عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۴۵۲۹
تاریخ انتشار : ۰۱ بهمن ۱۳۹۱ - ۲۲:۰۰
روایتی از تشرف آیت الله مرعشی خدمت حضرت ولی عصر(عج)
در ایام تحصیل علوم دینى و فقه اهل بیت (علیهم‏السلام)، در نجف اشرف، شوق زیادى جهت دیدار جمال مولایمان بقیة الله الاعظم (عجل‏ الله ‏تعالى ‏فرجه)داشتم با خود عهد کردم چهل شب چهارشنبه پیاده به ‏مسجد سهله بروم، به این نیت که ...

عقیق: «...در ایام تحصیل علوم دینى و فقه اهل بیت (علیهم‏السلام)، در نجف اشرف، شوق زیادى جهت دیدار جمال مولایمان بقیة الله الاعظم (عجل‏ الله ‏تعالى ‏فرجه)داشتم با خود عهد کردم چهل شب چهارشنبه پیاده به ‏مسجد سهله بروم، به این نیت که جمال آقا صاحب الامر(علیه‏ السلام) را زیارت کنم و به این فوز بزرگ نایل شوم.

تا ۳۵ یا ۳۶ شب چهارشنبه ادامه دادم. تصادفا در یک ‏شب چهارشنبه، رفتنم از نجف به تاخیر افتاد و هوا ابرى و بارانى ‏بود. نزدیک شب وحشت و ترس وجود مرا فرا گرفت ‏مخصوصا از زیادى قطاع الطریق و دزد‌ها، ناگهان ‏صداى پایى را از پشت ‏سر شنیدم که بیشتر موجب ترس ‏و وحشتم گردید. برگشتم به عقب، سید عربى را با لباس ‏اهل بادیه دیدم، نزدیک من آمد و با زبان فصیح گفت: اى ‏سید! سلام علیکم!

ترس و وحشت ‏به کلى از وجودم رفت و اطمینان و سکون نفس پیدا کردم. تعجب آور بود که چگونه این ‏شخص در تاریکى شدید، متوجه سیادت من شد و در آن ‏حال من از این مطلب غافل بودم. به هر حال سخن ‏مى ‏گفتیم و مى ‏رفتیم. سید عرب از من سؤال کرد: قصد کجا دارى؟
گفتم: مسجد سهله
فرمود: به چه جهت?
گفتم: به قصد تشرف و زیارت ولى عصر(عج)

مقدارى که رفتیم، به مسجد زید بن صوحان که مسجد کوچکى است نزدیک مسجد سهله رسیدیم داخل مسجد شده و نماز خواندیم و بعد از دعایى که سید خواند که، مثل آن بود که دیوار و سنگ‌ها با ایشان آن دعا را مى ‏خواندند، احساس انقلابى عجیب در خود نمودم که از وصف آن ‏عاجزم.
بعد از دعا سید فرمود: سید تو گرسنه‏ اى، خوب‏ است ‏شام بخورى.

پس سفره ‏اى را که زیر عبا داشت ‏بیرون آورد و درآن ‏سه قرص نان و دو یا سه خیار سبز تازه بود. مثل اینکه‏ تازه از باغ چیده شده بود. و آن وقت چله زمستان و فصل سرماى ‏شدید بود و من متوجه نشدم که این آقا این‏ خیارهای تازه سبز را در این فصل زمستان از کجا آورده؟ به هر حال طبق دستور آقا شام خوردم . سپس فرمود: بلند شو تا به مسجد سهله برویم.

داخل مسجد شدیم، آقا مشغول اعمال وارده در مقامات شد و من هم به متابعت آن حضرت انجام وظیفه‏ مى ‏کردم و بدون اختیار نماز مغرب و عشاء را به آقا اقتدا کردم و متوجه نبودم که این آقا کیست.

بعد از آنکه اعمال تمام شد، آن بزرگوار فرمود:
اى سید آیا مثل دیگران بعد از اعمال مسجد سهله به ‏مسجد کوفه مى ‏روى یا در همین جا مى ‏مانى؟
گفتم: مى ‏مانم و سپس در وسط مسجد در مقام امام ‏صادق (علیه‏السلام) نشستیم.

به سید گفتم: آیا چاى یا قهوه یا دخانیات میل دارى ‏آماده کنم؟
در جواب، کلام جامعى را فرمود: این امور از زواید‏ زندگى است که ما از آن دوریم.

این کلام در اعماق وجودم اثر گذاشت ‏به نحوى که ‏هرگاه یادم مى ‏آید ارکان وجودم مى ‏لرزد. به هر حال ‏مجلس نزدیک دو ساعت طول کشید و در این مدت‏ مطالبى رد و بدل شد که به بعضى از آن‌ها اشاره مى‏ کنم.

در رابطه با استخاره سخن به میان آمد. سید عرب ‏فرمود:
اى سید با تسبیح به چه نحو استخاره مى ‏کنى:
گفتمسه مرتبه صلوات مى ‏فرستم و سه مرتبه‏ مى ‏گویم: «استخیر الله برحمتة خیرة فى عافیة‏» پس‏ قبضه ‏اى از تسبیح را گرفته مى ‏شمارم، اگر دو تا بماند بد است و اگر یکى ماند خوب است.

فرموداین استخاره، دنباله‌ای دارد که به ‏شما نرسیده و آن این است که هرگاه یکى باقى ماند فورا حکم به خوبى استخاره ندهید بلکه دوباره ‏بر ترک عمل، استخاره کنید. اگر زوج آمد کشف مى ‏شود استخاره اول خوب است اما اگر یکى آمد کشف مى ‏شود که استخاره اول میانه است.
به حسب قواعد علمیه مى ‏بایست دلیل بخواهیم و آقا جواب دهد . به جاى دقیق و باریکى رسیدیم پس به مجرد این قول تسلیم شدم و در عین حال متوجه نبودم که این آقا کیست.

از جمله مطالب در این جلسه تاکید سید عرب بر تلاوت ‏و قرائت این سوره‏‌ها بعد از نمازهاى واجب بود:

بعد ازنماز صبح "سوره یاسین" و بعد از نماز ظهر "سوره نباء" بعد از نمازعصر "سوره نوح" و بعد از مغرب "سوره واقعه" و بعد از نماز عشاء "سوره ملک".

دیگر اینکه تاکید فرمودند: بر دو رکعت نماز بین‏ مغرب و عشاء که در رکعت اول بعد از حمد هر سوره ‏اى خواستى مى ‏خوانى و در رکعت دوم بعد از حمد "سوره ‏واقعه" را مى ‏خوانى و فرمود: این نماز کفایت مى ‏کند. از خواندن ‏سوره ‏واقعه بعد از نماز مغرب، چنانکه گذشت.

تاکید فرمود که: بعد از نمازهاى پنجگانه این دعا رابخوان:
اللهم سرحنى عن الهموم و الغموم و وحشة ‏الصدر و وسوسة الشیطان برحمتک یا ارحم ‏الراحمین‏

و دیگر بر خواندن این دعا بعد از ذکر رکوع درنمازهاى یومیه خصوصا رکعت آخر تاکید کردند:
«اللهم صل على محمد و آل محمد و ترحم على ‏عجزنا و اغثنا بحقهم»

در تعریف و تمجید از "شرایع الاسلامِ" مرحوم "محقق ‏حلى" فرمود :«تمام آن مطابق با واقع است مگر کمى از مسایل آن.تاکید بر خواندن قرآن و هدیه کردن ثواب آن براى‏ شیعیانى که وارثى ندارند یا دارند، ولکن یادی از آن‌ها نمى‏ کنند.تحت الحنک را از زیر حنک دور دادن و سر آن را در عمامه قرار دادن. چنانکه علماى عرب به همین نحو عمل ‏مى‏ کنند و فرمود: در شرع این چنین رسیده است.تاکید بر زیارت سید الشهدا (علیه‏السلام)

دعا در حق من و فرمود: قرار دهد خدا تو را از خدمتگزاران شرع.

پرسیدم: نمى ‏دانم آیا عاقبت کارم خیر است و آیا من ‏نزد صاحب شرع مقدس رو سفیدم؟

فرمود: عاقبت تو خیر و سعیت مشکور و روسفیدى.

گفتم: نمى‏ دانم آیا پدر و مادر و اساتید و ذوى الحقوق ‏از من راضى هستند یا نه؟

فرمود: تمام آن‌ها از تو راضى‏ اند و درباره ‏ات دعا مى ‏کنند.

استدعاى دعا کردم براى خودم که موفق باشم براى ‏تالیف و تصنیف.

دعا فرمودند.

پس از این گفتگو به خاطرحاجتى خواستم از مسجد بیرون روم، آمدم کنار حوض که در وسط راه قبل از خارج ‏شدن از مسجد قرار دارد، به ذهنم رسید چه شبى بود و این سید عرب کیست که این همه با فضیلت است؟ شاید‌‌ همان مقصود و معشوقم باشد تا به ذهنم این فکر ‏خطور کرد، مضطرب برگشتم و آن آقا را ندیدم و کسى ‏هم در مسجد نبود. یقین پیدا کردم که آقا را زیارت کردم ‏و غافل بودم، مشغول گریه شدم و همچون دیوانه اطراف ‏مسجد گریه مى ‏کردم تا صبح شد، چون عاشقى که بعد از وصال مبتلا به هجران شود

این بود اجمالى از تفصیل، که هر وقت آن شب یادم ‏مى ‏آید بهت زده مى ‏شوم...».

کد خبرنگار:21211


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین