۰۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۰ شوال ۱۴۴۵ - ۵۱ : ۱۰
بسيار شايع ميكنند و دلايلي نيز ميآورند كه اغلب دشمنان امام حسين(ع) در كربلا شيعه بودهاند. آيا اين چنين است؟ !
عقیق:بسيار شايع ميكنند و دلايلي نيز ميآورند كه اغلب دشمنان امام حسين(ع) در كربلا شيعه بودهاند. آيا اين چنين است؟ !
مگر تا به حال كسي گفته كه آنها سنّي بودهاند كه ميخواهند اثبات كنند كه شيعه بودهاند؟ ! اگر چه همين تلاش براي شيعه معرفي كردن كوفيان يا دشمنان حضرت(ع)، خود گواه است كه جناح حق و باطل به خوبي قابل شناسايي بوده و ميباشد.
سنّي به تعريفي كه امروزه رايج است، يكصد و پنجاه سال بعد از رحلت حضرت رسول اكرم (ص)، با اجتهادات فقهي ابوحنيفه كه او را «امام اعظم» لقب دادهاند به وجود آمد و پس از وي نيز مجتهدين ديگري چون امام شافع، امام حنبل و امام مالك آمدند و بعد از آن نيز چون حكومتها ديدند اين اجتهادها و مجتهدين ممكن است برايشان خطرناك شوند، گفتند: باب اجتهاد در اهل سنّت بسته شد. لذا گفتند: اهل سنّت يعني همين چهار مذهب.
از اين رو توجه داشته باشيد كه دستهبندي مسلمانان در صدر اسلام، دستهبندي مذهبي و فقهي به شكل امروزي نبوده است، بلكه دستهبندي سياسي بود [و البته سياست هر كسي عين ديانت اوست و ديانت هر كسي نيز عين سياست اوست]. چنان چه امروزه نيز شاهد همين دستهبنديها هستيم. يكي خود را اصلاحطلب مينامد، يكي اصولگرا، يكي راست، يكي چپ، يكي معتدل بين راست و چپ و … – در آن زمان نيز چنين بود. گروههايي بودند و بزرگاني داشتند، با نظرات متفاوت راجع بسياري از مباحث و مسائل؛ چه اعتقادي، چه فقهي و چه اجتماعي و سياسي.
همين تشتت آرا و گروهها ايجاب ميكرد تا داوري بين آنها و تبيين صراط مستقيم، از سوي رسول اكرم(ص) صورت پذيرد، لذا ايشان مكرر فرمودند كه «حق با علي و شيعيان (طرفداران) اوست» و نام تشيع و شيعه نيز از اين منشأ سرچشمه گرفته است و سپس با رجوع شيعيان در فقه به آموزههاي اهل عصمت(ع) و اهل سنّت به فتاواي چهار مجتهد خود، دستهبندي مذاهب به اين شكل پديد آمد.
*** بديهي است كه دشمنان امام حسين(ع) در كربلا، همه اسماً مسلمان بودند و هيچ يك داعيهٔ كفر نداشتند. اما اسلامشان، همان اسلام جاهلانه، اسلام خرافاتي، اسلام حرفي، اسلام معاويهاي و يزيدي و اسلام امام كُش بود و نه اسلام ناب محمدي(ص)
*** در ميان اين مسلمانان، سيدالشهداء، امام حسين(ع) نيز طرفدار و علاقمندان بسياري داشتند، چه در مكه، چه در مدينه و چه در كوفه و ساير بلاد (به غير از شامات كه اصلاً ايشان را نميشناختند). امام(ع) از فرزدق كه از كوفه ميآمد، پرسيدند: جوّ چگونه است و مردم را در اين امر چگونه يافتي؟ وي پاسخ داد: راستش اين است كه دلهايشان با شماست، ولي شمشيرهايشان عليه شماست. و امام فرمودند: راست گفتي.
بالاخره همان كوفياني كه به امام نامه نوشته و دعوت كردند، طرفدار ايشان بودند و بعد تغيير جهت دادند، نه تغيير مذهب فقهي. مثل همين امروز كه شاهديم برخي در شرايطي طرفدار شخص و جناحي هستند و با تغيير شرايط، ناگهان جناح و جهتشان متفاوت و حتي متضاد ميگردد. اما هم چنان نام مسلمان، شيعه يا سنّي و حتي انقلابي را براي خود نگاه داشتهاند.
اما، همانطور كه امام حسين(ع) فرمودند: اسلام لق لقه زبان شده است و به وقت امتحان، مسلمانان كماند. آنها نيز همه مسلمان بودند، اما مسلماناني آن چناني كه به وقت امتحان ميزان ايمان و اسلام خود را نشان دادند.
پس، شيعه و سنّي در اين بحث، جايگاهي ندارد. چنين نيست كه گمان كنيم هر كس اسماً طرفدار جناح علي و آل علي(ع) بود، به امام پيوست و هر كس نبود، در جناح مخالف ايستاد. چنين ببود كه گمان كنيم شخصيتي مثل حرّ يا فرزندانش، ابتدا سنّي بودند و بعد شيعه شدند.
*** شيعهٔ امام كسي است كه پيرو و تابع او باشد و هر كس طرفدار و تابع هر كسي باشد، شيعه اوست. خواه تابع معاويه و يزيد و شمر و خولي گردد و خواه تابع و پيرو اهل بيت عصمت و طهارت(ع).
امروز نيز اسم و رسم و ادعا شرط نيست كه كسي بگويد من مسلمانم، من شيعه هستم يا من سنّي هستم، اگر پيرو اسلام ناب محمدي(ص) بود، مسلمان است، اگر سنگ معاويهها، يزيدها و شمرهاي زمان خود (امريكا، انگليس، اسرائيل و اذنابشان در هر كجا و هر پوششي) را به سينه زد، مسلمان نيست و به رغم نماز و روزه بر اساس فقه تشيع و تسنن، اگر شرايطي پيش آيد، اقدام به امام كُشي و ظلم ميكند.
منبع: ايكس شبهه
211008
مگر تا به حال كسي گفته كه آنها سنّي بودهاند كه ميخواهند اثبات كنند كه شيعه بودهاند؟ ! اگر چه همين تلاش براي شيعه معرفي كردن كوفيان يا دشمنان حضرت(ع)، خود گواه است كه جناح حق و باطل به خوبي قابل شناسايي بوده و ميباشد.
سنّي به تعريفي كه امروزه رايج است، يكصد و پنجاه سال بعد از رحلت حضرت رسول اكرم (ص)، با اجتهادات فقهي ابوحنيفه كه او را «امام اعظم» لقب دادهاند به وجود آمد و پس از وي نيز مجتهدين ديگري چون امام شافع، امام حنبل و امام مالك آمدند و بعد از آن نيز چون حكومتها ديدند اين اجتهادها و مجتهدين ممكن است برايشان خطرناك شوند، گفتند: باب اجتهاد در اهل سنّت بسته شد. لذا گفتند: اهل سنّت يعني همين چهار مذهب.
از اين رو توجه داشته باشيد كه دستهبندي مسلمانان در صدر اسلام، دستهبندي مذهبي و فقهي به شكل امروزي نبوده است، بلكه دستهبندي سياسي بود [و البته سياست هر كسي عين ديانت اوست و ديانت هر كسي نيز عين سياست اوست]. چنان چه امروزه نيز شاهد همين دستهبنديها هستيم. يكي خود را اصلاحطلب مينامد، يكي اصولگرا، يكي راست، يكي چپ، يكي معتدل بين راست و چپ و … – در آن زمان نيز چنين بود. گروههايي بودند و بزرگاني داشتند، با نظرات متفاوت راجع بسياري از مباحث و مسائل؛ چه اعتقادي، چه فقهي و چه اجتماعي و سياسي.
همين تشتت آرا و گروهها ايجاب ميكرد تا داوري بين آنها و تبيين صراط مستقيم، از سوي رسول اكرم(ص) صورت پذيرد، لذا ايشان مكرر فرمودند كه «حق با علي و شيعيان (طرفداران) اوست» و نام تشيع و شيعه نيز از اين منشأ سرچشمه گرفته است و سپس با رجوع شيعيان در فقه به آموزههاي اهل عصمت(ع) و اهل سنّت به فتاواي چهار مجتهد خود، دستهبندي مذاهب به اين شكل پديد آمد.
*** بديهي است كه دشمنان امام حسين(ع) در كربلا، همه اسماً مسلمان بودند و هيچ يك داعيهٔ كفر نداشتند. اما اسلامشان، همان اسلام جاهلانه، اسلام خرافاتي، اسلام حرفي، اسلام معاويهاي و يزيدي و اسلام امام كُش بود و نه اسلام ناب محمدي(ص)
*** در ميان اين مسلمانان، سيدالشهداء، امام حسين(ع) نيز طرفدار و علاقمندان بسياري داشتند، چه در مكه، چه در مدينه و چه در كوفه و ساير بلاد (به غير از شامات كه اصلاً ايشان را نميشناختند). امام(ع) از فرزدق كه از كوفه ميآمد، پرسيدند: جوّ چگونه است و مردم را در اين امر چگونه يافتي؟ وي پاسخ داد: راستش اين است كه دلهايشان با شماست، ولي شمشيرهايشان عليه شماست. و امام فرمودند: راست گفتي.
بالاخره همان كوفياني كه به امام نامه نوشته و دعوت كردند، طرفدار ايشان بودند و بعد تغيير جهت دادند، نه تغيير مذهب فقهي. مثل همين امروز كه شاهديم برخي در شرايطي طرفدار شخص و جناحي هستند و با تغيير شرايط، ناگهان جناح و جهتشان متفاوت و حتي متضاد ميگردد. اما هم چنان نام مسلمان، شيعه يا سنّي و حتي انقلابي را براي خود نگاه داشتهاند.
اما، همانطور كه امام حسين(ع) فرمودند: اسلام لق لقه زبان شده است و به وقت امتحان، مسلمانان كماند. آنها نيز همه مسلمان بودند، اما مسلماناني آن چناني كه به وقت امتحان ميزان ايمان و اسلام خود را نشان دادند.
پس، شيعه و سنّي در اين بحث، جايگاهي ندارد. چنين نيست كه گمان كنيم هر كس اسماً طرفدار جناح علي و آل علي(ع) بود، به امام پيوست و هر كس نبود، در جناح مخالف ايستاد. چنين ببود كه گمان كنيم شخصيتي مثل حرّ يا فرزندانش، ابتدا سنّي بودند و بعد شيعه شدند.
*** شيعهٔ امام كسي است كه پيرو و تابع او باشد و هر كس طرفدار و تابع هر كسي باشد، شيعه اوست. خواه تابع معاويه و يزيد و شمر و خولي گردد و خواه تابع و پيرو اهل بيت عصمت و طهارت(ع).
امروز نيز اسم و رسم و ادعا شرط نيست كه كسي بگويد من مسلمانم، من شيعه هستم يا من سنّي هستم، اگر پيرو اسلام ناب محمدي(ص) بود، مسلمان است، اگر سنگ معاويهها، يزيدها و شمرهاي زمان خود (امريكا، انگليس، اسرائيل و اذنابشان در هر كجا و هر پوششي) را به سينه زد، مسلمان نيست و به رغم نماز و روزه بر اساس فقه تشيع و تسنن، اگر شرايطي پيش آيد، اقدام به امام كُشي و ظلم ميكند.
منبع: ايكس شبهه
211008