عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۴۳۱۰۲
تاریخ انتشار : ۱۵ آذر ۱۳۹۳ - ۲۰:۴۸
از سلاله سادات است. صدای خوب، قد بلند و فیزیک مناسبی دارد. همه این شرایط دست به دست هم داده‌اند تا اجراهای سیدمحسن هاشمی در نقش شهادت‌خوان در مجالس تعزیه همه را تحت‌تاثیر قرار دهد و دل‌ها را بلرزاند.
عقیق: تعزیه هنر آیینی است که در آن مجموعه‌ای از هنر‌ها گرد هم می‌آیند؛ موسیقی ایرانی، شعر و حرکت در کنار برخی مهارت‌ها مانند اسب‌سواری و همه این‌ها فقط و فقط برای یاد و گریه بر آن امام مظلومی است که همه عالم سوگوار اوست.
تعزیه ترکیبی از چند هنر
در تعزیه سه رکن و اصل داریم. اول کلام است که در شعر نقش کلام و دیالوگ را دارد. دوم آواز است که‌‌‌ همان موسیقی می‌باشد. و سوم حرکت است.
هر کدام از این‌ها هم دارای زیر مجموعه‌ای می‌باشند. کلام تعزیه که‌‌‌ همان شعر است و دیالوگ‌ها و گفتگو‌ها بر اساس شعر رد و بدل می‌شود. چه مخالفین که به صورت اُشتُلم می‌خوانند و چه موافقین که به صورت آواز می‌خوانند. موسیقی‌ای که استفاده می‌شود مبتنی بر موسیقی و ردیف دستگاهی ایرانی است. که از انواع گوشه و دستگاه‌ها و آوازهای ردیف ایرانی در تعزیه استفاده می‌شود و هر کس به حد بضاعت و توان خودش از موسیقی بهره می‌برد.
تعزیه یک هنر نمادین است، یعنی در تعزیه هر چیزی یک نماد و یک نشانه است. مثلا رنگ قرمز در تعزیه نشانه اشقیا و مخالف خوان‌ها می‌باشد. رنگ سبز در تعزیه نشانه موافقان است و هر کس که لباس سبز به تن کند، مردم می‌دانند که این شخص قرار است نقش اولیاء و انبیاء و اهل بیت(ع) اجرا کند. در تعزیه یک تشت آب نمادی از شریعه و رود فرات است. اگر بخواهند که مسافت را نشان بدهند یک یا دو دور، دور سکو می‌چرخند و مردم متوجه می‌شوند که او یک مسافت طولانی را طی کرده است. این‌ها همه نشان و نماد است.

   در حال حاضر شما استاد تعزیه‌خوانی هستید و شاگردهایی هم دارید. خوب است برایمان تعریف کنید که چگونه وارد وادی تعزیه‌خوانی شدید؟
من مثل خیلی‌های دیگر از دوران کودکی شروع کردم. ما یک اصطلاحی داریم که می‌گوییم تعزیه‌خوانی را از علی اصغرخوانی شروع کردیم، یعنی زمانی که قنداقه‌ای بودیم تعزیه‌خوانی می‌کردیم.
در مراسم تعزیه رسم است که بچه‌های قنداقه‌ای را به عنوان علی‌اصغر به دست امام می‌دهند. ما هم از‌‌‌ همان موقع‌ها شروع کردیم و مادرمان ما را به مجالس می‌بردند. چه بسا بار‌ها و بار‌ها هم به عنوان نقش حضرت علی‌اصغر در تعزیه شریک بوده‌ایم.
از زمانی هم که حرف‌‌زدن و خواندن را یاد گرفتیم در کار تعزیه بودیم. البته من خواندن را زود شروع کردم. شاید بگویم که تعزیه‌خوانی را از هفت، هشت سالگی شروع کردم. آن موقع روش آموزش تعزیه‌خوانی بیشتر سینه‌به‌سینه بوده و الان هم هست و من هم همین‌طور شروع کردم.

   تعزیه‌خوانی معمولا موروثی است. در خانواده شما هم کسی تعزیه می‌خواند؟
خانواده ما یک خانواده هیأتی بودند و مرحوم پدرم هیأت‌دار بود، خودش تعزیه نمی‌خواند ولی سرپرست هیأت بود. من هم به تبع ایشان وارد این فضا شدم و در این فضا رشد کردم و وارد تعزیه‌خوانی شدم.

     یادتان هست اولین نقشی را که به طور جدی در تعزیه اجرا کردید کدام نقش بود؟
 فکر می‌کنم اولین تعزیه‌ای که در دوران کودکی خواندم تعزیه حضرت سکینه در مجلس شهادت حضرت علی‌اکبر بود.

   مطمئنا در این مسیر استادانی هم داشتید.
بله. از‌‌‌ همان اوایل که شروع کردم این شانس را داشتم که در دوران بچه‌خوانی‌ام با اساتید بزرگی مانند مرحوم رضا مشایخی و جناب آقای محمد بخشی‌نیا که الان در قید حیات هستند آشنا شوم. و غیر از این‌ها از سایراساتید هم بهره‌های زیادی بردم اما این دو استاد مستقیماً مسیر خواندنم را مدیریت و هدایت کردند.
البته روش آموزش تعزیه مانند بقیه هنرهای سنتی و آیینی، روش استاد شاگردی و سینه‌به‌سینه بوده است و هنوز هم همین روش است. حالا من خودم سال‌هاست که یک متد و روش با بضاعت خودم، برای آموزش تعزیه طراحی کرده‌ام که برای اولین بار است که آموزش تعزیه به صورت مدون و کلاسیک انجام می‌شود. الان به دوستان و علاقه‌مندانی که برای تعزیه می‌آیند با روش خودم آموزش می‌دهم.

   درباره روش آموزشی که خودتان ابداع کرده‌اید کمی توضیح بدهید.
 در روش سینه‌به‌سینه و روش سنتی به این صورت است که استاد یک شعر را می‌خواند و به بچه‌ها می‌گوید دقیقا مثل من بخوانید. نسخه را دست می‌گرفتند و خط‌به‌خط می‌خواندند و بچه‌خوان را هم ملزم می‌کردند که‌‌‌ همان‌طور بخواند. یعنی دقیقاً تقلید می‌کردند و سرانجام جواب می‌داده است. البته این روش زمانی جواب می‌دهد که یک بچه‌خوان مدام در خدمت یک گروه تعزیه باشد اما به نظرم الان این بستر و موقعیت فراهم نیست که یک بچه‌خوان را به دست یک گروه تعزیه‌خوان بدهید و بگویید او را تعزیه‌خوانش کنید و حرفه‌اش این باشد. بحث تحصیل و مدرسه بچه‌ها مهم است. آن زمان مقداری که در مکتب، خواندن و نوشتن یاد می‌گرفتند، به همراه پدر و بزرگتر‌هایشان این شغل را انتخاب می‌کردند. یکی از دلایلی که به فکر طراحی یک روش برای آموزش تعزیه افتادم همین مسأله بود. در حال حاضر چه کسی آماده است که بچه‌اش را به دست یک گروه تعزیه‌خوان بدهد و بگوید که این را ببرید تا تعزیه‌خوان شود؟ لذا باید مدون شده به بچه‌ها آموزش داده شود. روش بنده به این صورت است که در زمینه ادبیات، حرکت، موسیقی، آواز و صداسازی به فراخور حال کار می‌کنم. یعنی همزمان با آموزش شعر، آواز و حرکت را هم یاد می‌دهم، قرارداد‌ها را آموزش می‌دهم و این‌ها را به‌طور همزمان پیش می‌برم تا یک بچه‌خوان بتواند، یک تعزیه‌خوان موفق شود.
 
   با این اوصاف میل جوان‌ها و نوجوان‌ها به تعزیه‌خوانی نسبت به گذشته تفاوتی کرده است؟
 آنهایی که به واسطه خانواده خود درگیر تعزیه هستند همچنان به این حوزه علاقه‌مندند و فعال هستند. یک عده‌ای هم هستند که از اعضای خانواده کسی درگیر کار تعزیه نیست، اما با دیدن تعزیه علاقمند می‌شوند. به طور کلی الان علاقه جوان‌ها به تعزیه نسبت به گذشته خیلی بیشتر شده است. اما در حقیقت موانع هم سر راه‌شان زیاد است. یعنی وقتی یک نوجوان بخواهد وارد حیطه تعزیه بشود و تعزیه‌خوانی را در پیش بگیرد، موانع و مشکلات زیاد سر راه خود دارد. اینکه کجا بروم؟ با چه کسی بروم؟ به کدام هیأت وارد شوم؟ استادم چه کسی باشد؟ و دیگر کمتر کسی حال و حوصله آموزش دارد.

   در تعزیه فقط از زبان شعر استفاده می‌شود. این اشعار و نسخه‌های تعزیه از کجا آمده‌اند؟
 ظاهرا چندین نسخه تعزیه وجود دارد. تعزیه تنها هنر آیینی سنتی ایرانی است که یک متن مکتوب دارد که از آن نمی‌توان تخطی کرد.
در تخت حوضی و خیمه‌شب‌بازی و نقالی دست هنرمندان باز است و در‌‌‌ همان لحظه فی‌البداهه هم چیزهایی بیان می‌شود ولی در تعزیه یک متن مکتوبی داریم که باید به آن وفادار بود. نسخه‌های مختلفی وجود دارد.
نسخه‌هایی مانند نسخه زمینه میرعزا، نسخه زمینه شهپر، نسخه زمینه قزوین که به نسخه مداح قزوین معروف است که این‌ها زمینه‌های مختلف است.
 
   این نسخه‌ها با هم تفاوت جدی دارند؟
بله هر کدام از این‌ها را شاعر از زاویه دید خودش نوشته است. فرض کنید اگر قرار باشد قصه عشق لیلی و مجنون را چند نویسنده بنویسند، هر کس از زاویه دید خود متن متفاوتی را ارائه می‌کند. نسخه‌های تعزیه هم همین‌طور است. البته اگر کسی خبره باشد و با شعر و تعزیه و مقتل آشنا باشد، چند خط از شعر را که نگاه کند، می‌تواند تشخیص بدهد که از کدام زمینه است. سبک و سیاق شعر گفتن فرق می‌کند. الان چیزی که عرف است و تقریباً در سراسر ایران متداول است، نسخه زمینه میرعزا می‌باشد. که میرعزا اصالتاً کاشانی بوده و بعد به تهران آمده و در تکیه دولت تعزیه اجرا می‌کرده است. اما در مناطق شمالی ایران زمینه شهپر را می‌خوانند و در منطقه قزوین و طالقان زمینه مداح قزوین را می‌خوانند. یک زمینه‌ای است به نام زمینه برخوار که در اطراف اصفهان خوانده می‌شود. چیزی که الان متداول و مرسوم و تقریباً همه‌گیر است زمینه میرعزا است که قدری مختصر‌تر و موجز‌تر است و از اشعار مطول خبری نیست و اجرایش هم سهل‌تر است و با استقبال عمومی بیشتری هم مواجه شده است.

   می‌توان گفت چهارچوب‌ نسخه‌ها یکی است و مثلاً این اتفاقاتی که برای حضرت
 عباس (ع) می‌افتد همه‌جا یکی است؟
خیلی جا‌ها مشترکاتی دارند ولی همه‌جا یکی نیست. مثلاً در نسخه قزوین همین که تعزیه شروع می‌شود، امام به حضرت عباس می‌فرمایند که برو آب بیاور. که اصطلاحاً در تعزیه به آب‌آوری معروف است. حضرت عباس (ع) می‌رود که آب بیاورد اما در تعزیه میرعزا که به تعزیه تهران هم معروف است، این‌طوری است؛ تعزیه که شروع می‌شود امام دستور می‌دهند که دور خیمه‌ها خندق بکنید که به خندق کنی معروف است.

   با توجه به تسلط شما به گوشه‌های آواز ایرانی می‌خواستم بدانم که از چه دستگاه‌ها و گوشه‌هایی در تعزیه استفاده می‌شود؟
 احوالات موسیقی مانند احوالات انسان سیال است. ما از همه هفت دستگاه اصلی و پنج آواز و تقریبا همه گوشه‌ها استفاده می‌کنیم که این به توانایی و بضاعت تعزیه‌خوان ربط دارد. احوالات موسیقی سیال است. حالات و اوضاع و احوال خواننده‌ها در شرایط مختلف فرق می‌کند. مثلاً وقتی یک نفر می‌خواهد رجز بخواند و مقابل لشکر قرار گرفته است، قطعاً دستگاه و آوازی را که انتخاب می‌کند باید شرایط جنگ و شجاعت را تداعی کند. مثلاً در این مواقع خواننده از دستگاه‌هایی مانند ماهور، چهارگاه و زابل استفاده می‌کند. هیچ‌وقت در این مواقع دشتی و افشاری که حالت حزن و اندوه دارد، را نمی‌خواند. یک زمانی است که می‌خواهند یک حالت غریبی و اندوه را به مستمع و تماشاچی القاء کنند و انتقال بدهند از آواز دشتی و آواز افشاری استفاده می‌کنند. زمانی شعر محزون است قطعاً باید آهنگ محزون باشد و زمانی شعر حماسی و رزمی است باید آهنگی را انتخاب کنند که تداعی‌کننده رزم‌آوری و جنگ‌آوری باشد. شهادت‌خوان باید در ذهنش شخصیت‌پردازی کند و بر اساس آن شخصیت‌پردازی خوانده شود. مسلماً کسی که قرار است نقش حر را بخواند باید با حالت رزم‌آوری و قدری خشونت بخواند ولی کسی که می‌خواهد حضرت اباالفضل را بخواند باید تواماً شجاعت و دلاوری و غربت و اندوه را به اجرا بگذارد.

   نقش نوازنده‌ها در تعزیه چقدر است و چقدر اهمیت دارد؟
سازهایی که در تعزیه استفاده می‌شوند ساز ترومپت یا اصطلاحاً شیپور، نی و طبل است. در درجه اول وظیفه نوازنده تعزیه ایجاد فضا است. نوازنده به خواننده گام را می‌دهد که از کجا بخواند. و به نوعی نقش راهبری در تعزیه دارد و جدای از این، باعث می‌شود که خواننده نفس‌گیری کند. واقعاً یک نوازنده خوب می‌تواند یک تعزیه را متحول و یک نوازنده بد تعزیه را خراب کند. نوازنده‌‌ همان چیزی را می‌زند که خواننده می‌خواند. در مورد مخالف‌خوان‌ها هم معمولاً ملودی‌های ریتمیک و نواختن مارش و آهنگ‌های ضربی عمده مسؤولیت نوازنده است.
 
  چرا به بعضی از تعزیه‌ها کمتر پرداخته می‌شود و معمولا همین چند مجلس معروف را همه‌جا اجرا می‌کنند؟
 ما دو دسته تعزیه داریم. یک سری مجالس است که به آن‌ها مجالس غریب گفته می‌شود. مجالسی که در طول سال کمتر خوانده می‌شود و به ندرت سالی یک بار، دو سه سالی یک بار و شاید هم ده سال یک بار خوانده می‌شود، مجالس غریب هستند. چون کمتر خوانده می‌شود و چون کمتر تکرار می‌شود ذهن تعزیه‌خوان و مخاطب کمتر با آن درگیر است. یعنی آن ظرایف و نکات و دقایقش را کمتر می‌دانند. مانند مجلس سلیمان و بلقیس، مجلس شصت بستن دیو، مجلس دیر راهب، مجلس یوسف پیامبر که دارای تعزیه‌های مختلفی است، مانند تعزیه به چاه انداختن یوسف، تعزیه پادشاهی یوسف، مجلس امیرتیمور گورکانی، مجلس موسی و شبان، مجلس ذبح اسماعیل که این‌ها کمتر خوانده می‌شود.

   شما هر سال تعزیه را می‌خوانید و مخاطب هم می‌داند که هر سال‌‌‌ همان اتفاقات سال قبل تکرار می‌شود ولی باز هم با علاقه تعزیه را تماشا می‌کند و هر ساله این کار تکرار می‌شود، اما هیچ موقع تکراری نمی‌شود در صورتی که شعر و موسیقی یکسان است راز این ماندگاری و جذابیت چیست؟
 همان حکایت عشق است و اینکه نامکرر است. خود من که می‌خوانم هر دفعه یک حس متفاوتی دارم. به اعتقاد من یکی از نکات این است که نظر اهل‌بیت در این کار وجود دارد که تکراری نمی‌شود. امام حسین (ع) هم هیچ‌وقت برای مردم تکراری نمی‌شود.

   حال خود شما در زمانی که تعزیه می‌خوانید چطوری است و این حال چقدر در اجرا اثر می‌گذارد؟
همیشه این‌طور نیست که آدم حالش کاملاً خوب باشد و همیشه هم این طور نیست که حال آدم بد باشد. به چیزهای زیادی بستگی دارد. یک زمانی نگاه می‌کنید در یک تکیه‌ای که سنگ بنای آن با عشق گذاشته شده است و زمینش با عشق وقف شده، بانیان و کارگرانی که خشت روی خشت گذاشتند عاشق بودند و اعتقاد داشتند. اگر در این تکیه بخوانم یک حس خاصی دارم و اگر در تکیه‌ای که بانی زمینش را به خاطر ریا و تکبر وقف کرده و کسانی که پول دادند نیّتشان مشکل داشته و کسانی که کاری کردند اعتقادی نداشتند، قطعاً حال انسان فرق می‌کند. زمانی شما در روز عاشورا اجرا می‌کنید حس شما با زمانی که در یک روز معمولی اجرا می‌کنید فرق دارد. همه این‌ها دخیل است. آدم همیشه یک حس‌وحال ندارد.
 
   با کدام شعر از مجموعه اشعاری که می‌خوانید بیشتر مأنوس هستید؟
در یک کلمه بگویم ما تعزیه‌خوان‌ها یک شعار داریم که هر جا کار به ما تنگ می‌شود می‌گوییم؛ اگر خسته جانی بگو یا حسین / اگر ناتوانی بگو یا حسین / تنت گر بیفتد میان بلا / مترس از بلا و بگو یا حسین


منبع:قدس
211008


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین