عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۳۲۰۶۷
تاریخ انتشار : ۱۷ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۴:۰۹
نرگس از جمله دانشجوياني است كه پس از تشرف به حج توانست به ارتباط و حس خوبي با قرائت دعاي ندبه برسد و هر آنچه بايد مي‌يافت، پيدا كرد.

عقیق:نرگس از جمله دانشجوياني است كه هيچگاه حال خوشش پس از نخستين جلسه دعاي ندبه پس از اعتكاف را از ياد نمي‌برد، بنابراين در تشرف به سفر حج در ساعت‌ها، دقيقه‌ها و ثانيه‌هاي اين سفر اين لحظه را جست وجو مي‌كرد.
از فرودگاه و لحظه سوار شدن به هواپيما، تا مدينه، بقيع و كعبه منتظر وقوع آن حالت و دگرگون شدن روح و روانش بود.
وي مي‌گويد: در تعجب بودم كه حتي در بقيع اين گلستان بي‌چراغ و داغستان اسلام نتوانستم ارتباط لازم را با قرائت دعاي ندبه پيدا كنم و لحظه‌هاي ملكوتي خود را به آسمان پرواز دهم تا چراغي باشد تا بتوانم با چشم دل حقيقت را درك كنم.
نرگس تصريح مي‌كند: به مدينه رفته بودم شهري كه بوي غربت و سوز دل حضرت فاطمه (س) و امام علي (ع) با تمام وجود حس مي‌شد، با دل و چشمي خسته از تكرار و روزمر‌گي، به دنبال گمشده‌اي مي‌گشتم، مدينه تمام غربت تاريخ را در دل دارد.
پس از اينكه به طواف پيرامون كعبه پرداختم به مقابل باب كعبه و مقام ابراهيم رسيدم كه محل ارتباط بود به رسم هميشگي قرائت قرآن را شروع كردم و سپس دعاي عهد را زير لب زمزمه كردم كه دعاي عاشق و معشوق و عهد با يار است، دگرگوني را در خودم احساس مي‌كردم و اينكه خداوند چه اندازه بخشنده و مهربان است.
اين دعا توانسته بود قلبم را رقيق كند و به آن لطافت فراواني بدهد، پس از قرائت ندبه بغض دلم را باز كردم به درد دل با پروردگار پرداختم و گريه‌هايم را رها كردم.
وي ادامه مي‌دهد: زمزمه‌هايي كه بر زبان جاري مي‌‌شد، ديگر حالت اقرار و اعتراف پيدا كرده بود و درياي مواج و ناآرام درونم به آرامشي وصف ناشدني رسيده بود و آنچه بايد پيدا مي‌كرد، به دست آورده بود.
در نقطه وصل ارتباط برقرار شده بود، ولي در اين بخش گمشده‌اي داري كه هر چه صدايش مي‌زني پيدايش نمي‌كني، ولي به گفته خود نرگس وي هر آنچه بايد مي‌يافت، پيدا كرده بود.
زماني كه نداي لبيك اللهم لبيك بلند شد ناگهان به ياد اين عبارت افتادم «بر طواف خورشيد فرود آمده است وقت است كه طلوع كني».
نرگس مي‌گويد: در آن لحظه‌اي كه دعاي ندبه را قرائت مي‌كردم معني عبارت «بر من سخت است كه همه را ببينم ولي تو را…» را نمي‌دانستم ولي در اين سفر فهميدم كه «بنفسي انت من مغيب لم يخل منا جانم به فداي آقايي كه ديده نمي‌شود و از بين ما بيرون نيست» به چه معني است و آن را به خوبي درك كردم.


منبع:حج

211008


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین