عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۳۷۵۶
تاریخ انتشار : ۱۴ دی ۱۳۹۱ - ۲۳:۰۰

عقیق: ما می‏بینیم در طول تاریخ، برداشتها از حادثه کربلا خیلی متفاوت بوده‏ است. مي دانيم كه كربلا به دليل وضعيت خاص خود در به شهادت رسيدن بيش از شانزده تن از خاندان رسالت و نيز كيفيت خونبار آن زخمي عميق و پردامنه بر قلب جامعه شيعه ايجاد كرد. حادثه از هر جهت جدي و قابل ملاحظه بود.

شعارهای حسینی، شعارهای حماسی

تکیه بعضی بر نگریستن به حادثه کربلا از دیدگاه حماسی است. و مطالعه کربلا از دیدگاه های دیگر را_ در صورتی که توجه به حماسی بودن آن نشود _ فاقد ارزش بلکه دارای ضررو مفسده می دانند.

می توان گفت: رکن اساسی نظریات برخی از مشاهیر همین دیدگاه حماسی داشتن به قضیه عاشوراست و عمده مطالب دیگر متفرع و مترتب بر آن است.

ایشان بر این باور است که:

حسین (ع) یک شخصیت حماسی،و حادثه کربلا یک داستان حماسی، و شعارهای حسینی  شعارهای حماسی است.

آیا ما باید با وجود حسین(ع)  و سرگذشت او یک احساس حماسی داشته باشیم یا یک احساس تراژدی، مصیبت، رثاء و نفله شدن؟

روانشناسها ... می گویند: شخصیت هر کس یک کلید معین دارد؛ اگر آن را پیدا کنید سراسر زندگی او را می توانید توجیه کنید ... .

می توانم ادعا کنم که در حدودی که من حسین(ع)  را شناخته و تاریخچه زندگی او را خوانده ام  و سخنان او را _ که متأسفانه  بسیار کم به دست ما رسیده است_ به دست آورده ام، و در حدودی که تاریخ عاشورا را _ که خوشبختانه این تاریخ مضبوط است _ مطالعه کرده و خطابه ها و نصایح و شعارهای حسین (ع) را به دست آورده ام، می توانم این طور بگویم که از نظر من کلید شخصیت حسین(ع) حماسه است، شور است، عظمت است، صلابت است، شدت است، ایستادگی است.

حادثه عاشورا و تاریخچه کربلا دو صفحه دارد: یک صفحه سفید و تاریک است که در آن فقط جنایت بی نظیر و یا کم نظیر می بینیم ... حادثه کربلا یک جنایت و یک تراژدی است، یک مصیبت است، یک رثاء است، این صفحه را که نگاه می کنیم، در آن کشتن بیگناه می بینیم، کشتن جوان می بینیم، کشتن شیر خوار می بینیم، اسب  بر بدن مرده تاختن می بینیم، آب ندادن به یک انسان می بینیم، زن و بچه را شلاق زدن می بینیم، اسیر را بر شتر بی جهاز سوار کردن می بینیم.

از این نظر قهرمان کربلا کیست؟ واضح است، وقتی که حادثه کربلا را از جنبه جنایی نگاه کنیم، آن که می خورد قهرمان نیست، آن بیچاه مظلوم است، قهرمان حادثه در این نگاه یزید بن معاویه است،عبیدالله بن زیاد است،عمر سعد است، شمربن ذی الجوشن است، خولی است و یک عده دیگر. لذا وقتی که صفحه سیاه این تاریخ را مطالعه می کنیم، فقط جنایت و رثاء بشریت را می بینیم.

پس اگر بخواهیم شعر بگوییم چه باید بگوییم؟ باید مرثیه بگوییم و غیر از مرثیه چیز دیگری نیست که بگوییم، باید بگوییم:

زان تشنگان هنوز به عیوق می رسد                 فریاد العطش زبیابان کربلا

اما آیا تاریخچه عاشورا فقط همین یک صفحه است؟ آیا فقط رثاء است؟ فقط مصیبت است و چیز دیگری نیست؟ اشتباه ما همین است. این تاریخچه یک صفحه دیگر هم دارد که قهرمان آن صفحه، دیگر پسر معاویه نیست، پسر زیاد نیست، پسر سعد نیست، شمر نیست، در آنجا قهرمان حسین است.

در آن صفحه را که نگاه کنیم،می گوییم بشریت حق دارد به خودش ببالد.

اما وقتی صفحه سیاهش را مطالعه می کنیم ... بشریت سر افکنده است ... صفحه ای است که ملک اعتراض می کند ... .

چرا باید حادثه کربلا را همیشه از نظر صفحه سیاهش مطالعه کنیم و چرا باید همیشه جنایتهای کربلا گفته شود؟ چرا باید همیشه باید حسین بن علی (ع) از آن جنبه ای که مورد جنایت جانیان است مورد مطالعه ما قرار بگیرد؟ چرا شعارهایی که به نام حسین بن علی(ع)  می دهیم و می نویسیم، از صفحه تاریک عاشورا گرفته شود؟ چرا ما صفحه نورانی این داستان را کمتر مطالعه می کنیم،در حالی که جنبه حماسی این داستان صد برابر بر جنبه جنایی آن می چربد و نورانیت این حادثه در تاریکی آن خیلی می چربد.

پس باید اعتراف کنیم که یکی از جانیهای بر حسین بن علی(ع) ما هستیم که از این تاریچه فقط یک صفحه اش را می خوانیم و صفحه دیگرش را نمی خوانیم.

جانیهای بر امام حسین(ع) آنهایی هستند که این تاریخچه را از نظر هدف منحرف کرده  و می کنند.

از لحاظ اول، این داستان ارزش آن را ندارد که بعد از هزار و سیصد و بیست و اند سال، با این عظمت،خاطره و ذکرایش تجدید بشود، وقتها و پولها و اشکها و تأثرها و احساسات صرف آن بشود ... بلکه از آن نظر جنبه قضیه ارزش بزرگداشت ندارد که داستان جنایی در هر شکل و قیافه زیاد است.

معمولاً اهل منبر وقتی که می خواهند قضیه کربلا را بزرگ کنند جنبه فاجعه بودن و ظلم و ستم ها را بزرگ می کنند، در جستجوی پیدا کردن و حتی جعل کردن فاجعه هایی هستند؛ با بیانهای مختلف و تشبیهات و مجسم ساختن ها جنبه فاجعه بودن را تقویت می کنند.

و حال آنکه ما باید از خود بپرسیم: بزرگی حادثه کربلا از چه نظر است؟ آیا از نظر فجیع بودن است؟ قطعاً این فاجعه، فاجعه کم نظیری است ... ولی فاجعه عظیم و شاید عظیم تر از این در دنیا زیاد بوده. خود فاجعه مدینه کمتر از فاجعه کربلا نبوده. عظمت مطلب از لحاظ ابن زیاد و ابن سعد و اتباع و اشیاع آنها؛ عظمت سعادت است نه عظمت شقاوت.

کربلا بیش از آن اندازه که نمایشگاه شقاوت و بدی و ظهور پلیدی بشر باشد، نمایشگاه روحانیت و معنویت و اخلاق عالی و انسانیت است ولی اهل منبر کمتر به آن توجه دارند. و به عبارت دیگر در این قضیه از آن جنبه باید نگاه کرد که اباعبدالله و اباالفضل و زینب قهرمان داستانند نه از آن جهت که شمر و سنان قهرمان داستانند.


کدخبرنگار:211001


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین