عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۴۴۴۸۸
تاریخ انتشار : ۱۳ دی ۱۳۹۳ - ۰۵:۳۲
امام خمینی(ره) درباره دعوت به نماز فرمود: «مؤثرترین روش در دعوت به نماز پرورش ریشه‌های فطری نماز است»، چون شیوه دعوت فطری در عمق جان انسان جای دارد، زودتر به انگیزه کشیده می‌شود و امکان ریزش آن کمتر است.
عقیق:حجت‌الاسلام جواد بهشتی(کارشناس دینی): تنها توشه‌ای که انسان با آن پا به دنیا می‌گذارد، فطرت است. «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها»[1]، همه از آن برخوردارند، چه متوجه آن باشند و از آن استفاده کنند و چه بر اثر بی‌توجهی و دوری از آن ضعیفش کنند. بنابراین فطرت مشترک همه انسان‌ها است و زبانی مشترک و بین المللی دارد. با فطرت‌ها که سخن بگویید همه متوجه می‌شوند؛ مسلمان و غیر مسلمان؛ همچون زبان هنر که بین المللی است و قابل فهم برای تمامی انسان‌ها.

پس اگر در قالب هنر با فطرت‌ها سخن گفت، بیانی بین‌المللی برای دعوت به نماز است و چه از این بهتر که بتوان دین خود را به روشی بیان کرد که مردم دنیا با هر دین و آیینی حرف شما را بفهمند و فلسفه کار شما را بپسندند.

اگر می‌خواهید برای جوانی، فلسفه نماز خوان را تفهیم کنید، زبانی دارید که جوانی مسیحی و یهودی را نیز به فکر فرو می‌برد؛ این با سخن گفتن با فطرت‌ها در قالب هنری شدنی است!

حضرت امام خمینی(ره) درباره دعوت به نماز فرمودند: «مؤثرترین روش در دعوت به نماز پرورش ریشه‌های فطری نماز است».

امتیاز دوم شیوه‌ دعوت فطری، تأثیر عمیق آن است، تأثیر این روش از دانش‌افزایی نیز بیشتر است؛ چون در دانش‌افزایی شما اطلاعاتی را می‌دهید، اما معلوم نیست که در جان و دل او بنشیند و او را به یقین برساند. شیوه دعوت فطری چون در عمق جان انسان جای دارد، زودتر به انگیزه کشیده می‌شود و امکان ریزش آن کمتر است، به خصوص اگر طرف صحبت شما جوانان باشند، جوان هر چند گنهکار باشد، چراغ فطرتش هنوز روشن است و کورسویی دارد، او هنوز سخن فطری شما را بهتر می‌پذیرد یا حداقل او را به فکر فرو می‌برد.

چند احساس فطری را در ادامه توضیح می‌دهیم:

*احساس سپاس‌گزاری

وقتی کسی به ما لطفی می‌کند یا هدیه می‌دهد، این پیام‌ها را دریافت می‌کنیم:

هدیه دهنده مرا دوست دارد.
هدیه دهنده دوست دارد که از هدیه او خوب استفاده کنم.
خود را موظف می‌دانم در برابر لطف او عکس‌العملی نشان دهم.
عکس‌العمل خوب من زمینه‌ساز هدایای دیگر است.
بین ارزش هدیه و نوع تشکر رابطه‌ای احساس می‌کنم.
نوع تشکر را بر اساس رضایتمندی هدیه دهنده تنظیم می‌کنم؛ چون هدف از تشکر، رضایت و خرسندی اوست.

*راهکار تقویت حس سپاسگزاری

ما می‌توانیم، با نگاهی توحیدی و با یادآوری، شمارش، نمایش و تبیین نعمت‌ها، احساس سپاس‌گذاری از خدا را پرورش دهیم.

اگر فردی یک بار کمک بزرگ و مهمی به ما بکند تا عمر داریم خود را مدیون او می‌دانیم؛ اگر فردی به مریض کلیوی که نیاز به کلیه دارد، با ایثار یکی از کلیه‌هایش را اهدا نماید، آیا آن شفا یافته هر میزان که از او تشکر کند و پیوسته هر بار که او را دید از او تشکر کند، می‌تواند دین خود را به او که زندگی و سلامتی را به او هدیه کرده است را ادا کند؟ حال، ما در مقابل خدایی هستیم که لحظه به لحظه از هزاران مریضی و بالایی که می‌توانسته به ما برسد ما را دور نگه داشته و ما را غرق بی‌شمار نعمت‌هایی در هر لحظه کرده که برای ما تمدید می‌شود! ...

در قرآن و روایات متعدد از این روش برای بیداری انسان استفاده شده است. چنانچه اگر بخواهیم آیاتی که با این روش بیدار سازی دارند را بیاوریم، باید بخشی بسیاری از آیات قرآن را بیان کنیم! برای نمونه کافی است سوره‌های الرحمن، انعام، نمل و روم را نگاهی دوباره بیندازیم.

در روایات و به خصوص در ابتدای دعاها، شمارش و سپاسگزاری نعمت‌های الهی بسیار تکرار شده است. در روایات نیز کافی است به روایت صحیفه سجادیه، توحید مفضل و دعای عرفه امام حسین نگاهی دوباره بیندازیم.

این روش چنان مؤثر است که خداوند به حضرت موسی(ع) پیام داد که ای موسی! مردم را عاشق من کن. حضرت موسی(ع) عرضه کرد که خدایا چگونه؟ خداوند فرمود: نعمت‌هایم را بشمار، بندگانم عاشقم می‌شوند.

*نمونه‌ای هنری

امام صادق(ع) فرمودند: «فِی‏ کُلِ‏ نَفَسٍ‏ مِنْ أَنْفَاسِکَ شُکْرٌ لَازِمٌ لَکَ بَلْ أَلْفٌ أَوْ أَکْثَر»؛ بر هر نفسی از نفس‌هایت نه تنها یک شکر بلکه هزاران شکر لازم است.

سعدی با توجه به این نعمت است که گلستان خود را آغاز کرده است که: هر نفسی که فرو رود ممد حیات است و چون بر می‌آید مفرح ذات، پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب.

*احساس ستایشگری

وقتی در برابر عظمت یا زیبایی قرار می گیریم، این پیام‌ها را دریافت می‌کنیم:

از عظمت و زیبایی لذت می بریم.
در برابر آفریننده آن اثر بزرگ و زیبا احساس تواضع و فروتنی می‌کنیم.
دوست داریم خود را به آفریننده آن اثر بزرگ و زیبا نزدیک کنیم.
خود را موظف می‌دانیم که عظمت و زیبایی را ستایش کنیم.
دوست داریم خود نیز به گونه‌ای خالق عظمت و زیبایی شویم.
دوست داریم باز هم زیبایی‌ها و عظمت‌های جدیدی را مشاهده کنیم.

به همین علت وقتی به موزه‌ای می‌رویم مواجه می‌شویم با اینکه هر کس با ادبیات خود به تعریف و تمجید آثار می‌پردازد، اگر به دفتر ثبت نظرها در موزها و نگارستان نگاهی بیندازید، خواهید دید که غالباً ستایش و تعریف از هنرمندان است، در آنجا اگر صاحبان اثر باشند بسیاری از افراد دوست دارند با آن‌ها عکس یادگاری بگیرند؛ تا به دیگران نشان دهند که در کنار فلان استاد بوده‌اند.

اما مشکل اینجاست که ما اگر نقاشی زیبا و شبیه واقعیت طاووسی را اگر ببینیم تمجید می‌کنیم، ولی وقتی خود طاووس را می‌بینیم چشم فرو می‌بندیم از تمجید خالق آن، نقاشی آسمان را تمجید می‌کنیم، اما بر اثر روزمرگی و ارتباط زیاد با طبیعت، دیدن زیبایی‌های طبیعت ما را به تمجید خالق آن سوق نمی‌دهد.

امروزه رسانه‌های غربی برنامه‌های جذاب و فراوانی در نشان دادن زیبایی‌های خلقت دارند، اما این برنامه‌ها به گونه‌ای تنظیم شده که شما را به گفته خودشان مدهوش طبیعت می‌کند، بدون توجه به اینکه طبیعتی مستقل وجود ندارد و همه مخلوثات خدا هستند و راوی آن برنامه‌ها راوی زیبایی خلقت خداوند. قرآن در وصف نگاه مستقل به طبیعت و بی‌توجه به خالق آن می‌فرماید: «قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَکْفَرَهُ»؛[2] مرگ بر این انسان، چقدر ناسپاس است و حق را می‌پوشاند!

*راهکار پرورش روحیه ستایشگری

ما می‌توانیم، با یاد آوری، شمارش، نمایش و تبیین زیبایی‌ها و عظمت‌های خلقت خداوند و اتصال آنها به خالق زیبایی‌ها احساس ستایشگری از خدا را پرورش دهیم. با این رویکر کتاب زیست شناسی و شناره شناسی، می‌تواند بهترین کتاب‌های دینی ما باشد و بیشترین تاثیر را در زنده کردن احساس ستایشکری پروردگار داشته باشد.

در قرآن و روایات مکرر از این روش در دعوت به خدا استفاده شده است. امیرمؤمنان(ع) در خطبه 65 نهج البلاغه در جهت تقویت نگاه توحیدی به زیبایی شگفتی‌های خلقت طاووس را بیان می‌فرماید:

خداوند موجودات عجیب و شگفت را آفرید بعضى جاندار و بعضى بى‏جان و بعضى ساکن و آرام و بعضى داراى حرکات و از دلیل‌هاى آشکار که گواهى مى‌‏دهند بر زیبایى آفرینش او و بر بزرگى توانائیش آفرید از صورت‌هاى گوناگون مرغانى که آن‌ها را در شکاف‌هاى زمین و دره‏‌هاى گشاده و بر سر کوه‌ها جاى داد و آنها داراى بال‌هاى و شکل‌هاى گوناگون هستند، در حالی که مهار فرمانبردارى بر گردن آنها افکنده شده و در شکاف‌هاى هواى گشاده و فضاى وسیع پر و بال مى‏‌زنند، در قرآن کریم سوره 16 آیه 79 مى‏‌فرماید: «أَ لَمْ یَرَوْا إِلَى الطَّیْرِ مُسَخَّراتٍ فِی جَوِّ السَّماءِ ما یُمْسِکُهُنَّ إِلَّا اللَّهُ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ»، یعنى آیا پرندگان رام شده را در هواى آسمان ندیدند؟ آن‌ها را در هوا نگاه نمى‏‌دارد جز خدا، به تحقیق در این پروازشان (براى اثبات قدرت و توانائى حق تعالى) نشان‌هایى است براى گروهى که ایمان مى‏‌آورند.

... و از شگفترین مرغ‌ها در آفرینش طاووس است که خداوند آن را در استوارترین میزان آفریده و رنگهایش را در نیکوترین ترتیب منظم گردانیده، با بالى که بیخ آن را (به پیه و استخوان و رگ) بهم پیوسته است و با دمى که کشش آن را دراز قرار داده است، هرگاه به سوى طاووس ماده برود دمش را از پیچیدگى باز می‌کند و آن را بلند مى‏‌نماید بر سرش سایه مى‏‌افکند، گویا آن دم مانند بادبانی است که کشتیبان آنرا از جانبى به جانبى مى‏‌گرداند. به رنگ‌هایش تکبر نموده به خود مى‏‌نازد و به حرکات و نازش‌هاى دمش مى‏‌خرامد...

آنچه در این خطبه جلو می‌نماید، نگاه و بیان توحیدی حضرت است؛ وگرنه ایشان در صدد بیان صرف زیبایی‌های طبیعت به سبک غربی آن نیست، بنابراین کافی است این نگاه توحیدی را در آثار خود نمایان سازید تا فطرت مخاطب یادآوری لازم را برایش داشته باشد.

*احساس پناه‌جویی

وقتی خطری ما را تهدید می‌کند، این پیام‌ها را دریافت می‌کنیم:

احساس می‌کنیم کسی هست که به ما کمک کند و ما را نجات دهد؛
احساس می‌کنیم کسی می‌تواند به ما کمک کند و ما را نجات دهد که خطر را بشناسد، ما را بشناسد و دوست بدارد و قدرت دفع خطر را داشته باشد؛
احساس می‌کنیم هر چه خطر بزرگ‌تر باشد باید پناه دهنده داناتر و قویتر باشد؛
احساس می‌کنیم حیات ما مرحون لطف پناه دهنده است.

این احساس فطری همیشه در انسان‌ها وجود دارد و در سختی‌ها خود را نمایان می‌کند؛ حتی در کافران به خدا. قرآن می‌فرماید: «هنگامى که بر سوار بر کشتى شوند، خدا را با اخلاص مى‏‌خوانند (و غیر او را فراموش مى‏‌کنند)؛ امّا هنگامى که خدا آنان را به خشکى رساند و نجات داد، باز مشرک مى‏‌شوند!»[3]

شما در فیلم‌های غربی مکرر دیده‌اید که در فیلم‌های هیجانی خود این احساس خطر را در بیننده به وجود می‌آورند؛ ولی در اوج خطرها و بحران‌ها، تکنولوژی یا مشخصا آمریکا را نجات دهند انسان‌ها نشان می‌دهند. آن‌ها به جذابیت و اثر گزاری این احساس پی‌برده‌اند که از آن مکرر استفاده می‌کنند.

*راهکار پرورش حس پناهجویی

ما می‌توانیم با تبیین، شمارش، نمایش و یادآوری خطرات، احساس پناهجویی به خدا را پرورش دهیم، قرآن مکرر خطرات واقعی زندگی پیش‌روی انسان را انذار داده است و در ادامه راهکار نجات از آن‌ها را اتصال به قدرت بی‌انتهای الهی معرفی کرده است.

در روایات و به خصوص دعاهایی که از اهل بیت رسیده فراوان به این احساس انسان را جهت داده شده است. صحیفه سجادیه این زبور آل محمد مناجات نامه توحیدی است که الگوی ما در دعوت به خداوند با این روش می‌تواند باشد، در دعای هشتم این زبور می‌بینید که به چه زیبایی امام ساجدین(ع) خطرات و مشکلات را نمایش و یادآوری می‌کنند و از آن‌ها به خدای متعال پناه می‌برند.

*احساس رازگویی

وقتی دلتنگ می‌شویم، این پیام‌ها را دریافت می‌کنیم:

احساس می‌کنیم حرف‌هایی داریم که باید به کسی بگوییم.
احساس می‌کنیم حرف‌هایی داریم که به هرکسی نمی‌توانیم بگوییم.
احساس می‌کنیم کسی می‌تواند این حرف‌ها را بشنود که ما را بشناسد و دوست بدارد، راز دار، مهربان و بی‌نیاز باشد تا بشود به او اعتماد کرد.

*راهکار پرورش حس رازگویی

ما می‌توانیم با بازگویی درد دل با خدا، نمایش و نگارش مناجات‌ها، جهت‌دهی دل‌تنگی‌ها، ایجاد فضای راز و نیاز و مطالعه دل‌نوشته‌ها‌، احساس رازگویی و درد دل با خدا را تقویت کنیم.

انسان دوست دارد با کسی که شنوای حرف اوست رازگویی کند. گاهی علت برخی ارتباطات جوانان با جنس مخالف به خصوص از طرف دخترها، احساس نیاز به رازگویی و درد دل با کسی است.

*احساس نیاز خواهی و نیایشگری

وقتی محتاج می‌شویم، این پیام‌ها بر جان ما نقش می‌بندد:

احساس می‌کنیم نیازمندیم و توانایی رفع نیاز خود را نداریم.
احساس می‌کنیم دیگران توانایی رفع نیاز ما را ندارند؛ اگر هم بتوانند بر ما منت می‌گذارند یا کمک‌شان ادامه دار نخواهد بود.
دوست داریم نیازهای خود را برای کسی شمارش کنیم.
دوست داریم نیازهای خود را برای کسی بگوییم که: ما را بشناسد و دوست بدارد، بی‌نیاز، دانا، توانا، بی‌منت، بخشنده و مهربان باشد.

*راهکارهای پرورش حس نیازخواهی

ما می‌توانیم با شمارش، جهت دهی نیازها به بی‌نیاز واقعی، ایجاد فضای نیازخواهی و مطالعه دعاها، احساس نیازخواهی در پیشگاه خدا را تقویت کنیم. نیایش‌های بزرگان و اولیای خداوند سندی نمونه‌هایی زیبا برای این ارتباط است.

این راهکار بسیار برای انسان به خصوص جوان‌ها جذابیت دارد. عرفان‌های دروغین با استفاده از همین احساس جوانان را جذب می‌کنند. آن‌ها با برپایی جلساتی معنوی در جوانانی که در پی نیایش با خدا هستند را به راه نادرست می‌برند. چون می‌دانند جوان هر چند شریعت و قانون گریز هم که باشد، معنویست گراست و نیایش را دوست دارد.

نشانه قدرت این احساس در جوانان اینکه جمعیت اصلی برنامه‌های عبادی و نیایشی را جوانان تشکیل می‌دهند.

*نماز پاسخگوی به این احساسات فطری

جوهره اصلی نماز، دعا و ارتباط با خداست. اهل لغت می­‌گویند: واژة «صلاة» در ابتدا در معنای دعا به­ کار می­‌رفت؛ اما بعد این معنا به عملی مخصوص تعلق یافت که با تکبیرة الاحرام آغاز و با تسلیم در برابر خداوند پایان می­‌پذیرد، گفته شده نماز را به علت دعاهایی که در آن وجود دارد «صلوة» نامیده­‌اند.[4]

چه کلماتی که در نماز گفته می‌شود و چه حالاتی که در به برکت نماز در انسان پرورش می‌یابد، پاسخگوی فطرت سپاسگزار، ستایشگر، پناهجو، رازگو، نیازخواه و دوستار نیایش است. به صورتی که تنها توجه به سوره «حمد» که در تمام نمازها خواندش واجب است، نشان می‌دهد که پاسخگوی تمام این احساسات است. نکته دیگر حالاتی است که ما در نماز داریم. حالات رکوع و سجده و کلمات مناسب آن‌ها با آن حالت، به تمامه پاسخگوی این احساسات است. دیگر امکانی که برای نمازگزار به‌ وجود می‌آید، امکان رازگویی با او بعد از نماز است.

حال این است که در روایات بر نیایش، رازگوی و ابراز این احساس‌های فطری در بعد از نماز تأکید شده، به گونه‌ای که اگر کسی بدون این ارتباط و بعد اتمام نماز سریع از جای خود برخیزد، خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید: آیا به بنده من نمی‌نگرید، گویا خیال می‌کند که برآورده­ شدن خواسته­‌هایش به ­دست غیر من است! آیا نمی‌داند که برآورده شدن خواسته‌هایش به ­دست من است؟![5]

*آنچه باید انجام داد

می‌توان با توجه به این احساس‌های فطری، با زبان قدرتمند هنر و با نگاهی توحیدی چنانچه بیان شد این احساس‌ها را گوشزد و تبیین کرد و احساس نیازمندی به خداوند را برای پاسخگویی به این احساسات تقویت کرد. از طرفی نماز را بهترین پاسخگو به این نیازها نمایاند. پاسخی که این احساس‌ها را به درستی پاسخ می‌دهد. نماز غذایی آسمانی است که نیازهای معنوی ما را پاسخی واقعی می‌دهد و واقعا او را سیر می‌کند و عوارض بدی ندارد. در مقابل عرفان‌های دست ساز انسان که تنها مخدری است برای توهم بر طرف شدن این نیازها!

چنانچه بیان شده پرورش روحیه تعبد و تبیین اینکه نماز را خداوند که به نیاز انسان بیناست، بر ما واجب کرده است‌، کاری است بزرگ که از دست هنر متعهد بر می‌آید.

به نقل امام صادق(ع)، رسول خدا چنان عبادت می‌کرد که قدم‌های مبارک ایشان ورم می‌کرد، اما باز می‌فرمود: «أَ فَلَا أَکُونُ عَبْداً شَکُورا»؛[6] آیا بنده سپاسگزار نباشم!

پی‌نوشت‌ها:
[1]. سرشت الهى که (خدا) مردم را بر (اساس) آن آفریده‏ (ر‏وم:30).

[2]. عبس:17
[3]. (عنکبوت:65)
[4]. زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج‏19، ص 608.
[5]. شیخ کلینی، اصول کافی، ج3، ص269.
[6] منسوب به جعفر بن محمد، امام ششم علیه السلام، مصباح الشریعة - بیروت، چاپ: اول، 1400ق. ص170.
منبع:فارس

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین