*مهمترین کار امام صادق علیه السلام  همان سازمان وکالتی است که ایشان درست کردند، که ادامه اش شد، مرجعیت و ادامه اش شد انقلاب اسلامی.

^{* جریان ولایت چیزی است که قرآن می گوید هیچ جا خالی از جریان ولایت نیست، سوال این نیست که ما ولایت را قبول داریم یا نداریم، همه عالم ولایت را قبول دارند فقط بحث  سر این است که ولایت چه کسی را قبول دارند، قرآن در سوره مبارکه اسراء می گوید: « یوم ندعوا کل أناس بإمامهم » یعنی در روز قیامت همه را با اسم امامشان صدا می زنیم پس یعنی همه امام دارند به هر جهت، باید معلوم بشود که امامشان کیست.}

* امام صادق علیه السلام در دوره ای هستند که خیلی دور و بری دارند، امام به دور و بری هایشان می گویندکه شما برخوردتان و اخلاقتان را با مردم خوب کنید، خوش اخلاق باشید، حضرت می فرمایند: اگر خوش اخلاق باشید، با مردم با خانواده « دخل علیَّ السرور » من خیلی خوشحال می شوم « قیل هذا أدب جعفر، هذا جعفری » می گویند: این جعفری است که اینگونه عمل می کند، معلوم است ادب امامش هم همین است.

بعد می گویند اگر بد اخلاق باشید، می گویند اگر اینطور باشید، « دخل علیََّ بلاءه و عاره »، این بلاء و عار و ننگش بر دامن ما می نشیند، « قیل هذا جعفری، هذا ادب جعفر » می گویند: این جعفری ها، این بچه هیئتی ها، شیعه ها، اینطوری اند، این معلوم است از امامشان یاد گرفتند. این چیزی که ائمه فرمودند، خود امام صادق علیه السلام فرموند: « کونوا لنا زینا، ولا تکونوا علینا شینا » برای ما زینت باشید، برای ما مایه آبرو ربزی نشوید.

^{* ببینید، ما جای خلوت نداریم، در روایات هست که ائمه می فرمایند: چرا مارا اذیت می کنید؟! می گویند: آقا ما کی شما را اذیت کردیم؟ میفرمایند: کاری که می کنید برای ما آزار میشود، جای خلوت نداریم،همه کارها عرضه می شود به امام صادق علیه السلام، این ها عرضه می شود به امام زمان أرواحنا فداه، در روایات متعددی گفتند، در جا عرضه می شود، دوشنبه و پنجشنبه عرضه می شود، شب جمعه عرضه می شود، جمعه عرضه می شود، خب دارند نگاه می کنند ما را، عمل جوارحی ما را نگاه می کنند، عمل جوانحی ما را نگاه می کنند، نیت ما را نگاه می کنند، فکر ما را نگاه می کنند، عرضه می شود. چرا امام صادق را ما اذیت می کنیم؟!}

حجت الاسلام غلامرضا قاسمیان، در آغاز روضه اشعار زیر را قرائت کرد:

زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست

در حق ما هر چه گوید جای هیچ اِکراه نیست

در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست

در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست

این چه استغناست یا رب؛ وین چه قادر حکمت است؟

کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست!

هر که خواهد گو بیا و هر چه خواهد گو بگو

کبر و ناز و حاجب و دربان بدین درگاه نیست

هر چه هست از قامت ناساز بی‌اندام ماست

ور نه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست

بنده پیر خراباتم که لطفش دایم است

ور نه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست

حاج منصور ارضی هم در این شب که آسمان در سوگ عالم آل محمد صلوات الله علیه می گریست، اشعار زیر را رثای رئیس مذهب خواند:

هر چند که ما را نوشتند از گداها

اصلا نمی آید گدا بودن به ماها

ما روسیاهان ارزشی خاصی نداریم

ماها کجا و نوکری دلرباها

ماهر چه قدر اصرار کردیم او نیامد

اصلا چه شد آقا بیا آقا بیاها

ما ها که هیچ، این خوب ها در انتظارند

کی میرسد روز وصال آشناها

از دوری اش بد جور حال ما خراب است

رونق گرفته باز هم دارالشفاها

من که بدم، پس دیدنش روزی من نیست

ای خوش بحال خوبها، حاجت رواها

طبق احادیث رسیده ناظر ماست

بد نیست پیشش ذره ای شرم و حیاها

از بس که در اعمال بد اصرار دارم

رنگی ندارد پیش او دیگر حناها

یک راه حل باقی است آن هم نام زهراست(س(

نامی که باشد از تبار کیمیاها

---

مثل اینکه غم پروانه ندارد پایان

قصه آتش و بت خانه ندارد پایان

محک غیرت مردانه ندارد پایان

ظلم این مردم بیگانه ندارد پایان

از پی هیزم و دنبال طناب اند همه

وای بر آن همه شاگرد که خوابند همه

بی خبر وارد این بیت مطهر نشوید

چکمه پوشیده در خانه حیدر نشوید

روی سجاده اش از عمد به هر سو ندوید

زود از بیت بنی فاطمه بیرون بروید

بی هوا ریشه تحت الحنک از پشت نگیر

این محاسن که سفید است تو با مشت نگیر

خانه شعله ور و ناله مادر مادر

حمله بی خبر و ناله مادر مادر

یاد آن چل نفر و ناله مادر مادر

لگد و میخ در و ناله مادر مادر

روضه انگار گریزی به فدک می خواهد

مادری در وسط شعله کمک می خواهد

کمی آرام که از خانه عبا بردارد

کمی آرام که این مرد عصا بردارد

کمی آرام در سوخته را بردارد

بگذارید که دستی به دعا بردارد

ریسمان دور گلو کاش نمی گرداندند

جلوی این در و همسایه نمی چرخاندند

گفت در آتش امام، عمتی المظلومة

کوچه و مردم آن، عمتی المظلومة

سنگها از روی بام، عمتی المظلومة

وای از بزم حرام، عمتی المظلومة

بارها شیخ حرم در پی مرکب افتاد

یاد ایام گرفتاری زینب افتاد

گزارش: سید علی حسینی