عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۱۵۲۶۸
تاریخ انتشار : ۱۹ آبان ۱۳۹۲ - ۱۷:۳۳
کرامات حسینی؛
واعظ گفت: من وقت ندارم. پيرزن گفت: هر وقت شب به منزل برگشتيد تشريف بياوريد، اگرچه به اندازه‌ی چند دقيقه باشد، واعظ با كمال خونسردى و بى‌ميلى جواب مثبت داد كه مى‌آيم
عقیق: آقاى دانشمند محترم حاج شيخ محمد مهدى تاج لنگرودى فرمود: يكى از دوستانم حجة الاسلام آقاى امامى ثيلى براى حقير نقل كرد كه در مسجد صاحب‌الزمان واقع در خيان هلال احمر چهار راه عباسى، پاى منبر آقاى حاج ميرزاعلى آقاى محدث‌زاده بودم، كه بالاى منبر فرمود: يكى از وعّاظ مشهور تهران عصر روز آخر ذى الحجّة از منزل بيرون آمد كه شب اول محرّم به منبرهاى دهه‌ی عاشورا كه وعده داده برسد، در وسط‌ هاى كوچه پيرزنى آمد و گفت: آقا من از امشب تا ده شب در منزل خودم روضه دارم لطفا تمام شب‌ها را تشريف بياوريد و براى ما روضه بخوانيد.

واعظ گفت: من وقت ندارم. پيرزن گفت: هر وقت شب به منزل برگشتيد تشريف بياوريد، اگرچه به اندازه‌ی چند دقيقه باشد، واعظ با كمال خونسردى و بى‌ميلى جواب مثبت داد كه مى‌آيم.

شب اول محرّم كه دير وقت از روضه برگشته بود به همان منزل رفت. پرچم سياه كوچكى ديد كه بالاى در آويزان است و روى پرچم سلام بر حسين شهيد نوشته، چون در باز بود با گفتن يك يااللّه وارد شده، به درون اطاقى وى را راهنمائى كردند، وقتى وارد شد ديد سه يا چهار نفر زن با چادر مشكى نشسته‌اند و چون صندلى نداشت، خشت و آجر را بروى هم گذاشته‌اند تا به عنوان منبر از آن استفاده شود. آقاى واعظ روى منبر نشست و بعد از خطبه چند جمله از فضائل حضرت سيد الشهداء(ع) گفت و روضه خواند و زن‌هاى حاضر در مجلس گريه كردند و با جمله صلى اللّه عليك يا اباعبداللّه و دعا كردن به مجلس خاتمه داد و اين كار تا چند شب ادامه داشت.

ولى شب پنجم يا ششم از مجالس مهم شهر برگشت و با خود گفت خوب است امشب منزل پير زن را ناديده انگاشته و نروم. او به منزل خود رفت و شام خورد و به درون بستر رفت كه بخوابد. به محض آنكه خوابيد حضرت بى بى عالم صدّيقه طاهره فاطمه زهرا(س) را در خواب ديد، خدمت حضرتش عرض ادب كرد. ولى بى بى نسبت به واعظ بى‌اعتنا بود، واعظ لرزيد و گفت: مگر از من خطائى سرزده كه اينگونه به من بى‌مهريد؟ حضرت فرمود: چرا آن پيرزن را منتظر نگهداشتى و نرفتى!؟

واعظ از خواب برخاست و تند تند لباس پوشيد و رفت، ديد پيرزن دم در ايستاده و نگاه به راه مى‌كند. به محض آنكه آقا را ديد گفت چرا اينقدر ديركردى؟ واعظ كه قلبش مى‌طپيد و از چشمانش اشك مى‌باريد چيزى نگفت و به درون منزل رفت و از هر شب بهتر روضه خواند و برگشت، فهميد هرجا روضه امام حسين(ع) هست آنجا صاحب عزا بى بى عالم حضرت فاطمه زهرا(س) هم هست.


پی نوشت:
(کتاب معجزات سید الشهداء علیه السلام بعد از شهادت)
منبع:باشگاه خبرنگاران

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین