عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۷۲۸۰۹
تاریخ انتشار : ۱۵ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۹:۵۲
نمل یعنی مورچه و این سوره مکی است.
عقیق: آیات دوم و سوم این سوره به معرفی قرآن می‌پردازد و می‌فرماید:
(طا، سین. آن ]کلام والا[ آیات قرآن و کتابی روشن و روشنگر است؛ که ]مایه[ هدایت و بشارت برای مومنان است. همانا که نماز بر پا می‌دارند و زکات می‌دهند و به آخرت یقین دارند)
در این آیات، خداوند به رسول اکرم(ص) می‌فرماید: کلام ارزشمندی که بر تو وحی می‌شود، آیات کتابی است روشن که روشنگر حق از باطل است. مقاصد خود را واضح بیان می‌کند و ابهام و پیچیدگی در آن نیست و برای بشر قابل فهم است. عقاید صحیح، رفتار شایسته انسان در مقابل خداوند، اخلاق و رفتار نیکوی انسانها در برابر یکدیگر، سرگذشت اقوام گذشته، سرانجام انسان‌ها در آخرت و ... را به روشنی بیان می‌کند.

آری قرآن با بیانات روشنگر خود راهنما و هدایتگر انسان‌هاست و آنان را به سوی حق و رشد هدایت می‌کند. کسانی که خود را از آن محروم می‌دارند بدیهی است که از قرآن سودی نمی‌برند، اما مومنان با بهره‌گیری از هدایت‌های آن در دنیا و آخرت به سعادت و نیکبختی دست می‌یابند.
همچنین قرآن بشارتی برای مومنان است، چرا که با بیان نعمت‌هایی که در بهشت جاویدان الهی برای آنان فراهم گردیده، آنها را دلشاد می‌دارد؛ همان مومنانی که آثار ایمان در اعمال و کردارشان هویداست و به آخرت یقین دارند.
در آیه ششم نیز بیان می‌کند که قرآن از جانب خدایی است که سرچشمه حکمت است و بر تمامی امور داناست.
در این سوره بخش‌هایی از زندگی و سرگذشت پیامبر بزرگ الهی: حضرت موسی، حضرت داوود، حضرت سلیمان، حضرت صالح‌ و حضرت لوط ذکر شده است.
داستان حضرت سلیمان در آیات 15 تا 44 می‌آید. ابتدای داستان چنین است:
(و به راستی به داوود و سلیمان(1) دانشی عطا کردیم، و آن دو گفتند: «ستایش خدایی را که ما را بر بسیاری از بندگان با ایمانش برتری داده است.»
و سلیمان از داوود میراث یافت و گفت: «ای مردم، ما زبان پرندگان را تعلیم یافته‌ایم و از هر چیزی به ما داده شده است. راستی که این همان امتیاز آشکار است.»
و برای سلیمان سپاهیانش از جن و انس و پرندگان جمع شدند و با نظم و ترتیب به هم پیوستند. ]لشگریان سلیمان به راه افتادند[ تا آنگاه که به وادی مورچگان رسیدند. مورچه‌ای ]به زبان خویش[ گفت: «ای مورچگان به خانه‌هایتان داخل شوید، مبادا سلیمان و سپاهیانش ندیده و ندانسته شما را پایمال کنند.»
]سلیمان[ از گفتار او دهان به خنده گشود و گفت: «پروردگارا در دلم افکن تا نعمتی را که به من و پدر و مادرم ارزانی داشته‌ای سپاس بگذارم، و به کار شایسته‌ای که آن را می‌پسندی بپردازم، و مرا به رحمت خویش در میان بندگان شایسته‌ات داخل کن.»)
در این داستان حضرت سلیمان با فهمیدن کلام آن مورچه از شدت سرور تبسمی می‌کند، که خداوند رحمان تا چه حد به او نعمت ارزانی داشته است: نبوت، دانش فهم کلام پرندگان و سایر حیوانات، ملک و سلطنت و لشکریانی از جن و انس و پرندگان و... بنابراین از خداوند درخواست می‌کند که توفیق شکر این نعمت‌ها را به او عطا کند و او را به کارهایی که مایه رضای خداوند است موفق بدارد. آنگاه در سپاس و تشکر خویش، شکر نعمت‌هایی که پدر و مادرش از آن بهره‌مند بوده‌اند را نیز اضافه می‌کند . در پایان از خدا می خواهد که او را در زمزه بندگان صالح خویش داخل کند.


این سوره چون به جریان موری اشاره دارد که بر سر راه لشکریان حضرت سلیمان بود، به نام «نمل» یعنی «مورچه» نامیده شده است.

پی نوشت:

1-حضرت سلیمان فرزند حضرت داوود است.
کتاب گلستان سوره‌ها – ص 154
محمد حسین جعفری

منبع:تسنیم

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین