کد خبر : ۱۵۱۷۹
تاریخ انتشار : ۱۷ آبان ۱۳۹۲ - ۲۲:۰۲
حسینیه عقیق، روز پنجم محرم، عبدالله ابن حسن نماینده امام حسن در کربلا

عبدالله بن حسن(ع) چگونه به شهادت رسید؟/ روز شمار پنجم ماه محرم سال 60 هجری

عقیق: همه جوانان بنی هاشم  به شهادت رسیدند. دیگر کسی نبود که برای دفاع از امام حسین(ع) به میدان برود.لشگر دشمن از هر سو، امام(ع) را محاصره کرده بود. در همین زمان عبدالله پسر امام حسن( ع) که کودکی بیش نبود، به میدان آمد.

 

به خدا از عمویم جدا نخواهم شد

عبدالله همین که شرایط را اینگونه دید،گفت:«می خواهم عمویم را یاری کنم. دوان دوان بطرف عموی بزرگوارش دوید.امام(ع) در میدان جنگ بود. حضرت زینب(س) به دنبالش آمد تا او را بازدارد. امام حسین(ع) هم فرمود: ای خواهر، عبدالله را نگهدار، مبادا آنکه در میدان بلاخیز آید و مبادا مورد هدف دشمنان قرار گیرد. ولی عبدالله همچنان اصرار داشت تا همراه عمویش باشد. او می گفت: بخدا قسم، از عمویم جدا نخواهم شد. هرچه زینب کبری(س) تلاش کرد نتوانست مانع او شود.او خود را به عمویش رساند. همین که دشمن خواست شمشیری به جان مبارک امام حسین(ع) فرود آورد، عبدالله فریاد زد: وای به حال تو . می خواهی عموی مرا بکشی. تا دشمن شمشیر خود را فرود آورد، عبدالله دست خود را جلو شمشیر دراز کرد و شمشیر دست او را قطع کرد بطوری که پوست آویزان شد. امام حسین(ع)، عبدالله را به سینه گرفت و فرمود: ای عزیز برادر، صبر کن خداوند تو را به پدرانت ملحق گرداند. در حالی که در دامن عموی بزرگوارش بود، حرمله ملعون با تیری سه شعبه و زهر آگین گلوی مبارک او را هدف قرار داد و بشهادت رسانید.


روضه حاج محمود کریمی


 


مهم‏ترین ویژگی های یاران امام حسین نسبت به سایر مسلمانان

با اندکی تأمل در زندگانی اکثر شهدای کربلا و بررسی سوابق و سیره آنان، به خصوص با دقت در رجزهایی که در میدان نبرد می‏خواندند، به چهار صفت ممتاز در آنان دست می‏یابیم که می‏توان آن‏ها را به عنوان برجسته‏ترین امتیازات یاران اباعبدالله علیه‏السلام از سایر مسلمانان و شیعیان آن روز نام برد.1. عشق وافر به امام حسین (ع)2. ایمان راسخ به آینده‏ای روشن و سعادت‏بخش3. برخورداری از معیاری صحیح برای شناخت نفاق. 4.دشمنی با دشمنان امام حسین علیه‏السلام.بدون شک یکی از مهم‏ترین ویژگی یاران اباعبدالله علیه‏السلام ، عشقشان به آن بزرگوار است.در واقع بسیاری از مسلمانان عصر امام حسین علیه‏السلام به آن بزرگوار ارادت می‏ ورزیدند، ولی ارادت اصحاب اباعبدالله علیه‏السلام به آن حضرت، از مرز محبت‏های معمولی به مراتب فراتر رفته بود، به گونه‏ای که در مقابل آن بزرگوار خود را فراموش کرده، برای یاری ایشان از جان و مال و آبروی خویش می‏گذشتند؛ جلب رضایت آن بزرگوار، برای ایشان از همه چیز مهم تر بود. برای خشنودی ایشان بزرگ‏ترین ایثارها را به آسانی انجام می‏دادند.

پیمان دوباره اصحاب در شب عاشورا

در شب عاشورا، زمانی  که امام علیه‏السلام از آنان خواست، تاریکی شب را مرکب قرار داده او را با سپاه کوفه تنها بگذارند اصحاب سخنانی گفتند که می توانید برخی از آنها  را  اینجا بخوانید:

 سعید بن عبدالله حنفی: «والله اگر بدانم کشته می‏شوم سپس زنده گردیده [زنده] زنده سوزانده می‏شوم و سپس تکه تکه می‏گردم و این عمل هفتاد بار با من انجام می‏شود، از شما جدا نمی‏شوم تا در کنار شما با مرگم خدا را ملاقات کنم.»

زهیر: «والله دوست داشتم کشته می‏شدم، سپس دوباره زنده شده، بعد کشته می‏شدم تا جایی که هزار بار این چنین کشته می‏شدم، تا خداوند بدین وسیله، کشته شدن را از شما و جوانان اهل‏بیت شما دور می‏گردانید!»

آن‏گاه جمعی از یاران حضرت گفتند: «به خدا قسم از شما جدا نمی‏شویم، جان‏هایمان به فدایت با گلوها و پیشانی‏ها و دست‏هایمان شما را حفظ می‏کنیم، اگر کشته شویم [به عهدمان] وفا کرده‏ایم.»

با وفاترین یاران تاریخ

امام حسین علیه‏ السلام شب عاشورا صریحا اصحاب خود را وفادارترین مجاهدان راه خدا شمرده، فرمودند:«إنّی لا أعلم اصحابا أوفی ولاخیرا من اصحابی»؛ من اصحابی باوفاتر و برتر از یاران خود سراغ ندارم.»طبری می‏نویسد: وقتی اصحاب حسین دیدند دشمنان زیاد شده‏اند و آنان نمی‏توانند جان حسین(ع) و خودشان را حفظ کنند، برای کشته شدن پیش روی حسین بر هم سبقت می‏گرفتند.ولی شواهد موجود نشان می‏دهد برخی از آنان به علت نگرانی از تنهایی حضرت، در سبقت جستن در شهادت، تردید می‏کردند. ابوثمامه صائدی بعد از ظهر عاشورا می‏خواست به میدان برود، ولی تنهایی سیدالشهدا علیه‏السلام سخت او را آزار می‏داد. ازیک سو، میل به شهادت او را به میدان جهاد می‏کشید. از دیگر سوی، عشق به اباعبدالله مانع می‏شد که حتی چند ساعت امامش را تنها بگذارد. عاقبت تردیدش را با خود حضرت در میان گذاشت و بعد از نماز ظهر خدمت حضرت رسید و گفت: «قصد دارم به دوستان شهیدم ملحق شوم ولی فکر تنهایی شما و خانواده‏ات مرا رنج می‏دهد.» حضرت فرمودند: «قدم در راه شهادت بگذار، من هم بعد از ساعتی به تو ملحق خواهم شد.» با شنیدن این جمله دلش آرام گرفت و به میدان رفت.

برای عبدالله و عبدالرحمان پسران عروة بن حراق غفاری و سیف و مالک نیز حالتی شبیه حالت ابوثمامه رخ داد. وقتی دشمن به خیمه‏گاه نزدیک شد، سیف بن حارث و مالک بن عبدالله سُریع به گریه افتادند. حضرت علت گریه‏شان را جویا شدند و برای تقویت روحیه ایشان فرمودند: «به خدا امیدوارم به زودی چشمتان روش شود [یعنی با شهادت وارد بهشت شوید]. ولی آنان عرض کردند: «فدایت شویم، به خدا، برای خودمان گریه نمی‏کنیم، به خاطر تنهایی شما می‏گرییم؛ زیرا در محاصره قرار گرفته‏ای و ما نمی‏توانیم از شما دفاع کنیم.» حضرت در حقشان دعا کردند و به آنان اجازه جهاد دادند. هم چنین نافع بن هلال به حضرت گفت: «خواهی به مشرق روی کن، خواهی به مغرب، به خدا قسم ما از مقدرات الهی هرچه باشد بیم نداشته، از لقای پرودگار کراهتی نداریم، ظاهر و باطن ما همین است.»

 

اسامی  یاران  امام حسین (ع) که در کربلا به شهادت رسیدند

۱ـ ابو بکر بن علی (که شهادت وی با شک و تردید ذکر شده است)

۲ـ عمر بن علی

۳ـ محمد الاصغر بن علی

۴ـ عبد الله بن علی

۵ـ عباس بن علی

۶ـ محمد بن العباس بن علی

۷ـ عبد الله بن العباس بن علی

۸ـ عبد الله الاصغر

۹ـ جعفر بن علی

۱۰ـ عثمان بن علی

۱۱ـ قاسم بن حسن

۱۲ـ ابو بکر بن حسن

۱۳ـ عبد الله بن حسن

۱۴ـ بشر بن حسن

۱۵ـ علی بن الحسین الاکبر

۱۶ـ عبد الله الرضیع

۱۷ـ ابراهیم بن الحسین (این نام را ابن شهر آشوب در کتاب خود آورده و تعداد دیگری نیز بدان اضافه کرده است) .

۱۸ـ محمد بن عبد الله بن جعفر

۱۹ـ عون بن عبد الله بن جعفر

۲۰ـ عبید الله بن عبد الله بن جعفر

۲۱ـ مسلم بن عقیل

۲۲ـ جعفر بن عقیل

۲۳ـ جعفر بن محمد بن عقیل (نام وی را نیز ابن شهر آشوب ذکر کرده است) .

۲۴ـ عبد الرحمن بن عقیل

۲۵ـ عبد الله الاکبر بن عقیل

۲۶ـ عبد الله بن مسلم بن عقیل

۲۷ـ عون بن مسلم بن عقیل

۲۸ـ محمد بن مسلم بن عقیل

۲۹ـ محمد بن ابی سعید بن عقیل

۳۰ـ احمد بن محمد الهاشمی (هر چند که در میان کتب تاریخی نامی از این شخص برده نشده و نه جزء فرزندان عباس و نه غیر او ذکری به میان نیامده اما وی را نیز ابن شهر آشوب آورده است).

 
یاران امام(ع) از غیر بنی هاشم که در واقعه کربلا به شهادت رسیده‏اند

۱ـ ابراهیم بن الحصین الاسدی

۲ـ ابو الحتوف بن الحارث الانصاری

۳ـ ابو عامر النهشلی

۴ـ ادهم بن امیه العبدی

۵ـ اسلم الترکی (آزاد شده حسین ع)

۶ـ امیة بن سعد الطایی

۷ـ أنس بن الحارث الکاهلی

۸ـ أنیس بن معقل الاصبحی

۹ـ بریر بن خضیر الهمدانی

۱۰ـ بشر بن عبد الله الحضرمی

۱۱ـ بکر بن حی التیمی

۱۲ـ جابر بن الحجاج التیمی

۱۳ـ جبلة بن علی الشیبانی

۱۴ـ جنادة بن الحارث السلمانی

۱۵ـ جنادة بن کعب الانصاری

۱۶ـ جندب بن حجیر الخولانی

۱۷ـ جون (آزاد شده ابی ذر)

۱۸ـ جوین بن مالک التمیمی

۱۹ـ الحارث بن امرئ القیس الکندی

۲۰ـ الحارث بن نبهان (آزاد شده حمزه)

۲۱ـ الحباب بن الحارث

۲۲ـ الحباب بن عامر الشعبی

۲۳ـ حبشی بن قاسم النهمی

۲۴ـ حبیب بن مظهر الاسدی

۲۵ـ الحجاج بن بدر السعدی

۲۶ـ الحجاج بن مسروق الجعفی

۲۷ـ الحر بن یزید الریاحی

۲۸ـ الحلاس بن عمرو الراسبی

۲۹ـ حنظلة بن اسعد اشبامی

۳۰ـ حنظلة بن عمرو الشیبانی

۳۱ـ رافع (آزاد شده مسلم الازدی)

۳۲ـ زاهر بن عمرو الکندی (آزاد شده عمرو بن حمق)

۳۳ـ زهیر بن لبشر الخثعمی

۳۴ـ زهیر بن سلیم الازدی

۳۵ـ زهیر بن القین البجلی

۳۶ـ زیاد بن عریب الصائدی

۳۷ـ سالم (آزاد شده بنی المدینه الکلبی)

۳۸ـ سالم (آزاد شده عامر عبدی)

۳۹ـ سعد بن الحارث الانصاری

۴۰ـ سعد (آزاد شده علی بن ابی طالب ع)

۴۱ـ سعد (آزاد شده عمرو بن خالد صیداوی)

۴۲ـ سعید بن عبد الله الحنفی

۴۳ـ سلمان بن مضارب البجلی

۴۴ـ سلیمان (آزاد شده حسین ع)

۴۵ـ سوار بن منعم النهمی

۴۶ـ سوید بن عمرو بن ابی المطاع

۴۷ـ سیف بن الحارث بن سریع الجابری

۴۸ـ سیف بن مالک العبدی

۴۹ـ شبیب (آزاد شده حارث جابری)

۵۰ـ شوذب (آزاد شده بنی شاکر)

۵۱ـ الضرغامة بن مالک

۵۲ـ عائذ بن مجمع العائذی

۵۳ـ عالبس بن ابی شبیب الشاکری

۵۴ـ عامر بن حسان بن شریح بن سعد بن حارثه بن لام بن عمرو بن طریف بن عمرو بن بشامة بن ذهل بن جدعان بن سعد بن قطرة بن طی

۵۵ـ عامر بن مسلم العبدی

۵۶ـ عباد بن المهاجر الجهنی

۵۷ـ عبد الأعلی بن یزید الکلبی

۵۸ـ عبد الرحمن الارحبی

۵۹ـ عبد الرحمن بن عبد ربه الانصاری

۶۰ـ عبد الرحمن بن عروة الغفاری

۶۱ـ عبد الرحمن بن مسعود التیمی

۶۲ـ عبد الله بن ابی بکر (چنان که جاحظ در کتاب الحیوان آورده وی از کسانی است که در واقعه کربلا به شهادت رسیده است)

۶۳ـ عهد الله بن بشر الخثعمی

۶۴ـ عبد الله بن عروة الغفاری

۶۵ـ عبد الله بن عمیر بن جناب الکلبی

۶۶ـ عبد الله بن یزید العبدی

۶۷ـ عبید الله بن یزید العبدی

۶۸ـ عقبة بن سمعان

۶۹ـ عقبة بن الصلت الجهنی

۷۰ـ عمارة بن صلخب الازدی

۷۱ـ عمران بن کعب بن حارثة الاشجعی

۷۲ـ عمار بن حسان الطائی

۷۳ـ عمار بن سلامة الدالانی

۷۴ـ عمرو بن عبد الله الجندعی

۷۵ـ عمرو بن خالد الازدی

۷۶ـ عمرو بن خالد الصیداوی

۷۷ـ عمرو بن قرظة الانصاری

۷۸ـ عمرو بن مطاع الجعفی

۷۹ـ عمرو بن جنادة الانصاری

۸۰ـ عمرو بن ضبیعة الضبعی

۸۱ـ عمرو بن کعب ابو ثمامة الصائدی

۸۲ـ قارب (آزاد شده حسین ع)

۸۳ـ قاسط بن زهیر التغلبی

۸۴ـ القاسم بن حبیب الازدی

۸۵ـ کردوس التغلبی

۸۶ـ کنانة بن عتیق التغلبی

۸۷ـ مالک بن ذودان

۸۸ـ مالک بن عبد الله بن سریع الجابری

۸۹ـ مجمع الجهنی

۹۰ـ مجمع بن عبید الله العائذی

۹۱ـ محمد بن بشیر الحضرمی

۹۲ـ مسعود بن الحجاج التیمی

۹۳ـ مسلم بن عوسجه الاسدی

۹۴ـ مسلم بن کثیر الازدی

۹۵ـ مقسط بن زهیر التغلبی

۹۶ـ منجح (آزاد شده امام حسن ع)

۹۷ـ الموقع بن ثمامة الاسدی

۹۸ـ نافع بن هلال الجملی

۹۹ـ نصر (آزاد شده علی ع)

۱۰۰ـ النعمان بن عمرو الراسبی

۱۰۱ـ نعیم بن عجلان الانصاری

۱۰۲ـ واضح الرومی (آزاد شده حارث سلمانی)

۱۰۳ـ وهب بن حباب الکلبی

۱۰۴ـ یزید بن ثبیط العبدی

۱۰۵ـ یزید بن زیاد بن مهاصر الکندی

۱۰۶ـ یزید بن مغفل الجعفی

چنانچه سی تن از بنی هاشم را به این تعداد که ذکر شد اضافه کنیم.تعداد شهدای کربلا به ۱۳۶ نفر می‏رسد و چون قیس بن مسهر صیداوی و عبد الله بن بقطر و هانی بن عروة را نیز جزء آنها قرار دهیم تعداد آنها به ۱۳۹ نفر خواهد رسید.


*****روز شمار پنجم ماه محرم سال 60 هجری

در این روز که مطابق با روز یکشنبه بوده است، عبیدالله بن زیاد مرادى را به دنبال شبث بن ربعى فرستاد که در دارالاماره حضور یابد، شبث بن ربعى خود را به بیمارى زده بود و مى‏خواست که ابن زیاد او را از رفتن به کربلا معاف دارد، ولى عبیدالله بن زیاد براى او پیغام فرستاد که: مبادا از کسانى باشى که خداوند در قرآن فرموده است: «چون به مؤمنین رسند گویند: از ایمان آورندگانیم، و هنگامى که به نزد یاران خود - که همان شیاطینند - روند، اظهار دارند: ما با شماییم و مؤمنین را به سخره مى‏گیریم» و به او خاطر نشان ساخت که اگر بر فرمان ما گردن مى‏نهى و در اطاعت مائى، در نزد ما باید حاضر شوى. شبث بن ربعى، شبانگاه نزد عبیدالله آمد تا رنگ گونه او را نتوان به خوبى تشخیص داد! ابن زیاد به او مرحبا گفته و در نزد خود نشاند و گفت: باید به کربلا روى، پس شبث قبول کرد و عبیدالله او را به همراه هزار سوار به سوى کربلا گسیل داشت. در تعداد کل لشکریانى که به همراه عمربن سعد در کربلا حضور پیدا کردند تا با امام حسین علیه‏السلام بجنگند، اختلاف است، ولى نکته‏اى که نباید فراموش کرد این است که تعداد نظامیان جیره‌خوارى که از حکومت وقت، حقوق و لباس و سلاح و لوازم جنگى دریافت مى‏کردند سى هزار نفر بوده است.سپس عبیدالله بن زیاد به شخصى به نام زحر بن قیس با پانصد سوار مأموریت داد که بر جسر صراه ایستاده و از حرکت کسانى که به عزم یارى امام حسین از کوفه خارج مى‏شوند، جلوگیرى کند، فردى به نام عامر بن ابى سلامه که عازم بود براى پیوستن به امام حسین علیه‏السلام از برابر زحربن قیس و سپاهیانش گذشت، زحر بن قیس به او گفت: من از تصمیم تو آگاهم که مى‏خواهى حسین را یارى کنى، باز گرد! ولى عامر بن ابى سلامه بر زحرى بن قیس و سپاهش حمله ور شد و از میان سپاهیان گذشت و کسى جرأت نکرد تا او را دنبال کند. عامر خود را به کربلا رساند و به امام حسین علیه‏السلام ملحق شد تا به درجه رفیع شهادت نائل آمد، او از اصحاب امیرالمؤمنین على بن ابى طالب علیه‏السلام بود که در چندین جنگ در رکاب آن حضرت شمشیر زده است.


زیارت عاشورا، حاج مهدی سماواتی

 

 

 


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین