۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲ ذی القعده ۱۴۴۵ - ۵۷ : ۲۰
در مورد شمشیر ذوالفقار حضرت علی علیهالسلام و این که از کجا آمده، اقوال متفاوت و شایعات بیشتر از آن اقوالی است که در تواریخ ثبت شده است، تا آنجا که بسیاری گمان میکنند شمشیری دو لب یا دو سر بوده است و بر همین اساس عکسهایی ترسیم نموه و یا نقاشیهایی کردهاند.
عقیق: ذوالفقار یعنی دارای شیار و حفره، مانند ستون فقرات. یعنی روی این شمشیر شیارها و حفرههایی مثل ستون فقرات کار شده بود. هم چنین گفته اند روی تیغهی آن ـ از کنار دسته تا نوک ـ شیاری بلند و باریکی ایجاد شده بود و شیارهایی باریک دیگری نیز از آن شیار بلند، به طرف نوک شمشیر در دو طرف ایجاد شده بود.(1)
چنان چه بیان شد، اقوال مختلف است، اما بیشتر بر این قول تکیه شده که این شمشیر متعلق به یکی از کفار به نام «عاصم بن منبه» که قدرتمند و البته جانی بود تعلق داشت. او به همراه پدر و عمویش در جنگ بدر که در سال دوم هجری واقع شد شرکت کرد و با همین ذوالفقار بسیاری را کشت. حضرت علی(ع) با او رو در رو شد و بالاخره با ضربتی او را از پای درآورد و شمشیرش را به پیامبر اکرم(ص) هدیه نمود.
سال بعد کفار جنگ احد را تحمیل کردند. در این جنگ شمشیر حضرت علی(ع)شکست و پیامبر اکرم (ص) سریع این ذوالفقار را به دست او رساند. ایشان نیز با جنگی عجیب، کفار را عقب راندند. در همین کوران ندایی آمد که بسیاری آن را شنیدند و میگفت: «لا فتی الا علیّ لا سیف الاّ ذوالفقار» و طبق روایات منقول، پیامبر اکرم (ص) فرمودند که این ندای جبرئیل(ع) بود.
این معنا بیشتر از توصیفهای دیگر نقل شده است و به لحاظ سند و تواتر محکمتر به نظر میرسد.(2)
بنا به روایات این شمشیر که به عنوان یک شاخصه و نشانه شناخته شد، از آن پس، از امامی به امام بعدی منتقل شد و اکنون نیز در اختیار حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف است.
از امام صادق و امام رضا(ع) روایاتی نقل است که سلاح (ذوالفقار ورزه آن حضرت)، از جمله نشانه های امامت است و در زمان ایشان نزد آنان بوده است.(3)
پی نوشت ها:
1_(علل الشرایع، ج 1، ص 160؛ مناقبابن شهر آشوب، ج 3، ص 340).
2_ (سیرهی ابن هشام، غزوهی احد، ج 30، ص106؛ تاریخ طبری، ج 3، ص 177؛ 1846؛ علل الشرایع، جزء 1، ص 7؛ شرح الأخبار، ج 2، ص 381؛ شرح نهج البلاغة ابن ابی الحدید، ج 7، ص 219؛ تاریخ ابن الوردی، ج 1،ص 132؛ تاریخ طبری، ج 3، ص 184).
3_ (من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 418 ـ 419؛ خصال صدوق، جزء 2، ص 8 ـ 527؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج1، ص312؛ الثاقب فی المناقب، ص 416 ـ 420؛ احمد بن محمد بن حنبل، کتاب العلل و معرفة الرجال، ص 73 ـ 74).
منبع: جام دینی
211008