عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۱۲۷۰۹۹
تاریخ انتشار : ۲۹ تير ۱۴۰۲ - ۱۱:۵۴
حجت الاسلام ادیب یزدی:
حجت‌الاسلام ادیب یزدی گفت: هیأتی‌ها در مواجهه با زنان بی‌حجاب صبر فعال داشته باشند. معنای صبر فعال، پخمگی و انزوا و «به من چه» و «دیگه کاری نمی‌شه کرد» نیست. صبر فعال، کار حضرت زینب(س) در اسارت بود؛ یعنی زمان مناسب، پیام را برسانند.

عقیق: امیرحسین کسائی: جامعه مبلغین کشور را ابتدا مرحوم فلسفی راه‌اندازی کرد تا حتی شده مبلغان و منبری‌های کشور در حد یک چای خوردن دور هم جمع شوند و باهم گفت‌وگو و مشورت کنند. بعد از او مرحوم سیدابوالقاسم شجاعی، مسئولیت آن را داشت و حال، مدتی است که مسئولیت آن بر عهده حجت‌الاسلام مرتضی ادیب یزدی است.

بسیاری می‌گویند در هیأت‌های محرم با همه جمعیت پرتعداد عزاداران حاضر که در دیگر ایام سال بی‌سابقه است، منبرها مخاطب ندارند و مردم پای منبر نمی‌نشینند. از سوی دیگر در بحث جهاد تبیین، منبری و سخنران مهم‌ترین وظیفه را شاید برعهده داشته باشد. در دومین قسمت برنامه شمیم با حجت‌الاسلام ادیب یزدی به گفت‌وگو نشستیم و این مباحث را مطرح کردیم. نتیجه این همنشینی را بخوانید:

۱۶ سال داشتم که برای منبر به هیأت‌ها دعوت شدم

چرا به سمت منبر رفتن و سخنرانی آمدید و از چه زمان حس کردید که توانایی سخنرانی دارید؟

اولین بار که حس کردم می‌توانم حرف بزنم و قلم به دست گرفتم، کلاس پنجم ابتدایی بودم. در آن زمان معلم انشاء ما آقای نجفی بود که هنوز هم در قید حیات است. او موضوع مشهور «علم بهتر است یا ثروت» را به ما داده بود که من ۲۰ صفحه ورقه امتحانی راجع‌ به این موضوع قلم زدم. ایشان همان زمان به من گفت: تو آخوند خوبی می‌شوی. البته من در خانواده‌ای بودم که پدرم از علمای مشهور شرق تهران بود و اقوام دیگری از ما روحانی بودند و این پیش‌بینی مرسوم بود. بعد از کلاس ششم وارد دبیرستان روزبه در میدان شهدا شدم. در کلاس ۷ و ۸ همکلاسی‌های مدرسه را جمع کردم و هیأتی به نام مکتب اسلام و بینش را راه‌اندازی کردم. این هیأت مورد استقبال دانش‌آموزان و دبیران واقع شد و در جلسه شرکت می‌کردند. در این هیأت من سخنرانی می‌کردم، احکام شرعی می‌گفتم و قرآن و تاریخ اسلام هم یاد می‌دادم. من مطالعه می‌کردم و مطالب را در هیأت ارائه می‌دادم.

مردم پای منبر فقط نمی‌خواهند حرف بشنوند، بلکه می‌خواهند حرف منطقی و مطالبی بدردبخور بشنوند تا به نتیجه عقلایی صحیحی برسند. البته رکن اصلی و تکمیل کننده منبر که شرف منبر و نورانیت آن است، روضه است. یعنی ما منبر بدون روضه نباید داشته باشیم

در مدت تحصیل به واسطه ارتباط با علما و ائمه جماعت مساجد، اطلاعات خود را افزایش دادم. طوری که بعد از اینکه دیپلم گرفتم عملاً در سخنرانی توانمند شده بودم و به هیأت‌های دیگر هم دعوت می‌شدم. خاطرم هست هیأتی به نام فلزکاران در تهران با مدیریت مجید نیکومندی بود که من را دعوت می‌کرد. من حدود ۱۶ سال سن داشتم و منبر می‌رفتم.

در همین سن و سال با آقا میرزا اسماعیل دولابی آشنا شدم و این باب آشنایی من با شوهر خواهر ایشان آقای سیداحمد نجفی شد. ایشان یکی از موثرترین شخصیت‌های زندگی من بوده است. من ۷ سال شاگرد آقای نجفی بودم و بسیاری از منابع علمی چه ادبیات، چه فقه و خصوصاً عرفان عملی مثلاً فصوص الحکم را محضر ایشان شاگردی کردم. از سال ۵۱-۵۲ جدی‌تر وارد عرصه منبر شدم و عمده وقتم را به تبلیغ می‌گذارندم. من حدود ۵۰ سال است که در وادی منبر فعال هستم.

قبل از انقلاب در زمینه انسجام و جمع کردن مردم و حرکت به سمت تظاهراتی که امام(ره) امر می‌فرمودند، تلاش می‌کردیم و بعد از پیروزی انقلاب هم با تمام وجود در خدمت اهداف امام و آرمان‌های انقلاب و شهدا بودم.

 

روضه ۳ کلمه‌ای در ظهر عاشورا

از حاج آقای نجفی خاطره‌ای دارید که برای ما تعریف کنید؟

ایشان مطلق جذب بود و ما هم که جوان بودیم و پدر از دست داده بودیم و گرد یتیمی روی شانه‌های ما نشسته بود، خیلی مجذوب او می‌شدیم. خاطره خیلی عجیبی دارم که برای من به عنوان یک منبری تکرار نشدنی است. ظهر عاشورا آقای نجفی بنا داشت در هیأت فاطمیون منبر برود. ۱۰-۱۲ هزار جمعیت در حسینیه قدیم آن‌ها و بیرون نشسته بود. ایشان با عمامه و پیراهن و عبا مشکی وارد شد و حال بسیار عجیبی هم داشت. بر فراز منبر رفت. بلندگوهای آن زمان از این کله گربه‌ای‌ها بود. مردم ناله می‌کردند و آماده بودند که اشک بریزند. ایشان بالای منبر نه خطبه‌ای خواند و نه بسم‌الله گفت و نه مقدمه‌ای، فقط سه کلمه گفت. فرموند: «تِلْکَ عَشَرَةٌ کَامِلَةٌ؛ 10 روز تمام شد» خودش که غش کرد و از منبر پایین افتاد. مردم هم حال عجیبی داشتند و همه بر سر و صورت می‌زدند.

جمعیت حسین حسین گویان به ولوله افتاده بود. مردم آن زمان بیش از امروز اهل معرفت بودند و منبرها هم بسیار عمیق‌تر بود.

 

منبر بدون روضه نباید داشته باشیم

برای منبر رفتن خود چه سبک و سیاق و روشی دارید؟

منبرها حاوی دو بخش است. یک بخش ذاتی افراد است؛ یعنی خدادادی است. هرچه برخی برای اکتساب این بخش تلاش می‌کنند، امکان‌پذیر نیست و استفاده از واژه‌ها و کیفیت استنتاج و بخشی هم تجربه افراد در این امر اثرگذار است. بخشی هم با تمرین و مطالعه و تحقیق حاصل می‌شود که اکتسابی است، اما بخش ذاتی بر آن غلبه دارد.

من از جوان‌های هیأتی می‌خواهم که به هر قیمتی خود را مقید کنند که پای منبر بنشینند. حتی از منبر هم استفاده نکنند اما منبری را تعظیم کنند که این کار جزو اصول هیأت‌داری است. امام سجاد(ع) و امام علی(ع) و پیامبر صاحب منبر(ص) هستند. روحانی که در هیأت شما منبر می‌رود، نماینده آن‌هاست، بی‌توجهی به او، گویی بی‌توجهی به آن بزرگواران است

من اول روی منبر، طرح کلی منبر را در ذهنم تصویر می‌کنم که بنا دارم چه چیزی بگویم و چگونه قصد دارم وارد آن شوم و نهایتاً هم نتیجه‌گیری را مشخص و منبر را تمام می‌کنم. یعنی منبر یک طراحی دارد. متاسفانه برخی از منبری‌ها خودشان هم نمی‌دانند چه می‌خواهند بگویند و از آن شاخه به این شاخه می‌پرند و مردم هم خسته می‌شوند.

مردم پای منبر فقط نمی‌خواهند حرف بشنوند بلکه می‌خواهند حرف منطقی و مطالبی بدردبخور بشنوند تا به یک نتیجه عقلایی صحیح برسند. البته رکن اصلی و تکمیل کننده منبر که شرف منبر و نورانیت آن است، روضه است و ما منبر بدون روضه نباید داشته باشیم. اگر روضه نباشد گویا بحث نیمه‌کاره مانده است و به نتیجه نرسیده‌ایم. چون روضه خودش دریای بیکرانی از معارف است.

جوان‌ها به سخنران هیأت احترام بگذارند

چرا زمان اهل بیت(ع) منبرهایشان غیرمسلمان را هم جذب می‌کرد، اما مردم پای منبر برخی از سخنرانان امروز هم نمی‌نشینند. این ضعف در مردم است یا منبری‌ها؟

بخشی از بیرون ایستادن جوان‌ها و نیامدنشان پای منبر به فرهنگ وابسته است و کم‌لطفی می‌کنند. در هر شرایطی بایستی پای منبر بنشینند. برخی می‌گویند حوصله و نیازی نداریم. این پاسخ صحیحی نیست. حتی درباره نماز جماعت هم دستور این است که مادامی که نماز جماعت برقرار است، هیچ‌کس حق ندارد به نماز جماعت بی‌اعتنایی کند و فرادی بخواند. این بر خلاف شرع و اخلاق است.

جوان‌ها و حتی بچه‌ها را باید در همان سن بچگی با نماز جماعت و آداب نماز آشنا کرد. البته باید تشویق کنیم و نباید بچه را خسته کرد. من از جوان‌های هیأتی می‌خواهم که به هر قیمتی خود را مقید کنند پای منبر بنشینند. حتی از منبر هم استفاده نکنند اما منبری را تعظیم کنند که این کار جزو اصول هیأت‌داری است. امام سجاد(ع) و امام علی(ع) و پیامبر صاحب منبر(ص) هستند. آن آقای روحانی که در هیأت شما منبر می‌رود، نماینده آن‌هاست، بی‌توجهی به او، گویی بی‌توجهی به آن بزرگواران است.

حضور جوانان در هیأت، منبری را وادار می‌کند که وقت بیش‌تری بگذارد و محتوای بهتری با مطالعه آماده کند. برخی مداحان هم زمانی که سخنران بالای منبر می‌رود، بلند می‌شوند و می‌روند. من یک مرتبه سوال کردم چرا می‌روید، من پای مداحی شما نشستم، اما می‌گویند ما جلسه داریم. این کار پسندیده نیست. برخی مطالب منبر در هیچ کتابی نیست و قطعاً علاوه بر مستمع، مداحان هم استفاده می‌کنند. نباید خیال کنند چون ما مداح هستیم از منبر بی‌نیازیم.

به مبلغان هم توصیه می‌کنم که به شدت به مستمع احترام بگذارند. این احترام در طرز نگاه، حتی نوع نشستن روی منبر و حتی نوع خطابه می‌تواند وجود داشته باشد. مردم را تکریم کنید. اولاً بدانید این مردم واقعاً تکریم شدنی هستند و ثانیاً این کار اسباب جذب است. مثلاً در یک استان یا شهرستان که منبر می‌روید دقایق اول بحث از شهدا و بزرگان شهر یاد کنید. این موجب می‌شود که مستمع حس قرابت به شما داشته باشد.

نکته بعدی آن که به روضه اهمیت دهید. روضه اهمیت حیاتی در منبر دارد و همین جا من از دوستان عزیز مبلغ خواهش می‌کنم، وعده‌ای بگذاریم که امسال نهضت مقتل‌خوانی راه بندازیم. شما نمی‌دانید مقتل با دل مردم چه می‌کند. حیف است از مقتل غافل شویم؛ به خصوص در دهه اول محرم و روزهای تاسوعا و عاشورا که اوج مصائب است.

 

کسی که تاریخ را برای مومنی بیان کند، او را زنده کرده است

مقام معظم رهبری هیأت را مکلف به جهاد تبیین کردند. این جهاد در عرصه منبر و سخنرانی چگونه می‌تواند وارد شود؟

جهاد تبیین را مقام معظم رهبری کاملاً بیان کردند که باید نصب‌العین همه ما باشد. پیامبر در روایتی می‌فرماید: تمام قضایایی که در امت‌های گذشته اتفاق افتاده است، در این امت هم اتفاق می‌افتد. بنابراین برای تبیین می‌توانیم تاریخ گذشتگان را بگوییم، اتفاقات گذشته را بیان کنیم و از دل آن برای آینده تکلیف ارائه دهیم. شرح وقایع گذشته است، چراغ راه آینده است، بنابراین پیامبر فرمودند کسی که تاریخ را برای مومنی بیان کند او را زنده کرده است.

هیأتی‌ها در مواجهه با افراد بی‌حجاب صبر فعال داشته باشند. معنای صبر فعال، پخمگی و زمین‌گیری و انزوا و «به من چه» و «دیگه کاری نمیشه کرد» و «کار از کار گذشته» و ... نیست. این‌ها صبر غیرفعال است و برای آدم‌های مرده و بی‌خاصیت است

تاریخ چه می‌کند که انسان را زنده می‌کند؟ تاریخ آدمی را هوشیار می‌کند؛ چون آینده ما چیزی شبیه گذشته است. اگر گذشته‌ را خوب بفهمیم، آینده را خوب می‌توانیم ترسیم کنیم و بفهمیم. بنابراین جهاد تبیین در محرم یعنی بیان واقعه کربلا آن گونه که بود و استنتاج آن وقایع و نتیجه‌گیری از آن در روزگار ما، آن‌گونه که باید باشد.

اگر منبر از مسائل روز و از تکالیف روزانه ما جدا باشد، این منبر سرگرمی است و این منبر مثل بازی کردن با توپ فوتبال است و چندان سازندگی عمیقی ندارد. آن منبری خداپسندانه است که تکلیف را روشن کند. من الآن باید بفهمم، چه کار باید کنم و این را از گذشته تاریخ و از تاریخ کربلا به خصوص به راحتی می‌توان فهمید.

گذشته کوفه به ما می‌فهماند هرقدر ملت بزرگواری هم باشیم باید حواسمان جمع باشد. گاهی یک اشتباه، آخرین اشتباه است. مواظب باشیم آن اشتباه از ما سر نزند. من گاهی اوقات در اغتشاشات اخیر که به وجود مبارک رهبر عزیزمان جسارت می‌شد، خون گریه می‌کردم. این جسارت‌ها اشتباه است، باید مواظب بود یک اشتباه ممکن است آخرین اشتباه باشد و فرصت برای اشتباه دیگری نباشد. ما این را باید از کربلا بیاموزیم. بنابراین مبلغان، کربلا را در زندگی مردم بیاورند. در بازار، دانشگاه، خیابان، اداره‌جات و وزارتخانه‌ها بیاورند تا فرهنگ آن در این فضاها ظهور و بروز داشته باشد. اگر به این نتیجه برسیم، توفیق داشته‌ایم و الا این محرم‌ها و صفر‌ها و رمضان‌ها و فاطمیه‌ها پشت سر هم می‌آید و سریع هم از دست می‌رود و ما کاری را که باید انجام نداده‌ایم.

 

هیأتی‌ها در مقابل بی‌حجاب‌ها، صبر فعال داشته باشند

امسال شاهد حضور اقشار مختلف در هیأت به خصوص افراد بی‌حجاب و بدحجاب هستیم. هیأتی‌ها چگونه باید با این اقشار مواجه شوند تا هم پس زده نشوند و هم هدایت شوند؟

پدیده بی‌حجابی قطعاً پدیده‌ای منحوس، ارتجاعی و قهقرایی است. ما داریم به ارزش‌های دوران جاهلیت برمی‌گردیم. همان اتفاقی که بعد از رحلت پیامبر(ص) افتاد و قرآن هم پیش‌بینی می‌کرد، امروز برای ماهم رخ داده است. بی‌حجابی نشانه تسلط آمریکا در این مملکت است. مدتی این اتفاق از بین رفته بود اما دوباره دشمن با تلاش‌های خود سعی کرد آن را برگرداند. البته باید بدانیم عناصری هم که برای شایع کردن بی‌حجابی تلاش می‌کنند، الا و لابد مأمور دشمن نیستند، این‌ها ساده دل و احساساتی هستند و تحت تاثیر تبلیغات رسانه‌های بیگانه قرار گرفته و فریب خورده‌اند.

آن‌ها تصور می‌کنند، مسیر نجات و آزادی همان مسیری است که شبکه‌های خارجی فارسی‌زبان برای آن‌ها ترسیم می‌کند و این در حالی است که آن‌ها را صهیونیست‌ها و استکبار اداره می‌کنند. آمریکا و اسرائیل دلسوز جوان‌های ما نیستند. جوان‌ها نباید آنقدر دم دست قرار بگیرند که دشمن به راحتی رأی آن‌ها را برگرداند و آینده آن‌ها را ترسیم کنند.

من به جوان‌های عزیز و به بی‌حجاب‌ها و کسانی که اعتقاد به حجاب ندارند، عرض می‌کنم که مستقل باشید و آینده را خودتان ترسیم کنید. خودتان تصمیم‌گیری کنید و اجازه ندهید تکلیف شما را دشمن روشن کند. به دوستان هیأتی هم می‌گویم در مواجهه با این افراد صبر فعال داشته باشید. صبر فعال، معنایش پخمگی و زمین‌گیری و انزوا و «به من چه» و «دیگه کاری نمیشه کرد» و «کار از کار گذشته» و ... نیست. این‌ها صبر غیرفعال است و برای آدم‌های مرده و بی‌خاصیت است.

صبر فعال برای شیعیان امام علی(ع) و اسرای کربلا است. حضرت زینب(س) صبور بود اما صبر فعال داشت، یعنی به محض اینکه وضعیتی را می‌دید که فرصتی در آن وجود دارد، کار خود را می‌کرد و پیام را می‌رساند. ایشان صبور بود، اما سر بزنگاه، خطبه‌ای خواند که ورق را برگرداند. برادران هیأتی درباره مراجعه بی‌حجاب‌ها و کسانی که اعتقادشان به پاکی اعتقاد شما نیست، صبر داشته باشند. مبادا تندی کنید. آن‌ها بالاخره آمده‌اند، اما صبر شما باید صبر فعال باشد؛ یعنی مثلاً در پرچم‌هایی که در دسته عزاداری دارید روی یک پرچم هم درباره حجاب جمله‌ای بنویسید. صبر فعال یعنی صبر هدایتگر، صبر معترض، صبر فریادگر، صبری که راه را به آحاد مردم نشان می‌دهد. فردی اگر به هیأت آمد، او را بپذیرید اما در کمال احترام به او تذکر هم بدهید.

 

منبع:فارس


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین