عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۳۹۴
تاریخ انتشار : ۲۴ شهريور ۱۳۹۱ - ۱۵:۰۲
خاطره اي از مرحوم آیت الله بروجردی

 در یکی از سال ها که در بروجرد بودم، مبتلا به درد چشم عجیبی شدم که بسیار مرا نگران ساخته بود. معالجه اطبّا هم مفید واقع نشد و درد چشم، هر روز بیشتر و ناراحتی من افزون تر می گردید ؛ تا اینکه ماه محرم فرا رسید و دسته ی عزاداری گل گیرها (یعنی دسته ای که گل بر سر و پیشانی شان می مالیدند) که نوعاً سادات و اهل علم و محترمان شهر بروجردند و در روز عاشورا سر و سینه خود را گل آلوده کرده، با وضع رقت بار و مهیج و در عین حال، با سوز و گداز فراوان و ذکری جان سوز در آن روز، تا ظهر عزاداری می کنند، به خانه من آمدند و وضع مجلس با ورود آنان هیجان عجیبی به خود گرفت.

من نیز در گوشه ای نشسته و آهسته آهسته اشک می ریختم. در این بین یک مقدار گل همین توسل، چشم هایم خوب شد و تا امروز علاوه بر اینکه مبتلا به درد چشم نشده ام، از نعمت بینایی کامل برخوردارم و به برکت حضرت امام حسین (ع) به عینک هم نیازی ندارم.

ایشان با اینکه همه ی قوای جسمی شان تحلیل رفته بود، تا واپسین ساعت زندگانی، از بینایی کامل برخوردار بودند.

گفتنی است که مرحوم ایت الله بروجردی، پیش از آمدن به قم، همه ساله مجلس روضه خوانی مفصّلی را در ایام عاشورا در منزلشان در بروجرد برگزار می کردند و دسته های مختلف عزا از جمله دسته گل گیرها، در آن شرکت می کردند.


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین