لتسوه «و من لا یرحم لا یرحم» یعنی این عمل یک سنگدلی است و ملتی که رحم و عواطف نداشته باشند، مشمول رحمت الهی نمی‌گردند.

موقعیت اجتماعی زن نزد اعراب
زن در میان آنان مانند کالا خرید و فروش می‌شد و از هرگونه حقوق اجتماعی و فردی و حتی ارث محروم بود. روشنفکران عرب زن را در عداد حیوانات قرار داده و به همین جهت در شمار لوازم و اثاث زندگی می‌شمردند.
غالباً از بیم قحطی و احیاناً از ترس آلودگی، دختران خود را روز اول تولد سرمی‌بریدند و یا از بالای کوه بلند به دره عمیقی پرتاب می‌کردند و گاهی در میان آب غرق می‌نمودند. قرآن کتاب آسمانی ما که در نظر خاورشناسان غیرمسلمان لااقل بعنوان یک کتاب تاریخی و علمی دست نخورده شناخته می‌شود، در این باره سرگذشت عجیبی را نقل می‌کند و می گوید: هنگامی که خبر تولد دختر به یکی از آنها داده می‌شد، رنگ وی سیاه می‌گردید و در ظاهر خشم خود را فرو می‌خورد و بر اثر این خبر بد از قوم خود متواری می‌گردید و نمی‌دانست آیا مولود مزبور را با خواری نگه دارد! یا در خاک پنهان سازد، راستی چه حکم و قضاوت زشتی دارند.
و این در حالی بود که خداوند در همان عصر فاطمه(س) را به رسول خدا(ص) داد و آنقدر رسول خدا(ص) برای فاطمه ارزش قایل است که هنگامی که فاطمه بر او وارد می‌شود، در مقابل او می‌ایستاد، گاهی دستان دخترش را می‌بوسد و از او به نام پاره تن خویش یاد می‌کند.
درست است که امروزه جهان غرب زن را ظاهراً زنده به گور نمی‌کند، ولی در هجمه‌های فرهنگی خود زن را همانند اعراب جاهلی به عنوان یک کالای لوکس جلوه می‌دهد که بوالهوسان و هوسرانان از این کالا رایگان استفاده کنند.
امروزه خواسته یا ناخواسته متأسفانه در جامعه اسلامی خودمان در کوچه و خیابان گرفته تا محل کار، تابع این فرهنگ منحط غرب هستیم. زن که باید همانند یک گوهر در صدف باشد، در همه جا جلوه‌گری می‌کند و برای جلب نظر بیگانه حجب و حیایی که خداوند در فطرت او به ودیعت گذاشته را می‌فروشد. هدف اصلی تشریع احکام در اسلام، قرب به خداوند است که بوسیله تزکیه نفس و تقوی بدست می‌آید.
از مجموع آیات و احادیث به خوبی استفاده می‌شود که هدف و فلسفه وجوبی حجاب اسلامی ایجاد تزکیه نفس طهارت وعفت و پاکدامنی در بین افراد جامعه و ایجاد صلاح و پیش گیری از فساد است.
یکی از آثار و فواید مهم حجاب در بعد فردی ایجاد آرامش روانی بین افراد جامعه است که یکی از عوامل ایجاد آن عدم تهییج و تحریک جنسی است.
یکی از فواید مهم حجاب در بعد خانوادگی، اختصاص یافتن التذاذهای جنسی به محیط خانواده و در قالب ازدواج مشروع است.
اختصاص مذکور باعث پیوند و اتصال قوی تر زن و شوهر و در نتیجه استحکام بیشتر کانون خانواده و برعکس فقدان حجاب باعث انهدام نهاد خانواده است.
البته فواید حجاب بیشتر از آن است که بتوان در این گفتار به همه آن اشاره نمود و خود مجالی بیشتر می‌طلبد و این نوشتار را پایان می‌دهیم به حدیث شریفی از رسول خدا(ص). آن حضرت از اصحاب سؤال نمودند که در کدام لحظه زن به خدا نزدیکتر است؟ هیچکدام پاسخ قانع کننده‌ای ندادند تا اینکه این سؤال به گوش حضرت زهرا(س) رسید. آن حضرت فرمود: « زمانی زن به پروردگارش نزدیکتر است که پیوسته ملتزم به حضور در خانه امن (جهت ایفای نقش همسری و مادری‌اش باشد) پاسخ حضرت فاطمه(س) را به پیامبر(ص) رساندند آن حضرت فرمود: درست گفته است) به درستی که فاطمه علیه السلام پاره تن من است

 

منبع:قدس

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین