عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۱۸۲۱۱
تاریخ انتشار : ۰۳ دی ۱۳۹۲ - ۰۹:۰۲
هر کس شعری در رثای حسین بن علی (ع) بخواند و پنجاه نفر را بگریاند بهشت برای اوست

عقیق:امام صادق (ع) که در دوران فروپاشی سلسله ی اموی و روی کار آمدن سلسله خلفای عباسی به امامت رسیدند، از هر فرصتی برای نشان دادن مظلومیت امام حسین (ع) و یارانشان سود می جستند، چنانچه یکی از سیاست های ایشان تشویق مرثیه سرایان و ترغیب آن ها بود، چنانچه غلامرضا گلی زواره در این باره می نویسد:
برنامه های تشویقی امام (ع) برای برپایی مراسم سوگ و ماتم و اهمیت دادن به این سنت حسنه متعدد بود، به نحوی که روزی امام صادق(ع) خطاب به «عبدالله بن حمّاد بصری» فرمودند: به من آگاهی داده اند که عده ای از اهالی کوفه و غیر آن و نیز زنان نوحه گر در نیمه شعبان به مزار امام حسین (ع) می آیند؛ عده ای کیفیت شهادت را بیان می کنند و گروهی دیگر مرثیه خوانده و نوحه خوانی می نمایند. حماد بصری این خبر را مورد تأیید قرار داده و گفت: فدایتان گردم آن چه را فرمودید مشاهده کردم. امام فرمود: خدا را از این بابت ستایش می کنم که در میان مردم کسانی را قرار داد که به نزد ما می آیند و ما را مدح می کنند و مرثیه می خوانند و دشمن ما را کسانی قرار داد که طعنه می زنند بر ایشان و آن ها را تهدید می کنند و تلاششان را تقبیح می نمایند. (1)

همچنین آن حضرت به «ابی عماره» (شعرخوان) فرمود: «من أنشد فِی الحُسین بن عَلی شِعراً فأبکی خَمسین فله الجنة؛ هر که شعری در رثای حسین بن علی (ع) بخواند و پنجاه نفر را بگریاند بهشت برای اوست.» امام در این روایت عدد عزاداران را حتی به یک نفر هم تقلیل می دهد و باز برایش بهشت را تضمین می نماید و در خاتمه نوید می دهد: «و من أنشد فی الحسین شعرا فبکی قله الجنة؛ اگر کسی شعری در مصیبت حسین (ع) بخواند و خود گریه کند، بهشت برای اوست.» (2)
 
علاوه بر این روایت شده است روزی «جعفر بن عفان» در محضر آن حضرت (ع) اشعار رثایی خواند و ایشان را گریاند، پس امام خطاب به وی فرمود: «وَ لَقد أوجب الله لَک یا جَعفر فِی ساعَتک الجنّة بأسرها وَ غفر لَک؛ هر آینه به درستی که خدای تعالی برای تو در این ساعت بهشت را به تمامه واجب ساخت و گناهانت را مورد آمرزش قرار داد.»(3)

در روایتی دیگر فروغ ششم امامت (ع) تأکید نمودند: «مَن ذَکَرنا عِنده فَفاضت عَیناه حَرّم الله وَجهه عَلی النار؛ هر کس که ما نزد او یاد شویم و دیدگانش پر از اشک گردد، خداوند آتش را بر چهره اش حرام می کند.»، و همچنین آن حضرت (ع) فرمودند: «کُل الجَزَع وَ البکاء مَکروه سوی الجَزع وَ البکاء عَلی الحسین (ع)؛ هر گونه ناله و زاری مکروه است جز گریه و زاری بر امام حسین (ع).» و افزودند: «نَفس المَهمُوم لظَلمنا تَسبیح؛ نفَس کسی که به دلیل مظلومیت ما خاندان، غمگین است، تسبیح می باشد.»(4) و خطاب به یکی از شاعران می فرمایند: «دوست دارم برایم شعری بسرایی و بخوانی؛ چرا که این روزها ایام غم و اندوه ماست )مصادف با عاشوراست).»(5)

البته امام صادق (ع) مایل بودند شعرا به همان شیوه سنتی و متناسب با ذائقه مردم عادی شعر بخوانند و با سروده های خود علاقه مندان را تحت تأثیر قرار دهند. «ابو هارون مکفوف» می گوید: «خدمت حضرت صادق (ع) رسیدم، ایشان فرمودند: برایم شعری بخوان، پس خواندم. امام (ع) فرمود: نه، همان طور که برای افراد عادی نزد مرقد امام حسین (ع) مرثیه خوانی می کنی، برای ما نیز آن گونه عمل کن.»(6)
از «عبدالله سنان» همچنین روایت گردیده است که: «در روز عاشورا بر امام صادق (ع) وارد گردیدم در حالی که عرض کردم یابن رسول الله! برای چه می گریید؟ خداوند دیده شما را نگریاند! امام (ع(فرمود: مگر نمی دانی در چنین روزی امام حسین (ع) به شهادت رسید و گریه بیش از این بر آن بزرگوار امان نداد و دیگران نیز همراه حضرت (ع) گریستند.» (7)

در روایتی دیگر آمده است روزی «محمد بن سهل»، خدمت امام صادق (ع) رسید و امام (ع) خانواده خود را فراخواند تا مجلس سوگواری تشکیل دهند؛ آن گاه به «کمیت اسدی» فرمود تا اشعار خود را در رثای امام حسین (ع) بخواند. او چنین کرد و جمع حاضر به گریه و زاری پرداختند و امام (ع) در حق وی دعا و طلب آمرزش کرد و همچنین «مسمع بن عبدالملک بصری»- که به دلیل وجود جاسوسان حکومتی نمی توانست در کربلا حاضر شود- به محضر امام (ع) رسید. حضرت (ع) به وی یادآور شد که آیا مصیبت امام حسین (ع) را به یاد می آوری؟ او گفت: آری، امام (ع(فرمود: متأثر هم می گردی؟ وی تأیید کرد و افزود: چنان ناراحت می شوم که خانواده ام آثار غم و اندوه را در من مشاهده می کنند و از خوردن نیز امتناع می نمایم. امام (ع) فرمود: آگاه باش که از کسانی به حساب می آیی که در شادی ما خوشحال و در عزای ما غمگین می گردند. (8)

 

پی نوشت ها:
1_(کامل الزیارات: 325)
2_(کامل الزیارات: 106- 105)
3_ (بحارالانوار، ج44: 283)

4_(بحارالانوار، ج45: 280؛ امالی شیخ مفید: 338)
5_ (مستدرک الوسایل، ج10: 386)
6_ (بحارالانوار، ج44: 287)
7_(اختیار معرفه الرجال، ج2: 574)
8_(کامل الزیارات: 93)

منبع:قدس

211008


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین