عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۲۸۱۹۸
تاریخ انتشار : ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۱:۳۸
جامعه امروز مالامال از مشکلاتی است که خود ما عامل به وجود آمدن آن هستیم و علت عمده آن زیاده خواهی است.

عقیق:متأسفانه برای حل این مشکلات نیز به همه چیز فکر کرده و تمسک می‌جوییم جز چشمه‌های شفابخش دین مبین اسلام، که خواسته و ناخواسته آنها را مورد غفلت قرار داده‌ایم.
یکی از این چشمه‌های ناب و مملو از دستور العملهایی برای داشتن یک زندگی علوی، نهج البلاغه است.
حجت الاسلام والمسلمین محمد جواد نظافت در ادامه نشستهای «نهج البلاغه و زندگی» در بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی به تشریح حکمتهای 55 تا 57 نهج البلاغه در باب صبر، فقر و ثروت و قناعت پرداخته که مناسبت با ولادت با سعادت امیرالمؤمنین حضرت علی (ع) دانستن وعمل به فرمایشهای گهربار آن حضرت زندگی را شیرین و خدایی می‌کند:

انواع صبر
در حکمت 55 نهج البلاغه حضرت علی (ع) صبر را به 2 دسته تقسیم کرده است. یکی صبر بر آنچه کراهت داریم و دیگری صبر از آنچه دوست داریم.
در حکمت‌های قبلی نیز حضرت عنوان کرده بودند «انسان صبور مثل مرد شجاع در میدان زندگی است که از مشکلات و اطاعت خدا و بار اطاعت خدا فرار نمی‌کند» و یا «رابطه صبر با ایمان مثل سر با بدن است
حضرت امیرالمومنین(ع) صبر را به 2 دسته تقسیم کرده، در حالی که امام صادق(ع) صبر را سه نوع عنوان کرده است: صبر در مصیبت، صبر در طاعت و صبر در معصیت.
درحقیقت امر، هیچ تفاوتی بین کلام این دو معصوم وجود ندارد؛ زیرا صبر در طاعت و صبر در مصیبت هر دو برای انسان ناخوشایند است، بنابراین در دل تقسیم بندی حضرت علی(ع) هست که می‌فرماید: صبر بر آنچه کراهت داریم.
صبر تمام موارد زندگی را در بر می‌گیرد، گاهی ما، تصوری غلط از صبر داریم و گمان می‌کنیم کسی که دست روی دست می‌گذارد آدم صبوری است. این درست نیست، بلکه صبور بودن یعنی کسی که پر تحرک و فعال است، برای مبتلا نشدن به گناه، مبارزه می‌کند زیرا شیطان، گناه را در چشم انسان زیبا و در کام شیرین می‌کند.
صبر، گاهی در مسایل فردی، خانوادگی، تحصیلی است و گاهی در برابر مستکبران و گاهی صبر در مسایل دنیایی است یا صبر در چیزهایی که دوست داریم و خداوند نمی‌دهد.حضرت علی (ع) در نامه 31 نهج البلاغه بیان داشته‌اند که خودت را عادت بده و «تصبر» داشته باش. یک وقت انسان عاشقانه صبر می‌کند که این کار خیلی سختی نیست، ولی گاهی به آن معرفت نرسیده و به سختی صبر می‌کند که به آن «تصبر» می‌گویند.

فقر و ثروت
در حکمت 56 حضرت می‌فرماید: بی نیازی در غربت، مثل وطن است و فقر در وطن، عین غربت. جوامع به 2 دسته جوامع مادی گرا و ثروت مدار و جوامع ارزشمدار تقسیم می‌شوند. درجوامع مادیگرا، ثروتمندان مورد توجه هستند هرچند غریب باشد، زیرا ثروت احترام دارد. اما در اسلام کسی که ثروت تولید می‌کند احترام دارد. پیامبر دست کارگر را می‌بوسد نه پول را.
اگر در جامعه‌ای ثروت بت شود، فقرا مورد بی احترامی قرار می‌گیرند. درحدیث آمده است «فقر، انسان زیرک را گنگ می‌کند» از نظر اسلام این نوع نگاه به ثروت محکوم است. درجوامع پست، انسانهای فقیر مورد بی احترامی و انسانهای ثروتمند مورد احترام هستند.
درحدیث دیگری معصوم بیان کرده است:«هر کس به فرد ثروتمندی به خاطر مالش احترام بگذارد، دو سوم دینش از دست می‌رود.» ثروتمندان نباید دلشان را به احترامی که به آنان می‌گذارند خوش کنند چون افراد بیشتر به مال آنان احترام می‌گذارند.
حضرت علی (ع) درحکمت 406 بیان می‌کند:« چقدر تواضع ثروتمندان در برابر فقرا خوب است و بهتر از تواضع ثروتمندان، بی اعتنایی فقرا به ثروتمندان است.»اگر ثروتمند نسبت به فقیر تواضع داشته باشد، چون نیازی به او ندارد، احترامی که به فقیر می‌گذارد خالص است و به خاطر خداست. اما اگر برعکس آن اتفاق بیفتد، برداشت دیگری می‌شود.
خدا نکند ثروت درجامعه‌ای بت شود، آن وقت همه چیز به هم می‌ریزد و به خاطر پول بهترین قانونها زیر سوال می‌رود.
نظر اسلام بر ارزشمداری است. اگر این دیدگاه در جامعه حاکم شود دیگر کسی رشوه نمی گیرد، دزدی نمی کند، آدم ربایی و جنایت کم می‌شود، قوانین درست اجرا شده و مشکلات هم کم می‌شود.
فقرا، در جامعه ای که ثروت ارزش می‌شود، دارای دومشکل جسمانی و روانی هستند. کسانی که می‌خواهند سبک زندگیشان را علوی کنند باید مراقب احترام گذاشتن خود باشند.

فقر؛ مذموم یا مطلوب؟
در روایات 2 نظر، درباره فقر داده شده که در برخی فقر مذمت و در برخی موارد ستایش شده است.
در حکمت 319 حضرت می‌فرماید: «پسرم، از فقر بر تو می‌ترسم چون فقر دین را ناقص و عقل را مدهوش می‌کند» و یا در حکمت دیگری عنوان شده« فقر، مرگی بزرگ است.»و در روایتهای دیگر از ائمه معصومین(س) نقل شده: «فقرا، پادشاهان بهشت اند»، «مردم همه محتاج به بهشت و بهشت محتاج فقراست» و پیامبراسلام(ص) فرموده‌اند: «فقیر، دوست خداست» و فقیری دوست خداست که ارزشهایش را ازدست نمی دهد، او تلاش می‌کند، اما مالی به دست نمی‌آورد.
علامه مجلسی در تحلیل این 2 دسته حدیث می‌گوید: هم فقر خوب است و هم ثروت. چون در هر دو مورد فرد مورد آزمایش الهی قرار گرفته است.
اگر کسی تلاشش را کرد و خدا به او نداد آن فقر خوب است. بنا به این نکته، مصلحت برخی‌ها ثروت و مصلحت برخی دیگر فقر است. برخی فقیر می‌شوند گناه می‌کنند و برخی ثروتمند می‌شوند گناه می‌کنند.
ما باید از خدا، بندگی بخواهیم. اگر ثروت می‌دهد ظرفیتش را و اگر فقر می‌دهد صبرش را نیز بدهد.

عوامل ایجاد فقر و افزایش روزی
چه عواملی انسانها را فقیرمی‌کند؟
با اظهار فقر آبروی خود را نبرید و خود را کوچک نکنید.امانتداری، ثروت و خیانت فقر ایجاد می‌کند. گدایی، فقر می‌آورد و هر کس گدایی کند خداوند، درهای فقر را بر او می‌گشاید.
بعضی‌ها دین فروشی می‌کنند. احترام به والدین، روزی را زیاد می‌کند، هر مردی که بچه‌اش را نفرین کند، فقیرمی‌شود.
یکی دیگر از مواردی که فقر می‌آورد این است که فرد از فضل خدا نخواهد و غافل باشد.
صله رحم، صدقه و بخشش، صدقه پنهانی و میانه روی، از کارهایی است که روزی را زیاد می‌کند. حضرت علی (ع) می‌فرماید: من ضمانت می‌کنم افراد میانه رو را که فقیر نشوند.

قناعت، گنجی بی پایان
حکمت 57 نهج البلاغه به قناعت اشاره دارد، حضرت در این حکمت فرموده اند: قناعت، ثروتى پایان ناپذیر است.
قناعت یعنی رضایت به حلال یا نعمت کمی که خدا نصیبت کرده است.
ثروت بر 2نوع است: یکی ثروت ظاهری که تمام می‌شود و دیگری ثروت معنوی که ایمان، معرفت، عقل، عزت و قناعت است.
قناعت، ثروت و گنجی بی پایان است، چون درونی است و تمام نمی‌شود و کسی نمی تواند آن را بدزدد، وقتی راحتی و آرامش دارید مریض نمی شوید. وقتی قانع هستید از زندگیتان لذت می‌برید و رضایت خاطر دارید.با قناعت، احساس فقر نیست. احساس فقر کشنده است. اگر قناعت دارید دیگر طمع ندارید، بنابراین ذلیل و خوار نمی شوید. در روایت آمده است بیشتر از کفاف از خدا نخواهیم، یعنی به اندازه‌ای از خدا ثروت بخواهیم که ما را از دراز کردن دست جلوی دیگران باز دارد.
حضرت علی (ع) در نامه 45 می‌فرماید: «نفسم را آنچنان ریاضت می‌دهم که اگر نان خالی به دست آوردم، لذت ببرم» و در خطبه ای دیگر بیان می‌کند:« قناعت، ثروت انیباست

دلیل قناعت نداشتن
چرا در حال حاضر، قناعت در جامعه ما کم شده است؟ بی معرفتی نسبت به قناعت، باوراینکه اسراف باعث شخصیت است و بی توجهی به اثرات قناعت، از مواردی است که جامعه امروز ما را روز به روز از قناعت دورتر می‌کند.
درجامعه کنونی ما، تجمل پرستی زیاد شده است. آدم تجمل پرست قانع نیست. بزرگترها خلق و خوی کودکانه پیدا کرده اند و داشته‌هایشان را نمایش می‌دهند. افراد بی شخصیت شده‌اند، شخصیت شان را در امکانات می‌بینند، از لباس و وسایل می‌خواهند شخصیت بگیرند و در نابود کردن فرهنگ قناعت جامعه، اسراف و بی توجهی مسؤولان و رسانه ها نقش عمده ای دارد.

فواید قناعت
از فواید قناعت، عزت، نداشتن غم، آسودگی بدن و روح، زندگی پاک، راحتی حساب و شکرگزاری است.
اگر می‌خواهید فردی قانع باشید و از صفات انسانی قناعت بهره مند شوید، باید به زیردستها نگاه کنید، به دیدن فقرا بروید و با آنان ارتباط داشته باشید. زیاد یاد مرگ باشید و به فواید قناعت و به آثار دوری از قناعت توجه کنید. با تمرین قانع بودن، مزه بندگی خدا را بچشید. قناعت یک امردرونی است که پس از آن آثار بیرونی اش نیز نمود پیدا می‌کند. قناعت یعنی رضایت به آنچه داریم. اگر ما بی صبری کنیم و قانع نباشیم کاری درست نمی شود.

 

منبع:قدس

211008


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین