عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۲۶۹۳۹
تاریخ انتشار : ۰۶ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۹:۲۸
مهدی محقق بیان کرد:
طی جلساتی که ایزوسو، استاد ژاپنی با مرحوم مطهری و اساتید دیگر داشت، گفت: این جلسه که من را آوردی روحانی‌ترین فضایی بودکه در عمر خود دیده ام؛ این سخن به دلیل بحث‌های طولانی وی با شهید مطهری بود.
عقیق: مراسم "روز بزرگداشت استاد شهید مرتضی مطهری و مقام معلم" شنبه، ششم اردیبهشت با حضور مهدی محقق، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و رئیس موسسه مطالعات اسلامی دانشگاه تهران و جمعی از اندیشمندان در پژوهشگاه فرهنگ هنر و ارتباطات برگزار شد.

در این مراسم مهدی محقق، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی با بیان اینکه بیش از 70 سال است که شهید مطهری را می شناسم، گفت :زمانی بود مرحوم آیت الله بروجردی از مرحوم پدرم تقاضا کرد که به قم مشرف شده و یک دهه به منبر برود پس از مدتی من نیز به پدرم ملحق شده و به علت آنکه ما اصالتا خراسانی هستیم بیشترین طلاب خراسانی از مدرسه دارالشفا و فیضیه پای منبر پدرم می آمدند.
وی افزود: همیشه می دیدم این طلاب به دور یکی از طلبه های مسن تر از خود به نام آقای مطهری جمع می شوند و مسائل و مشکلات خود را اعم از مادی و علمی با او در میان گذاشته و طلب مشورت و راهنمایی می کردند؛ این نخستین بار بود که من به خدمت شهید مطهری رسیدم.
رئیس موسسه مطالعات اسلامی دانشگاه تهران تصریح کرد: بعدها در فرصت های بیشتری با شهید مطهری حشر و نشر داشتم. شاید مدت 20 سال بود که هفته ای یک بار در جلسه هایی که در مدرسه سپهسالار(مطهری امروز) ایشان را می دیدم و بعد از آن در دانشگاه تهران اغلب در جلسه شوراها و وزارت علوم با هم بودیم و مرحوم مطهری نماینده دانشکده الهیات بود.
وی اظهار کرد: در مدت آن بیست سالی که چهارشنبه ها خدمت مرحوم مطهری بودم آقای راد نیز به دلیل آنکه فرهنگی بود اغلب همکاران خود را به این جلسه ملحق می کردند و از میان افراد خود مدرسه نیز مرحوم راشد و مطهری در این نشست ها حضور می یافتند که مجموع ما 20 نفر می شد؛ از افرادی که به صورت دائم و مرتب در این جلسات شرکت می کردند شهید مطهری بود. در این جلسات جمع جامعی از فقیه و فیلسوف و عارف و ریاضی دان شرکت می کردند که در حقیقت یک آکادمی محسوب می شد.
محقق ابراز کرد: در همین اوقات بود شهید مطهری از من خواست که اگر برخی از دانشمندان خارجی از تهران می گذرند یا در تهران هستند را با من آشنا کن که من چند تن از فیلسوفان بزرگ از جمله ایزوسو، استاد ژاپنی را با ایشان آشنا کردم؛ پس از ملاقات با ایزوسو، شهید مطهری علاقه مند بودند او را باز هم ببینند. در طی چند جلسه ای که این استاد ژاپنی به مدرسه سپهسالار آمد با مرحوم مطهری و اساتید دیگر بحث های زیادی کردند و من پس از پایان یکی از جلسات از او پرسیدم این نشست را چطور دیدی و او در پاسخ گفت "این جلسه که من را آوردی روحانی ترین فضایی بودکه در عمر خود دیده بودم" این سخن به دلیل بحث های طولانی بودکه ایزوسو با شهید مطهری داشت ضمن اینکه این استاد ژاپنی مولف کتاب هایی همچون "انسان و خدا در قرآن" بود که با خواندن کتاب های او متوجه می شدی دیدگاه هایش جای خرسندی و تامل دارد.

وی با بیان اینکه زمانی که شهید مطهری به مشهد می آمدند در جلساتی که تعدادی از اندیشمندان در مسجد گوهر شاد برگزار می کردند، حضور می یافت، گفت: من ارتباط نزدیکی با شهید مطهری داشتم و به دلیل آنکه خانه مرحوم نزدیک منزل ما بود گاه شهید را به منزلش می رساندم؛ آن جلساتی که هر هفته چهارشنبه ها به مدت بیست سال برگزار می شد از سال 1337 شروع و تا سال 1357 که انقلاب شد ادامه یافت اما با وقوع انقلاب جلسات تا حدودی به هم خورد از طرفی دیگر آیت الله امامی کاشانی شنیده بودند که ما در مدرسه سپهسالار مجلس علمی داشتیم و پس از شنیدن این موضوع گله کردند و گفتند مگر ما اهل علم نیستیم و شما چرا این جلسات را تعطیل کردید؛ همچنین خبر برگزاری این مجالس علمی به گوش آیت الله خامنه ای که در آن زمان امام جمعه تهران بودند رسید و ایشان نیز از برگزاری چنین مجالسی اظهار خرسندی کردند و از اینکه به دلیل داشتن منصب دولتی فرصت حضور در چنین محافلی را نداشتند اظهار تاسف کردند.
رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی بیان کرد: همچنین پیش از این مجالس؛ سال 1330 که مرحوم مطهری به تهران هجرت کرده بود، به دلیل مشکلات مادی زندگی سختی داشت و هنوز به شهرت نرسیده بود؛ تنها کمکی که من توانستم به ایشان کنم این بود که شاگردی پیدا کردم و مرحوم ساعت 2 بعداز ظهر به بعد در مسجد موید می آمدند و به او (آقای انوار) شرح منظومه تدریس می کردند؛ از سوی دیگر شهید مطهری تازه ازدواج کرده بود و مرحوم پدرم خانه قدیمی داشت که دو اتاق درهم شکسته و خالی در آن بود که هیچ کس در دو اتاق زندگی نمی کرد اینجا بودکه به مرحوم مطهری پیشنهاد دادم دو اتاق فرسوده و کهنه در منزل پدرم هست اگر بخواهی می توانی در آنجا زندگی کنی. ایشان در پاسخ گفت من از خدایم است که به استادم شیخ عباس علی محقق (پدر من) ملحق شوم. این طور شدکه شهید مطهری دو سال در منزل ما سکنی داشت و بعدها همسر ایشان از این دو سال به بهترین روزهای زندگی خود یاد کرد؛ چراکه شهید مطهری در طی همین مدت کتاب های بسیاری را نوشت و به جامعه جوان کشور در مقابله با مکتب های فکری الحادی، لائیک و فرقه ای که در آن زمان وجود داشت و ما گمان می کردیم تنها 2 فرقه در کشور وجود دارد، عرضه کرد.
وی افزود: در همان زمان شهید مطهری چندین بار از من خواست تا یادداشت های او را نگاه کنم با دیدن یادداشت های بسیار مرتب و منظم که کلمات کلیدی قرآن را گرفته و الفبایی کرده و برای هر یک تقسیمات و شعب خاصی انجام داده بود متوجه شدم این ذهن، ذهن علمی است که من پیش از این آن را در شهید بهشتی دیده بودم.
محقق تاکید کرد: شهید مطهری سهم بزرگی در موقعیت بخشی به جوان های آن زمان داشت و در کنار آن در کسوت استادی نقش خود را به نحو احسن انجام می داد.
رئیس موسسه مطالعات اسلامی دانشگاه تهران یاآاور شد: آخرین برخوردی که با شهید مطهری داشتم این بود که ایشان به من تلفن کرد و گفت شنیده ام کتاب قبسات میرداماد را چاپ کرده اید گفتم بله حتی مقدمه انگلیسی هم این کتاب دارد گفت من این کتاب را ندیده ام من هم گفتم یک نسخه از آن را برای شما می فرستم و از منشی ام خواستم این کار را انجام دهد؛ اما همان شب منشی ام با من تماس گرفت و گفت ایشان شهید شده اند.

 

منبع:شبستان

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین