عقیق:در متون ديني به خصوص در احاديث و رواياتي كه از رسول خدا و ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ وارد شده دربارة چيزهايي كه عرش خداوند را مي لرزاند اشاره شده است كه به اختصار به پنج مورد از آن ها اشاره مي شود, اميد است كه انشاء الله همة ما بتوانيم از كلمات گهربار ائمة هدي ـ عليهم السلام ـ بهرة كافي ببريم:
فاضل هندي نويسنده كتاب شريف كشف اللثام، حديثي را در كتابش ذكر كرده كه رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ فرموده است : «وقتي يتيم كتك بخورد به جهت گريه او عرش خداوند مي لرزد»(2)
2 ـ طلاق :از جمله چيزهايي كه سبب مي شود تا عرش خداوند بلرزد، طلاق است. زن و شوهري كه با عقد نكاح و پيوند زناشويي، با يكديگر وصلت كرده و كانون خانواده را تشكيل دادهاند, اگر با طلاق بنياد خانواده را فرو بريزند, عرش خداوند به لرزه ميافتد. امام صادق (ع) فرموده در ميان چيزهايي كه خداوند براي بندگانش حلال كرده چيزي به اندازه طلاق مورد خشم و غضب خداوند نمي باشد(4).
3 ـ مدح فاجر: اگر كسي شخص فاجر را كه كارهاي فسق و فجور انجام ميدهد, مدح و ستايش كند, باعث خشم و غضب خدا ميگردد و عرش او را به لرزه ميآيد، چنانكه رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود : إذا مدح الفاجر اهتز العرش وغضب الرب. وقتي كه فاجر مدح و ستايش بشود. عرش به لرزه ميآيد و خداوند غضب ميكند»(7). مرحوم علامه مجلسي نيز در بحار الانوار، اين حديث را از رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ نقل كرده كه مدح فاجر عرش خداوند را به لرزه ميآورد و خداوند خشم و غضب ميكند.(8)
5ـ گفتن اين كه خداوند ميداند آنچه را كه او نميداند: از امام صادق ـ عليه السلام ـ روايت شده كه آن حضرت فرمود : « من قال : الله يعلم ما لم يعلم اهتز لذلك عرشه إعظاما له, كسي كه بگويد خداوند ميداند آنچه را كه او نميداند, به خاطر اين, عرش خداوند به جهت تعظيم او به لرزه ميافتد»(12) و مرحوم حر عاملي صاحب وسائل الشيعه نيز اين حديث را چنين نقل كرده است «عن وهب بن عبد ربه قال : سمعت أبا عبد الله ـ عليه السلام ـ يقول : من قال : يعلم الله ، لما لا يعلم الله اهتز العرش اعظاما لله عزوجل»(13)
پی نوشت ها:
1. صدوق، ثواب الأعمال، ص 200 .
2. الفاضل الهندي, كشف اللثام، چاپ قديم, ج 2, ص 532.
3. صدوق, من لايحضره الفقيه, وسائل الشيعه، چاپ آل
البيت, ج1, ص188، حر عاملي, وسائل الشيعه، ج 21, ص446. ر.ك: صدوق, المقنع, ص72.
4. حر عاملي, وسائل الشيعه, چاپ آل البيت, ج 22, ص 8
.
5. عوالي اللئالي, ابن ابي جمهور احسائي, چاپ سيد
الشهداء, چاپ اول، ج 2, ص139.
6. طبرسي, مكارم الاخلاق, منشورات شريف مرتضي, چاپ ششم،
ص 197.
7. ابن شعبه الحراني , تحف العقول, چاپ دوم, مؤسسه نشر
اسلامي، ص 46.
8. مجلسي, بحار الأنوار, ج 74, ص150.
9. كليني, محمد بن يعقوب، الكافي, ج 4, ص 406.
10. صدوق, المقنع, مؤسسه امام هادي، ص 256, الطوسي,
مصباح المتهجد, چاپ اول, بيروت، مؤسسه فقه شيعه, ص 482.
11. مجلسي، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 14، ص 338
.
12. كليني, الكافي, ج 7, ص 437.
13. حر عاملي, وسائل الشيعه، چاپ آل البيت, ج 23, ص210.
منبع:جام
211008