عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۸۲۱۵
تاریخ انتشار : ۰۸ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۰:۰۰
رییس پژوهشکده حج و زیارت:
رشد ابن تیمیه در فضای اموی شام و تاثر از دشمنی معاویه و یزید با اهل بیت (ع) او را به دشمنی و حسادت علیه امیرالمومنین (ع) کشاند؛ وهابیت نیز امروز با تاثیر از ابن تیمه بیشترین دشمنی را با امیرالمومنین (ع) دارند.

عقیق:  فرا رسیدن سالروز ولادت حضرت امیرالمومنین(ع) علاوه بر ایجاد شادی بزرگ در قلوب شیعیان و آزادگان جهان، فرصتی را برای تامل در مظلومیت تاریخی آن حضرت(ع) حتی بعد از قرن ها فراهم می کند. مظلومیتی که امروز دامان پیروان ایشان را با معاضدت ها و جنایات وهابیت به ویژه در سوریه گرفته است. از این رو در گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین سیدمهدی موسوی علیزاده، رییس پژوهشکده حج و زیارت به بررسی شبهه افکنی ها و دشمنی های وهابیت ملعون با حضرت امیر (ع) پرداختیم که مشروح آن در ذیل می آید:

اصلی ترین دشمنی و کینه ورزی وهابیت با امیرالمومنین (ع) از کجا نشات می گیرد؟ و آنها چه مسائلی را دستاویز شبهه افکنی های خود علیه ایشان قرار داده اند؟


مهمترین اختلاف نظر میان اهل سنت و شیعه مسئله ولایت و امامت است به این معنا که شیعه به نظریه نصب قائل است و اهل سنت قائل به انتخاب هستند، اما علی رغم این اختلاف نظر شاهد این هستیم تمامی علمای اسلام در طول تاریخ حکم کفر، هدم مال و جان به یکدیگر نداده و این اصلی ثابت در اندیشه شیعه و سنی است که شیعیان به استناد به آیات و روایات حضرت امیرالمومنین(ع) نصب شده اند آنچنان که مرحوم علامه امینی در کتاب الغدیر به کرات به این مسئله اشاره کرده و انتصاب حضرت امیر(ع) در روز غدیر را متذکر می شود.
این در حالی است که اهل سنت اگرچه امیرالمومنین(ع) را به عنوان خلیفه و امام اول (ع) قبول ندارند، اما احترام خاصی برای حضرت(ع) قائل هستند حتی شخصیتی مثل احمدابن حنبل که کاملا حدیث گرا است آنقدر برای حضرت امیر(ع) احترام و فضیلت قائل است که می گوید اگر کسی به این فضائل قائل نباشد از چهارپای خانه خود پست تر است!
اما وقتی اندیشه وهابیت را بررسی می کنیم، می بینیم که آنها متصل به اندیشه ابن تیمیه هستند، فردی که به حضرت امیر(ع) دشنام و برخلاف تمام اهل سنت به امیرالمومنین(ع) نسبت های ناروا می دهد و می گوید ایشان برای هوا و هوس و قدرت با معاویه جنگیده و نسبت دروغ به حضرت(ع) می دهد و جایگاه بسیاری از روایات در شان امیرالمومنین(ع) مانند حدیث سفیه را جعلی می داند. در حالی که تمامی اهل سنت این روایات را قبول دارند، وی شخصیتی است که حسدی بی پایان به امیرالمومنین(ع) و شان آن حضرت(ع) دارد. تا جایی که هشام العماد وهابی شیعه شده می گوید هر که "منهاج السنه" نوشته ابن تیمیه را بخواند به این نتیجه می رسد که حضرت علی(ع) ستون پنجم دشمن در جهان اسلام بوده و جاسوس دشمن بوده اند.
وهابیون نیز با ارادت خاص خود به ابن تیمیه و اینکه تمامی عقاید و دیدگاه های خود را از وی می گیرند در نتیجه همین رویکرد درباره حضرت امیر(ع) بر آنها نیز تاثیر گذاشته و مسئله ای مانند پذیرش خلافت امیرالمومنین(ع) را که در نگاه اهل سنت کفر نیست دیدگاهی تکفیری کرده اند به این معنا که اگر کسی اعتقاد به عصمت، علم و خلافت آن حضرت (ع) داشته باشد کافر بوده و خون، مال و جانش را حلال می دانند.
به عبارت دیگر وهابیت پرسشی را که اهل سنت درباره خلافت و امامت دارند به شبهه تبدیل کرده اند یعنی این مهم را دستمایه تخریب شیعه قرار داده اند، از این رو به کرات امامت حضرت علی (ع) را به چالش می کشند و دشمنی را تا جایی پیش می برند که دامان یزید ملعون را که فردی فاسق بود تطهیر کرده و می گویند چون امام حسین (ع) بر خلیفه وقت خروج کرد باید واقعه عاشورا رخ می داد در حالی که اهل سنت قائل به چنین چیزی نیستند. و این نگاه ها عنادآمیز و کاملا تفرقه افکنانه است.

جز نفی بحث خلافت و امامت امیرالمومنین (ع) که از اعتقادات اصیل شیعه است، از چه طرق دیگر می کوشد این شخصیت بزرگ را به چالش بکشد؟

تمام مسلمانان به ویژگی های خاص حضرت امیر (ع) همچون نخستین ایمان آورنده به اسلام و دفاع از اسلام قائل هستند، وهابیت درپی این هستند که این فضائل را نادیده بگیرند. چون ابن تیمه در فضای اموی شام رشد کرد متاثر از دشمنی معاویه و یزید با اهل بیت (ع) شد و این تاثیر را امروز وهابیت از ابن تیمیه گرفته اند از این رو است که دیده می شود امروز اینها بیشترین تلاش را برای به چالش کشیدن فضائل حضرت امیر (ع) دارند.
حتی در مقابل رکن یمانی که محل ورود فاطمه بنت اسد به کعبه است را پوشانده اند و چه بسا با نزدیکی ایام البیض و سیزدهم ماه رجب این کار را کرده اند.
اگر شبکه های وهابیت مثل وصال فارسی، وصال نور و کلمه را بررسی کنیم درمی یابیم در این ایام ضریب فعالیت خود را برای تخریب و زیرسوال بردن فضائل و شخصیت حضرت امیرالمومنین (ع) افزایش می دهند، اینها درپی این هستند که علی و شیعشانش اهل غلو هستند و از علی (ع) به عنوان خدا یاد می کنند تا با این بهانه شیعه را تکفیر کنند.
متاسفانه برخی از افراد خودی نیز ناآگاهانه در این فضا می دمند و گاه الفاظی در مداحی ها بکار برده می شود که مختص خدا است یا مقام اولویت را برای حضرت (ع) متصور می شوند البته نگاهشان این نیست اما الفاظ ممکن است این شبهه را ایجاد کند و وهابیت به شدت اینگونه مسائل را رصد می کنند.

وهابیت از فضای حج چقدر برای شبهه افکنی و القای شبهات خود به پیروان فرق مختلف اسلامی استفاده می کنند؟


در اندیشه شیعه روایتی داریم که "تمام الحج لقای امام" یعنی حج کامل نمی شود مگر با وصال امام، اندیشه شیعه حج را آمیخته با امامت و ولایت می داند، از این رو وهابیت در این ایام بشدت درپی این هستند که از ائمه (ع) تقدس زدایی کرده و بین شیعه و سنی اختلاف بیندازند چراکه شیعه را قائل به خلافت حضرت امیر (ع) و سب خلفا می دانند از این رو دیگر فرق اسلامی را تحریک می کنند علیه شیعه تا جایگاه اهل بیت (ع) را خدشه دار کنند.
یکی از بزرگان می گوید شاید دلیل الفاظ زشت و ناروای ابن تیمیه نسبت به حضرت علی (ع) این است که روحیه معاضدت او با شیعه به حضرت امیر (ع) تسری یافته و این روحیه یعنی ترکیب قداست زدایی و تحریک مسلمین علیه شیعه در آنها موج می زند.
اخیرا هم بسیاری از علما فتوا داده اند که لعن و توهین به مقدسات اهل سنت حرام است و نماینده ولی فقیه درا مور حج و زیارت هم پیگیر این مهم بوده و فتاوای علما را جمع آوری کرده اند که سب مقدسات اهل سنت حرام است.

با استفاده از فضای اعتکاف به ویزه در مناطقی که اهل سنت حضور دارند چطور می توان شبهات وهابیت را رد کرد؟

برای این مهم باید دو کار سلبی و ایجابی انجام شود، کار سلبی ما پاسخ به شبهات و نفی آنها است. اما واقعیت این است که هر کس وجود حضرت را بشناسد محال است به آن جذب نشود آنقدر در ابعاد مختلف این وجود گسترده است که شخصی مثل جرج جرداق نویسنده مسیحی کتابی مثل علی (ع)؛ صدای عدالت انسانی را می نویسد. از این رو باید این ابعاد وجودی برای همگان به ویژه اهل سنت که آشنایی چندانی با آن حضرت ندارند تبیین شود که ایشان در کارزار حیدار کرار است و وقتی هنگام مناجات بشدت ابراز عجز می کند و تمام وجود خویش را در برابر اشک یتیم عرضه می کند.
این جلوه ها در دنیای امروزی که مدرنیسم انسان را از اخلاقیات دور می کند اگر با قالبی صحیح ارائه شود همه درپی آن می آیند؛ واقعیت این است که عرفان های کاذب کوئیلو، مورتی، یوگا اوشو و .. پای به دنیای انسان نهاده اند تا برایش آرامش کاذب به ارمغان آورند در حالی آرامش در عرفان عملی امیرالمومنین (ع) بارور است، مناجات ایشان در مسجد کوفه، دعای کمیل آن حضرت (ع) و حتی نهج البلاغه آنچنان معارف عرفانی بالا دارد که روح بشر امروزی را صیقل می دهد، به ویژه در میان اهل سنت که این معارف کمتر در میانشان دیده می شود، اگر این ابعاد تبیین شود می توان دریافت که چطور امیرالمومنین (ع) به یگانه الگوی عالم هستی بعد از پیامبر (ص) بدل می شوند.


منبع: شبستان

211008


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین