عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۴۴۳۲۶
تاریخ انتشار : ۰۸ دی ۱۳۹۳ - ۰۰:۲۹
داستانهای عبرت آموز؛
هنگامى كه امام صادق (ع) از شهادت جانگداز معلى بن خنيس با خبر شد، فرمود: قطعا داود را نفرين مى كنم، كه غلام آزاد كرده مرا كشته و اموال مرا ضبط كرده است.
عقیق: در کتاب داستانهای اصول کافی ج 1 بخش دعا و نیایش آمده است:(داود بن على، فرماندار مدينه از جانب عبدالله سفاح (اولين خليفه عباسى) بود، كه بيشتر از سه ماه حكومت نكرد، او يكى از غلامان آزاد كرده و دوستان نزديك و شاگردان ممتاز امام صادق (ع) به نام "معلى بن خنيس" را دستگير كرد، و به او گفت : «ليست نام شيعيان را به من بده».
 
معلى بن خنيس، نام آنها را فاش نساخت و با كمال قاطعيت گفت:«اگر شيعيان، زير قديمهايم باشند، قدمم را بر نمى دارم.»
داود فرمان داد، گردن او را با شمشير زدند، و پيكر مطهر او را به دار آويزان كردند، و آنچه از اموال امام صادق (ع ) در نزد او بود، مصادره نمودند.
هنگامى كه امام صادق (ع) از شهادت جانگداز معلى بن خنيس با خبر شد، فرمود:«قطعا داود را نفرين مى كنم، كه غلام آزاد كرده مرا كشته و اموال مرا ضبط كرده است».
اين خبر به فرماندار (داود بن على) رسيد، براى امام صادق (ع) پيام داد: «آيا به نفرين خود تهديد مى كنى؟» (من از اين تهديدها نمى ترسم).
معتب (يكى از خدمتكاران امام صادق عليه السلام) مى گويد: «امام صادق (ع) همواره در حال ركوع و سجود بود، هنگامى كه وقت سحر فرا رسيد، شنيدم در سجده خود چنين مى گفت : «خدايا! از تو درخواست مى كنم به قدرت نيرومندت، و به مقام جلال سختت كه همه مخلوقات در برابر آن جلال، خوار هستند، اينكه صلوات بفرستى بر محمد و اهل بيت او، و اينكه (داود بن على) را هم اكنون (به عذابت) بگيرى.»
هنوز آن حضرت، سرش را از سجده بلند نكرده بود، كه صداى شيون را از خانه داود بن على، شنيديم، امام صادق (ع) فرمود:«من به دعائى، او را نفرين كردم كه خداوند فرشته اى را به سوى او فرستاد كه عصائى آهنين را بر سر او زد به طورى كه از آن ضربت، مثانه او شكافته شد، و مرد.»

 
منبع:جام
211008

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین