عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۳۰۸۹۲
تاریخ انتشار : ۱۷ مرداد ۱۳۹۳ - ۰۲:۳۸
در نظام حقوقي كه تأمين هزينه خانواده بر عهده زن و مرد به طور مساوي مي باشد چه بسا حكم ديه نيز به طور مساوي اعلام شود.

عقیق: نخست بايد دانست نظام حقوقي هر مكتبي را يك بار با نگاه به مجموعه قوانين آن درچارچوب تعريف شده بايد بررسي كرد و يك بار در مقايسه با نظام هاي حقوقي ديگر و امتياز دهي به برترين ها.

در نگاه اول؛ شايد به توان به آساني اثبات كرد كه نظام حقوقي اسلام داراي انسجام است به طور مثال همان طور كه پرداخت نفقه و هزينه هاي زندگي را بر عهده مرد واجب كرده است.

از سوي ديگر ارث و ديه او را نيز دوبرابر تعيين كرده است تا موازنه برقرار شود و در حقيقت وقتي ديه مرد و ارث او دو برابر باشد در واقع تأمين هزينه زن و فرزند بيشتر شده است.

اما در نظام حقوقي كه تأمين هزينه خانواده بر عهده زن و مرد به طور مساوي مي باشد چه بسا حكم ديه نيز به طور مساوي اعلام شود.

البته در نگاه دوم كه تحليل و مقايسه نظام هاي حقوقي و امتياز دهي به برترين ها مي باشد چه بسا بتوان برتري نظام حقوقي اسلام را از دو زاويه «پيش نگاه» و «پس نگاه» بررسي كرد.

پيش نگاه ها اين است كه اين قوانين از سوي خداوندي است كه به مصالح همه بندگان و نظام هاي اجتماعي آگاه است و طبيعي است قوانين او از استحكام، اتقان و پايداري و به دور از آسيب ها و عوارض جانبي

مي باشد و با پس نگاه نيز اگر به سستي نظام خانواده در جهان غرب توجه شود و به رشد استفاده ابزاري از زن توجه شود به صلاحيت قوانين اسلام و برتري آن براي حفظ شخصيت زن پي خواهيم برد.

براي توضيح بيشتر توجه شما را به متن زير جلب مي كنيم:

حكمت تفاوت ديه زن و مرد

با بررسى دلايل و شواهدى كه در اين مسئله وجود دارد، جاى هيچ شك و ترديدى نسبت به اينكه تفاوت ديه زن و مرد از احكام قطعى و مسلم اسلام و مورد اتفاق همه مذاهب اسلامى است باقى نمى ماند. اما اين

 پرسش همچنان براى بسيارى مطرح است كه: چرا شارع مقدس ديه زن را نصف ديه مرد قرار داده است؟ بايد ديد آيا مى توان پاسخى براى آن يافت در ابتدا بايد گفت كه پرسش از چرايى تفاوت ديه زن و مرد،

 پرسش جديدى نيست و در عصر امامان معصوم عليهم السلام نيز اين پرسش مطرح بوده است. در روايت هايى كه از امامان معصوم عليهم السلام در اين زمينه سؤال شده، محور اصلى پاسخ ها را تعبد نسبت به

 احكام الهى و پاى بندى به سنت رسول خداصلى الله عليه وآله تشكيل مى دهد. كه اين همان روح شريعت و اساس دين دارى است و بدون آن اسلام و مسلمانى جز ظاهرى توخالى چيزى نخواهد بود.

اما تعبد و تسليم در برابر احكام شرع، منافاتى با پى جويى از حكمت و فلسفه آنها ندارد. زيرا ما معتقديم اوامر و نواهى الهى بر مصالح و مفاسد واقعى مبتنى بوده و در همه احكام شرع، منافع بندگان و دفع ضرر از

آنها لحاظ شده است.

از بررسى مجموع توجيهاتى كه در اين باب از سوى انديشمندان مختلف بيان شده است مى توان به نحو اختصار به موارد ذيل اشاره نمود:

1. مگر ارزش انسانى به بهاى بدنى اوست تا امتياز را در ديه ها ارزيابى كنيم. آيا براى ارزيابى انسان در اسلام بايد به سراغ ديه رفت تا ما به التفاوت زن و مرد را در ديه جستجو كنيم؟ يا اينكه در آنجا كه سخن از

 ارتباط با ملك و وحى و امثال آنهاست، ارزش واقعى انسان را شناخت تا در نهايت ديد كه در آنجا زن نيز سهمى دارد يا نه؟ مسأله ديه صرفاً يك امر اقتصادى است و ملاك ارزيابى انسان نيست، همچنان كه در

 شريعت براى سگ (اگر جزء كلاب هراش نباشد) ديه تعيين شده است، براى تن انسان نيز ديه اى قائل شده است. ديه، يك حساب فقهى است و ارتباطى با اصول مذهب ندارد. مهم ترين شخصيت هاى اسلامى با

 ساده ترين افراد از نظر ديه يكسان هستند. ديه مرجع تقليد، ديه يك انسان متخصص، ديه يك انسان مبتكر، با ديه يك كارگر ساده در اسلام يكى است. به دليل اينكه ديه عامل تعيين ارزش نيست و تنها يك ابزار

 است(13)

به بيان ديگر ديه مالى است كه در برابر آسيبى كه به انسان وارد شده است، گرفته مى شود.(14) مقدار آن به ارزش شخص آسيب ديده ارتباط ندارد. بنابراين، كسى نمى تواند بگويد چون ديه زن نصف ديه مرد است،

زن نصف مرد ارزش دارد. عظمت و ارزش انسان به صفات و كسب مراتب علمى و عملى وابسته است و در اين جهت مرد و زن يكسانند. قرآن مجيد مى فرمايد:

«پس پروردگارشان دعاى آنان را اجابت كرد [و فرمود] من عمل هيچ صاحب عملى از شما را، از مرد يا زن كه همه از يكديگرند، تباه نمى كنم.»(15)

«هر كس از مرد يا زن كار شايسته كند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگى پاكيزه اى حيات [حقيقى ]بخشيم و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام مى دادند، پاداش خواهيم داد.»(16)

«و كسانى كه كارهاى شايسته كنند مرد باشند يا زن، در حالى كه مؤمن باشند، آنان داخل بهشت مى شوند، و به قدر گودى پشت هسته خرمايى مورد ستم قرار نمى گيرند.»(17)

«هر كه بدى كند، جز به مانند آن كيفر نمى يابد و هر كه كار شايسته كند مرد باشد يا زن در حالى كه ايمان داشته باشد، آنان داخل بهشت مى شوند و در آنجا بى حساب روزى مى يابند.»(18)

بنابراين، ارزش انسان به انسانيت او و نائل شدن وى به مراتب والاى قرب الهى است. در اين جهت جنسيت نقشى ندارد؛ زن و مرد يكسانند و چه بسا زنان از استعداد بهترى برخوردار باشند.

ديه به معناى قيمت نهادن شخص و شخصيت نيست. بدين سبب، اگر يكى از شخصيت هاى بزرگ علمى يا سياسى كشور در جريان يك قتل غير عمد كشته شود، ديه اش با ديه كارگر ساده اى كه اين گونه جان

 باخته، برابر است. كسى نمى تواند بگويد چون فقدان آن شخصيت خلأ بزرگى در جامعه ايجاد مى كند، ديه اش بيش تر است! چنان كه قتل عمد گناهى بسيار بزرگ است و در اين زمينه زن و مرد تفاوت ندارند.

 قرآن كريم مى فرمايد: «هر كس كسى را - جز به قصاص قتل يا [به كيفر ]فسادى در زمين - بكشد، چنان است كه گويا همه مردم را كشته باشد.»(19)

2. از آنجا كه در مسائل اخلاقى هيچ امتيازى بين زن و مرد نيست و در مسأله ديه نيز جنبه خير بودن مطرح نيست، و؛ بلكه مربوط به جنبه بدنى است، و چون مردها در مسائل اقتصادى معمولاً بيشتر از زن ها

 بازدهى اقتصادى دارند، ديه آنها نيز بيشتر است و اين بدان معنا نيست كه از ديد اسلام مرد ارزشمندتر از زن است؛ بلكه تنها بعد جسمانى آن دو صنف لحاظ مى شود.يكى از مراجع معاصر در درس خارج فقه خود موضوع تفاوت ديه زن و مرد را مورد توجه قرار داد كه به طور مختصر به آن اشاره كنيم. ايشان در ضمن جواب اجمالى به اين مسأله متذكر مى شوند كه: ديه بر عكس

 آنچه در فارسى گفته مى شود، «خون بها» نيست. خون انسان بالاتر از اين است كه قيمتش اينها باشد؛ بلكه به تصريح قرآن، خون يك انسان برابر با خون همه انسان ها است(20) ديه جنبه مجازات دارد كه طرف

حواسش را جمع كند و ديگر از اين اشتباهات نكند و هم جبران خسارت اقتصادى است. يعنى مردى يا زنى در اين خانواده از ميان رفته است، جاى او خالى است و اين خلاء، خسارت اقتصادى به آن خانواده وارد مى

كند. براى پر كردن اين خسارت اقتصادى ديه داده مى شود.(21)
3. در يك جامعه مطلوب دينى كه اسلام در پى تحقق آن است، عمده فعاليت هاى اقتصادى بر دوش مرد گذاشته شده و مهم ترين وظيفه زن، اداره كانون بنيادى ترين هسته تشكيل جامعه، يعنى خانواده است. بدين

ترتيب آثارى كه از نظر اقتصادى بر وجود يك مرد مترتب مى شود غالباً بيش از يك زن است و از اين رو است كه تحصيل نفقه نيز بر عهده مرد گذاشته شده و بر او واجب است. بر اين اساس فقدان يك مرد از صحنه

خانواده و اجتماع، از نظر اقتصادى آثار زيان بارترى بر جاى مى گذارد تا فقدان يك زن. بنابراين عدالت اقتضاء مى كند كه به هنگام ضرر اقتصادى فقدان يك مرد از محيط خانواده و اجتماع به عامل مولد بودن او از

حيث اقتصادى توجه شود و بين ديه او و ديه يك زن فرق گذاشته شود.(22) بيان ديگر در حقوق اسلامى وظايفى خاص به عهده زن و مرد نهاده شده است كه تخلف ناپذير است؛ براى مثال نفقه و خرجى همسر،

تهيه مسكن، خوراك، لباس، پرداخت مهريه به عهده مرد گذاشته شده است. اگر زنى خود از منبع اقتصادى مستقل و موقعيت شغلى عالى برخوردار باشد، اشكال ندارد؛ ولى از نظر شرع، وظيفه پرداخت مخارج خانه

و هزينه مسكن به عهده او نيست و شوهر نمى تواند وى را به پرداخت كمك هزينه خانه و زندگى مجبور سازد. البتّه اگر زن با رضايت خاطر و تمايل درونى شوهر را در اداره بهتر خانه يارى دهد، مسأله اى ديگر

است؛ ولى اين وظيفه شرعاً به عهده مرد نهاده شده است.
4. علاوه بر آنچه گذشت بايد توجه داشت؛ اينكه ديه زن نصف ديه مرد است، زن ها بيشتر انتفاع مى برند، زيرا به طور معمول ديه زن به شوهر و بچه ها پرداخت مى شود و ديه مرد به زن و بچه هايش مى رسد و

چون با از بين رفتن مرد، زن بيشتر صدمه مى بيند، لذا ديه مرد را بيشتر كرده اند تا مقدارى از فشارى كه در نتيجه از دست رفتن مرد، متوجه زن مى شود جبران گردد(23)

 

پي نوشت ها:
1) ر.ك: وسائل الشيعه، ج 19، ابواب القصاص فى النفس، باب 33، ح: 1، 2، 3، 5، 14 و .... همچنين.
2) تحريرالوسيله، ج 2، ص 519.
3) زمر (39)، آيه 9.
4) نساء (4)، آيه 95.
5) حديد (57)، آيه 10.
6) مائده (5)، آيه 45.
7) بقره (2)، آيه 178.

8) ر.ك: آيت الله جوادى آملى، زن در آينه جمال و جلال، ص 356.
9) ر.ك: ينابيع الفقهيه، ج 24، ص 70.
10) همان، ج 25، ص 434.
11) ر.ك: ينابيع الفقهيه، ج 24، ص 38.
12) ر.ك: ينابيع الفقهيه، ج 24، ص 56.
13) زن در آيينه جمال و جلال، ص 418.
14) ر.ك: رياض المسائل، چاپ قديم، ج 2، ص 528.
15) فَاستَجاب لَهُم ربهم أَنِّى لا أُضِيعُ عملَ عامِلٍ مِنكُم مِن ذَكَرٍ أَو أُنثى بعضُكُم مِن بعضٍ». (آل عمران(3)، آيه 195).
16) من عمِلَ صالِحاً مِن ذَكَرٍ أَو أُنثى و هُو مُؤمِنٌ فَلَنُحيِينَّهُ حيوه طَيِّبةً و لَنَجزِينَّهُم أَجرَهُم بِأَحسنِ ما كانُوا يعملُون». (النحل (16)، آيه 97).
17) و من يعمل مِن الصّالِحاتِ مِن ذَكَرٍ أَو أُنثى و هُو مُؤمِنٌ فَأُولئِك يدخُلُون الجنَّه و لا يُظلَمُون نَقِيراً». (النساء (4)، آيه 124).
18) من عمِلَ سيِّئَه فَلا يُجزى إِلاّ مِثلَها و من عمِلَ صالِحاً مِن ذَكَرٍ أَو أُنثى و هُو مُؤمِنٌ فَأُولئِك يدخُلُون الجنَهَ يُرزَقُون فِيها بِغَيرِ حِسابٍ». (غافر (40)، آيه 40).
19) من قَتَلَ نَفساً بِغَيرِ نَفسٍ أَو فَسادٍ فِى الأَرضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النّاس جمِيعاً و من أَحياها فَكَأَنَّما أَحيَا النّاس جمِيعاً». (مائده (5)، آيه 32).
20) مائده (5)، آيه 32.
21) مكارم شيرازى، ناصر، دروس خارج فقه بحث ديات، روزنامه آموزشى پژوهشى فيضيه، شماره 18.
22) ر.ك: شفيعى سربستانى، ابراهيم، قانون ديات و مقتضيات زمان، دفتر اول.
23) زيبايى نژاد، محمدرضا، سلسله كلاس هاى آموزشى، دفتر تحقيقات و مطالعات زنان.

منبع:جام
211008


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین