تقلید امری فطری و عقلانی بوده و مورد تایید قرآن و سنت است و دلایل اثبات ضرورت و لزوم آن عبارتند از: الف) عقل، فطرت و سیره عقلایی ب)قرآن و سنت
معنای لغوی و اصطلاحی تقلید
تقلید
از ریشه «قَلّاده» به معنای افسار یا «قَلد» به معنای لجام زدن بر گردن
کسی گرفته شده است. راغب در مفردات می نویسد: قَلَّدَه الاَمر َیعنی
أَلزَمَهُ إیّاه؛ آن کار را برخود واجب کرد و انجام دادنش را بر عهده گرفت.
باتوجه به این معنی، تقلید بر وابسته بودن چیزی به چیز دیگر دلالت دارد.
چنانکه در مقاییس اللغه آمده است: اَلتَّقلیدُ یَدُلُّ عَلی تَعلیقِ شَی
ءٍعَلی شیءٍ وَلِیه بِهِ…تقلید یعنی پیروی و تابع نمودن چیزی بر شی ء دیگر
که در پی آن می آید که معنای تبعیت و پیروی از دیگران، از همین مفهوم حاصل
شده است.
ابو بصیر روایت می کند روزی امّ خالدعَبدِیَّه که از زنان با
کمال کوفه بود، نزد امام صادق علیه السلام وارد شد و عرض کرد: فدایت شوم به
بیماری معده مبتلا شده ام و پزشکان عراق، نوعی نوشابه مسکر را که آمیخته
با آرد است برای من تجویز کرده اند. حضرت فرمودند: پس چرا به دستور آنها
عمل نکردی؟ گفت امر دینم را بر گردن شما نهاده ام. امام علیه السلام پس از
مطالبی فرمود: به خدا سوگند به تو اجازه نمی دهم که حتی یک قطره از آن
بنوشی.
تقلید سابقه ای دیرینه دارد!
برخی گمان
می کنند که تقلید به سبب غیبت حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه متداول شده
است، درحالی که تقلید امر تازه ای نبوده و در زمان پیشوایان معصوم علیهم
السلام نیز کسانی که دور از آن بزرگواران زندگی می کردند، مسائل مورد
نیازخود را از افراد مورد وثوق سوال نموده و به آن عمل می کردند که برای
نمونه روایاتی در این زمینه نقل می شود:
مردم قم از امام رضا علیه
السلام که در مدینه به سر می بردند، خواستند فرد امین و مورد وثوقی از اهل
قم را جهت اخذ معالم دین به ایشان معرفی نمایند و حضرت، زکریا بن ادم را
معرفی نمودند. علی بن مسیب می گوید: به امام رضاعلیه السلام عرض کردم
:شُقَّتی بَعیدَة و لَستُ اَصُلُ اِلَیکَ فی کُل وَقتٍ فَمِمَّن آخُذُ
مَعَالِمَ دینی؟ قَالَ مِن زَکَریَّا بن آدَمَ القُمیَّ المَأمُونِ عَلَی
الدِّین والدِّنیا: راهم دور است و نمی توانم در مواقع لزوم خدمت شما برسم.
مسائل دینی را از چه کسی بیاموزم؟ فرمودند: از زکریابن آدم قمی که در امور
دین ودنیا امین ماست.
همچنین حسن بن علی بن یقطین با جماعتی از مردم عراق نزد امام رضا علیه السلام آمده و عرضه داشت برایمان مقدور نیست که حضورتان شرفیاب شده و مسائل مورد نیازمان را از شما سوال نماییم. آیا یونس بن عبدالله مورد وثوق شماست که مسائل دینی خود را از او بپرسیم؟حضرت فرمودند:بلی.
شیخ صدوق در اکمال الدین ، شیخ طوسی در الغیبه و طبرسی در الاحتجاج از امام زمان عجل الله تعالی فرجه توقیعی را نقل نموده اند که حضرت در پاسخ به اسحاق بن یعقوب که پرسید: در زمان غیبت شما، وظیفه ما چیست؟ فرمودند: و أَمَّا الحوَادثُ الواقعَةِ فَارجعُوا فیها الی رُواةِ حدیثِنا فَانَّهُم حُجَّتی عَلَیکُم و أَنا حُجَّةُ اللهِ عَلَیهِم: در پیشامدها و رخدادهای روزگار به راویان احادیث ما رجوع کنید، زیرا ایشان حجت من بر شما و من نیز حجت خدا بر ایشان هستم.
جایگاه تقلید در عقاید شیعه
یکی
از عقاید شیعه این است که در عصر غیبت امام عصر، حل و فصل امور دین و دنیا
و احکام شرعیه و عبادات، بر عهده فقیه جامع الشرایط است که خصوصیات فراونی
برای او ذکر شده چنانکه فرمودند: هر فقیهی که نفس خود را نگاه داشته و دین
خود را درجامعه محفوظ دارد و با هواهای نفسانی و خواهش های شیطانی مخالفت
کند و مطیع امر مولای خود باشد،در این صورت مردم از او پیروی کنند.
آیات و احادیث مربوط به بحث تقلید
در
قرآن کریم با اشاره به موضوع تقلید،از بندگان خواسته شده است تا در مواقعی
که نسبت به احکام الهی شناخت کافی ندارند، به افراد عالم و دارای تخصص
رجوع کنند.
فَسئَلُوا أَهلَ الذِّکرِ أِن کُنتُم لا تَعلَمُونَ؛ پس اگر نمی دانید از اهل ذکر بپرسید.
از
دیدگاه بیشتر فقیهان گرانقدر شیعه، منظور از اهل ذکر در این آیه، ابتدا
اهل بیت علیهم السلام و سپس عالمان دینی هستند. زیرا آیه بعدی این سوره می
فرماید: وَأَنزَلنَا إلَیکَ الذِّکرَ لِتُبَینَّ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ
إِلَیهِم وَلَعَلَّهُم یَتَفَکَّرُون، قرآن را به سوی تو نازل کردیم تا
برای مردم آنچه را به سوی ایشان نازل شده است تو ضیح دهی، شاید که
بیندیشند.
در آیه دیگری که به آیه «نَفر» مشهور است، خداوند مردم را از
منظر فراگیری علم به دو دسته تقسیم می کند: کسانی که در علوم دینی متخصص
شده و دیگران باید از آنها پیروی کنند و کسانی که کلام اهل علم و تخصص را
فرا گرفته و بکار می گیرند.
ب) روایات؛ حضرت سیدالشهدا علیه السلام
فرمودند: اجرای همه امور و احکام به دست علمای دینی است. آنها که بر حلال و
حرام خدا امین بوده و انسانهایی درستکارند.
امیرمومنان علی علیه السلام
از رسول خدا صل الله علیه و آله نقل می کنند که فرمود: خدایا رحم کن بر
جانشینان من. سوال شد آنها کیستند؟ فرمود: آنها کسانی هستند که بعد از من
می آیند و حدیث و سنت مرا روایت می کنند. عمر بن حنظله از امام صادق علیه
السلام روایت می کند که فرمودند:در میان شما کسانی احادیث ما را روایت می
کنند و در حلال و حرام ما نظر نموده و احکام ما را می شناسند، پس مردم باید
به قضاوت چنین افرادی راضی با شند. زیرا من آنها را بر شما حاکم قرار
دادم، مسلما اگر چنین شخصی حکمی کند و مردم آن را نپذیرند، حکم خدا را کوچک
شمرده و ما را رد کرده اند و کسی که ما را رد کند خدا را رد کرده و این در
حد شرک به خداست.
از کدام فقیه باید تقلید کرد؟
امام
صادق علیه السلام در پاسخ به کسانی که پرسیدند وقتی به شما دسترسی نداریم
چه کنیم؟ به تقلید از فقیه جامع الشرایط امر نموده و فرمودند: هر فقیهی که
نفس خود را نگه دارد و دین خود را درجامعه محفوظ دارد و باهواهای نفسانی و
خواهش های شیطانی مخالفت کند و مطیع امر مولای خویش باشد در این صورت مردم
باید از او پیروی کنند.
شایان ذکر است که تقلید در احکام، عمل کردن به
دستور فقیهی است که مرد،بالغ، عاقل، شیعه دوازده امامی، حلال زاده، زنده و
عادل باشد و نیز بنابر احتیاط واجب باید از مجتهدی تقلید کرد که از فقیهان
دیگر اعلم باشد، یعنی در فهمیدن احکام خدا از دیگران استادتر بوده وحریص بر
دنیا نباشد. چنانکه امام عسکری علیه السلام فرمودند: این چنین است عوام
امت ما، هرگاه از علمای خود فسق ظاهر، تعصّب شدید و هجوم برمتاع دنیا و
حرام آن را یافتند و نیز دیدند آنان به جای اصلاح طرفداران خود،کمر به
نابودی ایشان بسته اند، و با اینکه به خواری و اهانت شایسته ترند، مورد
احسان و نیکوکاری طرفداران خود واقع می شوند، دراین حال هر کس از چنین
فقیهانی تقلید کند، همانند یهودیانی خواهد بود که مشمول ذم خداوند به واسطه
تقلید از فقیهان فاسق خود شدند. در حدیث دیگری از امام باقر علیه السلام
روایت شده است: فقیه حقیقی، زاهد در دنیا و مشتاق آخرت است. ازمجموع آیات و
روایات چنین بر می آید که عقیده مسلمانان نسبت به اصول دین باید از روی
دلیل و یقین قلبی باشد، اما در احکام غیر ضروری دین یا باید خود فقیه باشد و
احکام را از منابع فقهی به دست آورد یا از فقیهی تقلید کند و طبق دستور او
رفتار نماید، یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل کند که به انجام
تکلیف خود یقین حاصل نماید.
پی نوشت ها:
- کافی ج6 ص413
- وسائل الشیعه ج 27 ص124٫
- همان ماخذ ص146 و 147
- کما الدین ج3 ص484
- وسائل الشیعه ج27 ص 131 و 136
- سوره مبارکه نحل آیه 46
- سوره مبارکه توبه آیه 122
- بحار الانوار ج 100 ص 79 و ج2 ص 88
- برگرفته از رساله توضیح المسائل ده مرجع
منبع: شبستان
211001