عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۴۵۳۱۵
تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱۳۹۳ - ۰۹:۴۶
داستانی از اصول کافی؛
به قدرى اثر سريع نمود كه همان دم، سلامتى خود را باز يافتم، گویى از بند رها گشتم، بسيارى همين دستور را انجام داده اند، و نتيجه خوبى گرفته اند.
عقیق: در ج 2 کتاب اصول کافی باب الدعا للعلل والامراض ، حديث 2، ص 546  آمده است:
داودبن رزين مى گويد: در مدينه، به بيمارى بسيار سختى مبتلا شدم، خبر بيمارى من به امام صادق (ع ) رسيد، براى من نامه اى نوشت كه :«شنيده ام، بيمار شده اى، يك من گندم خريدارى كن، سپس به پشت بخواب، و آن گندم را روى سينه ات بريز و پخش كن، هر گونه كه پخش شده و بگو:« اللهم انى اسلك باسمك الذى اذا سلك به المضطر كشفت ما به من ضر، و مكنت له فى الارض و جعلته خليفتك على خلقك ، ان تصلى على محمد وآل محمد و ان تعافينى من علتى؛ خدايا! من به وسیله آن نامت كه وقتى بیچاره درمانده ، تو را به آن نام مى خواند، بيمارى و گرفتاريش را برطرف مى سازى، و در زمين به او آسايش مى دهى، و او را خليفه خود در زمين قرار مى دهى، درخواست مى كنم كه بر محمد و آلش (ص) درود بفرستى و مرا از اين بيمارى كه دستخوش آن هستم، عافيت بخشى.»
سپس راست بنشين و گندمها را از اطرافت جمع كن ، و همان دعا را بخوان ، آنگاه آن گندم ها را چهار قسمت كن، و هر قسمتى را به مستمندى بده ، باز همان دعا را بخوان.
داود مى گويد: من طبق دستور امام صادق (ع) رفتار كردم، به قدرى اثر سريع نمود كه همان دم، سلامتى خود را باز يافتم، گویى از بند رها گشتم، بسيارى همين دستور را انجام داده اند، و نتيجه خوبى گرفته اند.


منبع:جام
211008


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین