عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۹۸۹۸۲
تاریخ انتشار : ۱۱ شهريور ۱۳۹۷ - ۱۴:۰۹
حجت الاسلام شاه آبادی:
رئیس موسسه غدیرشناسی با بیان اینکه دشمن بهتر از ما قدرت ولایت را شناخته و برای غصب و تخریبش برنامه دارد، گفت: نباید در برنامه ریزی های فرهنگی از غدیر غفلت کنیم، غفلت از غدیر مصائبی به بزرگی فاطمیه و عاشورا به ما تحمیل می کند.
عقیق: اگرچه در مورد غدیر صحبت زیاد شده، اینکه واقعه چه طور بوده و حضرت رسول(ص) کجا و با چه اهدافی این اقدام را انجام دادند و مواردی از این دست، لذا شاید نگرش ما به غدیر بیشتر به عنوان واقعه ای تاریخی باشد نه اینکه غدیر یک فرهنگ است که میت واند سبک زندگی خاصی را عرضه کند و با این سبک راه انسان به سوی سعادت و رستگاری را هموار نماید.

از این رو، در بررسی بایدها و ضرورت های مردمی شدن و عمومیت یافتن فرهنگ غدیر  با حجت الاسلام سعید شاه آبادی، رئیس موسسه غدیرشناسی به گفت وگو پرداخته ایم که در ادامه بخش دوم آن به حضورتان تقدیم می شود:

فاصله گرفتن از غدیر به عنوان واقعه ای فرازمانی و فرامکانی چه عواقبی به دنبال دارد و سبک زندگی را دستخوش چه تحریفاتی می کند؟

هر کس هر قدر که از این جریان فاصله بگیرد، لطمه می خورد. تمامی مصائبی که برای اهل بیت پیامبر(ص) پیش آمد همه زاییده فراموشی و تحریف غدیر است. هر کسی هر جایی از اسلام و اهل بیت(ع) می خواهد حرف بزند باید بداند که محور این دین، «ولایت» است و اساسِ اسلام بدون ولایت حضرت امیر(ع) نیست.

مصداق های فراوانی نیز در این مورد مطرح شده است، اخیرا در برنامه تلوزیونی نقلی از آیت الله آقا مجتبی تهرانی، استادم کردم؛ آن بزرگوار می گفت: پیامبر(ص) در روز فتح مکه در سال هشتم هجرت، اولین کاری که باید انجام می داد ابن بود که بت های آویزان شده به کعبه را پایین بیاورد، چراکه کعبه نماد توحید است و نباید به آن نماد شرک متصل باشد، منطق اش آن است که همه یاران و اصحاب پیامبر(ص) سکو درست کنند و قلاب بگیرند مثل غدیر که از جهاز شترها منبری درست و کاری کردند که پیامبر(ص) پله پله بالا برود. اما در فتح مکه چنین نشد بلکه این پیامبر(ص) بود که قلاب گرفت و حضرت امیر(ع) پای روی شانه ایشان گذاشت و بالا رفت و بت ها را سرنگون کرد. مرحوم حاج آقا مجتبی تهرانی می گفت: این یک کار نمادین بود. یعنی مقام رسالت وسیله است برای آنکه کار اصلی توسط مقام ولایت انجام بگیرد وگرنه چه دلیلی دارد که پیامبر(ص) دستان مبارکش را برای بالا رفتن حضرت امیر(ع) پله کند؟

 آنچه که از اقدامات پیامبر(ص) و آیات و روایات می فهمیم این است که پیامبر(ص) مبعوث شد که علی(ع) را معرفی کند نه منصوب، چراکه این نصب الهی است. خود قرآن می فرماید: بیست و سه سال پیامبر(ص) اسلام را آورد ولی این اسلام از نظر خدا دین مورد پسند نشد تا این ولایت آمد و حالا دین اکمال یافت؛ بنابر این، ولایت ستون اسلام بوده و در کنار توحید است. اگر دین را بدون توحید می توانید تصور کنید، اگر دین را بدون نبوت پیامبر(ص) می توانید تصور کنید، پس بدون ولایت حضرت امیرالمومنین علی(ع) هم می توانید تصور کنید؛ لذا می بینیم که در سال سوم بعثت که پیامبر(ص) مامور می شود تا برای اولین بار دین اسلام را رسمی و علنی معرفی کند، چهل نفر از اقوامش را دعوت می کند تا بگوید دین جدید آورده ام و به این دین ایمان بیاورید. در همان جلسه هم حضرت علی(ع) را معرفی می کند که اتفاقا معرفی کردن حضرت امیر(ع) باعث می شود که آنها به غرورشان بَر بخورد چراکه جمعی از بزرگسالان در آن جمع حضور دارند و ناگهان پیامبر(ص) می فرماید باید از این نوجوان کم و سن و سال حرف شنوی داشته باشید. این چهل نفر بلند شدند و بیرون رفتند و ابوطالب را مسخره کردند که برادرزاده ات دینی آورده است که بر اساس آن دین، تو باید از فرزندت حرف شنوی کنی در حالی که ابوطالب(ع) در آن روز نزدیک به هشتاد سال سن داشت در حالی که فرزندش، علی(ع) ۱۳ ساله بود.

لذا وقتی آن افراد از مجلس بیرون رفتند، نگفتند دینی که خدایش را نمی بینیم، نمی پرستیم یا دینی که پیامبرش تو باشی را نمی پرستیم، بلکه به این کار پیامبر(ص) خرده گرفتند که او دین جدید را ابلاغ می کند و می خواهد که بزرگان قوم از نوجوانی ۱۳ ساله متابعت کنند؛ لذا از پذیرش اسلام سر باز زدند.

بعدها که پیامبر(ص) برای تبلیغ اسلام بین مردم رفت، بسیاری گفتند اگر این دین بحق بود چند نفر از فامیل خودش آن را قبول می کردند.

اما علیرغم اهمیت تبلیغ اسلام و دعوت مردم به این دین، پیامبر(ص) از همان ابتدای بعثت تسامحی در معرفی ولی و جانشین بعد از خود نداشتند و این مخالفت ها باعث نشد که ایشان از تاکید بر جایگاه علی بن ابیطالب(ع) دست بکشند.

وجود چه ویژگی هایی باعث شد که امیرالمومنین(ع) امام علی(ع) به چنین جایگاهی دست بیابند و حضرت رسول(ص) تا این حد برای مقام ولایت و جانشینی ایشان مجاهدت داشته باشند؟

لحظه لحظه زندگی حضرت امیرالمومنین علی(ع) مملو از امتیازات منحصر به فرد  است که هیچ کس جز حضرت امیر(ع) آنها را ندارد. پیامبر(ص) می خواهد از مکه هجرت کند و به مدینه برود، تنها کسی را که صدا می کند و می گوید بیا در جای من بخواب، علی(ع) است. امتیاز خوابیدن در جای پیامبر(ص) و جانفشانی و ایثارگری را حضرت رسول(ص) به هیچ احدی نداد و «لیلة المبیت» ویژگی انحصاری حضرت امیر(ع) شد.

علاوه بر این، تولد حضرت امیر(ع) در خانه خدا از امتیازاتی است که در تاریخ نصیب هیچ کس دیگری نشده است، اینکه کعبه به صورت معجزه وار شکافته می شود، فاطمه بنت اسد در داخل این خانه وارد می شود در حالی که وقی زمان ولادت عیس بن مریم(س) رسید به دستور خدا مریم(س) برای حفظ حرمت خانه خدا از مسجد خارج شد اما درباره امیرالمومنین(ع) کعبه، خانه خدا میزبان فاطمه بنت اسد(س) برای ولادت فرزندش شد و این نشانه پیوند توحید با نماد کعبه با ولایت با نماد امیرالمومنین(ع) است؛ با این نگاه اصول دین در نگاه اسلام عبارت است از: توحید، نبوت و ولایت امیرالمومنین علی(ع).

چه موانعی سبب شده که غدیر مانند عاشورا و یا نیمه شعبان قالب مردمی نداشته باشد، به بیان دیگر راهکار پیوند فرهنگ غدیر با سبک زندگی چیست؟

معتقدم بیشترین وظیفه به عهده مبلغان دینی اعم از روحانیون، ذاکران و مداحان اهل بیت(ع) و متولیان دولتی در امور دین است تا در همه فعالیت هایمان غدیر باید محور اصلی باشد.

مردم عاشق دین و اهل بیت(ع) هستند. این مردم همان هایی هستند که از نظر اقتصادی در مضیقه قرار می گیرند ولی در تاسوعا و عاشورای حسینی محشر برپا می کنند. این مردم همان هایی هستند که حماسه اربعین را به وجود می آورند. آیا کسی به مردم گفت به راهپیمایی اربعین بروید؟

کسی نگفت، این مردم عاشق اهل بیت(ع) هستند و هر جا که بفهمند که دین به حضور آنها نیاز دارد، پای کار می آیند، بنابر این، ما هستیم که باید معارف غدیر را به مردم منتقل کنیم. شناخت غدیر مانع بروز مصیبت هایی از جنس عاشورا، محرم و صفر و فاطمیه می شود.

وگرنه چرا باید پیامبر(ص) در حضور صد و بیست هزار نفر آدم، علی(ع) را معرفی کند، او را بالای منبر ببرد و سه روز مردم را نگه دارد و از آنها بیعت بگیرد؟ برنامه بیعت با زنان را بگذارد، زنان که تا قبل از اسلام جایگاه اجتماعی نداشتند و تا چند سال قبل دختران زنده به گور می شدند!

از سوی دیگر این تنها سفری بود که پیامبر(ص) همه همسرانش را همراه خود آورد و فلسفه اش این بود که آنها نیز با امیرالمومنین(ع)بیعت کنند. لذا باید این کارهای هنری و نمادین پیامبر(ص) را باید رسمی کرد.

باید توجه داشت معرفی و تببین معارف غدیر راهکار و روش تبلیغ دارد، همه مسئولان باید به میدان بیایند و برای غدیر از هفته ها و ماه ها قبل برنامه ریزی کنند، نه اینکه دو ماه قبل از عاشورا پیام در فضای مجازی بیاید و روزشمار عاشورا بگذارند، گویی این وسط غدیر دیده نمی شود، برای مثال برای اِطعام در غدیر روایات بسیاری وجود دارد در حالی که در مورد ایام محرم و به ویژه تاسوعا عاشورا سفارش شده است که کمتر غذا بخورید و گرسنگی و تشنگی بکشید تا به قدر ذره ای مصائب اهل بیت(ع) را درک کنید.

معتقدم مدیران و متولیان فرهنگی از این عشقی که مردم به اهل بیت(ع) دارند باید به عنوان دسمایه بهره ببرند و معرفت آنان را نسبت به غدیر افزایش دهند.  غدیر سرچشمه است، شناخت غدیر، اسلام و مکتب ولایت را از انحرافات بیمه می کند، باید روی غدیر کار و این مساله را تبیین کرد که غدیر یک نقشه راه کلی برای خلقت و سعادت بشریت است.

چه چیز به غدیر چنین ظرفیت و استعدادی در تاریخ سازی و سعادت بشر می دهد؟

در توضیح این مسئله ذکر روایت بهتری می تواند عمل کند؛ نقل است وقتی پیامبر(ص) به دنیا آمد ابوطالب به همسرش فاطمه بنت اسد خبر می دهد ۳۰ سال صبر کن، تو باردار می شوی و فرزندی به دنیا می آوری که وصی این مولود خواهد شد.

ابوطالب(ع) جانشین پیامبران گذشته است، جانشین ابراهیم(ع) و اسماعیل(ع)، یعنی ودایع نبوت توسط حضرت عبدالمطلب و ابوطالب به پیامبر(ص) منتقل می شود. ابوطالب(ع) آدم عادی نیست ولی او در حالی که هنوز اسلام ظهور کرده در لحظه تولد پیامبر(ص) به همسرش می گوید که این بچه پیامبر است و فرزندی که تو سی سال بعد به دنیا می آوری جانشین اوست. بنابراین، موضوع ولایت حضرت امیر(ع) مساله ای نیست که در سال دهم هجرت رقم خورده باشد بلکه در طول تاریخ و قبل از ولادت حضرت امیر(ع) این مساله بارها مطرح شده است. برخی تصور می کنند چون امیرالمومنین(ع) انسان خوبی بود پیامبر(ص) ایشان را به جانشینی خود برگزید در حالی که این انتصاب الهی بود.

حق این بود که متولیان فرهنگی در این چهل سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی، آدم سازی و کادرسازی کرده و هزاران انسان را تربیت کنند که بتوانند از امامت و ولایت دفاع کنند. ما غفلت کردیم در انتقال مفهوم امامت و نسبت آن با دین اسلام.

این غفلت چه عواقبی را دامنگیر ما می کند؟

دشمن فهمیده است که ما چه سرمایه ارزشمندی داریم و بیش از خود ما متوجه ارزش این سرمایه است، شاید به نظرتان بیاید که حرف سنگینی می زنم ولی دشمن تلاش می کند که این سرمایه را از چنگ ما بیرون بیاورد، وقتی تلاش دشمن را با خودمان مقایسه می کنیم، می بینیم که تلاش آنها بیشتر از ماست.

دشمن فهمیده است که هرچه لطمه می خورد از قدرت ولایت است، این قدرت ولایت بود که انقلاب ما را پیروز کرد، یک سید روحانی طلبه در گوشه یک حجره ای در نجف بنشیند و چند کاغذ بنویسد و با نوار کاست قدیمی، بدون هیچ گونه رسانه ای، میلیون ها نفر انسان را جلو تانک های رژیم شاه که از پرقدرت ترین رژیم های استکباری بود، قرار دهد و مردم هم عقب ننشینند. امام راحل در نجف گفت: پیام سیدالشهدا(ع) این است که خون بر شمشیر پیروز است، این مردم آمدند و یکبار دیگر در تاریخ نشان دادند که خون بر شمشیر پیروز است. بنابراین دشمن می داند که ولایت چه قدرتی دارد. اکنون جریان های وهابی تمرکز بر ولایت کرده است.

زمان جنگ شعار این بود که «تا کربلا راهی نیست»، برخی آن زمان جوک ساخته بودند بر این مبنا که از کسی سوال کردند که در جنگ چه کار می کنی؟ می گفت زرشک پاک می کنم، پرسیدند یعنی در آشپرخانه هستی؟ پاسخ داد نه زرشک هایی را که زیر تابلوی «تا کربلا راهی نیست» می نویسند، پاک می کنم!

آنها که تمخسر کردن امروز ببینید که در اربعین حسینی مردم با چه شوری و حتی راحت تر از مشهد مقدس به کربلا می روند و چند روز مسیر نجف تا کربلا را می پیمایند و اینها نیست مگر به قدرت و برکت نعمت ولایت.


منبع:شبستان

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین