کد خبر : ۹۵۰۷۹
تاریخ انتشار : ۰۲ فروردين ۱۳۹۷ - ۰۹:۳۳

زندگی امام هادی(ع) سراسر مقاومت و مبارزه است

رهبر معظم انقلاب می‌فرماید: زندگی امام هادی (ع) یک زندگی سراسر مقاومت و مبارزه است، چه در دوران متوکل و چه در دوران‌های بعد از متوکل.
عقیق:چهارشنبه اول فروردین‌ماه و سوم رجب‌المرجب مصادف با سالروز شهادت دهمین امام شیعیان امام هادی(ع) است. ایشان در سال 220 ه.ق در مدینه به امامت رسیدند و 13 سال اول امامت خود را در آن شهر سپری کردند. بیشتر سال‌های امامت آن حضرت در سامرا تحت نظارت مستقیم حاکمان عباسی سپری شد. ایشان در طول زندگی 42 ساله خود بیست سال در سامرا ساکن بودند. در همین مدت عده قابل توجهی به محضر امام (ع) می رسیدند و کسب فیض می کردند، همین وسیله ای شد برای اینکه امام هادی (ع) پیام امامت را به سراسر دنیای اسلامی برسانند.

حال به مناسبت فرا رسیدن سالروز شهادت حضرت امام هادی (ع) به برخی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در تاریخ سی‌ام مردادماه سال 1383 درباره جایگاه والای این امام همام اشاره می‌کنیم؛ چراکه ایشان در مناسبت‌های مختلف با نوع نگاه و بصیرت نافذشان بارها و بارها به بیان مسائلی از ماجراهای اهل‌بیت (علیهم‌‌السلام) پرداخته‌اند که امروزه پس از گذشت سال‌ها از آن طرح بحث‌ها، ارزش چنین مطالبی برایمان بیش از پیش نمایان می‌شود و لزوم به‌کارگیری آنها در جامعه را به‌وضوح حس می‎کنیم.

*****

بالاخره در نبرد بین امام هادی (ع) و خلفایی که در زمان ایشان بودند، آن کسی که ظاهراً و باطناً پیروز شد، حضرت هادی(ع) بود؛ این باید در همه‌ بیانات و اظهارات ما مورد نظر باشد. در زمان امامت آن بزرگوار 6 خلیفه، یکی پس از دیگری، آمدند و به درک واصل شدند. آخرین نفر آنها، «مُعتز» بود که حضرت را شهید کرد و خودش هم به فاصله‌ کوتاهی مُرد. این خلفا غالباً با ذلت مردند؛ یکی به ‌دست پسرش کشته شد، دیگری به دست برادرزاده‌اش و به همین ترتیب بنی‌عباس تارومار شدند؛ به عکسِ شیعه. شیعه در دوران حضرت هادی و حضرت عسگری (علیهماالسّلام) و در آن شدت عمل روزبه‌روز وسعت پیدا کرد؛ قوی‌تر شد.

حضرت هادی (ع) چهل و دو سال عمر کردند که بیست سالش را در سامرا بودند؛ آن‌جا مزرعه داشتند و در آن شهر کار و زندگی می‌کردند. سامرا در واقع مثل یک پادگان بود و آن را معتصم ساخت تا غلامان ترکِ نزدیک به خود را - با ترکهای خودمان؛ ترک‌های آذربایجان و سایر نقاط اشتباه نشود - که از ترکستان و سمرقند و از همین منطقه‌ مغولستان و آسیای شرقی آورده بود، در سامرا نگه دارد. این عده چون تازه اسلام آورده بودند، ائمه و مؤمنان را نمی‌شناختند و از اسلام سر در نمی‌آوردند. به همین دلیل، مزاحم مردم می‌شدند و با عرب‌ها - مردم بغداد - اختلاف پیدا کردند. در همین شهر سامرا عده قابل توجهی از بزرگان شیعه در زمان امام هادی(ع) جمع شدند و حضرت توانست آنها را اداره کند و به وسیله‌ آنها پیام امامت را به سرتاسر دنیای اسلام - با نامه‌نگاری و... - برساند. این شبکه‌های شیعه در قم، خراسان، ری، مدینه، یمن و در مناطق دوردست و در همه‌ اقطار دنیا را همین عده توانستند رواج بدهند و روزبه‌روز تعداد افرادی را که مؤمن به این مکتب هستند، زیادتر کنند.

امام هادی همه‌ این کارها را در زیر برق شمشیر تیز و خونریز همان 6 خلیفه و با وجود آنها انجام داده است. حدیث معروفی درباره‌ وفات حضرت هادی(ع) هست که از عبارت آن معلوم می‌شود که عده‌ قابل توجهی از شیعیان در سامرا جمع شده بودند؛ به‌گونه‌ای که دستگاه خلافت هم آنها را نمی‌شناخت؛ چون اگر می‌شناخت، همه‌شان را تارومار می‌کرد؛ اما این عده چون شبکه‌ قویای به‌وجود آورده بودند، دستگاه خلافت نمی‌توانست به آنها دسترسی پیدا کند.

یک روزِ مجاهدت این بزرگوارها - ائمه (علیهم‌السلام) به قدر سالها اثر می‌گذاشت؛ یک روز از زندگی مبارک اینها مثل جماعتی که سالها کار کنند، در جامعه اثر می‌گذاشت. این بزرگواران دین را همینطور حفظ کردند، والّا دینی که در رأسش متوکل و معتز و معتصم و مأمون باشد و علمایش اشخاصی باشند مثل یحییبن‌اکثم که با آنکه عالم دستگاه بودند، خودشان از فساق و فجار درجه یکِ علنی بودند، اصلاً نباید بماند؛ باید همان روزها بکل کلکِ آن کنده می‌شد؛ تمام می‌شد. این مجاهدت و تلاش ائمه (علیهم‌السلام) نه فقط تشیع بلکه قرآن، اسلام و معارف دینی را حفظ کرد؛ این است خاصیت بندگان خالص و مخلص و اولیای خدا. اگر اسلام انسان‌های کمربسته نداشت، نمی‌توانست بعد از هزار و دویست، سیصد سال تازه زنده شود و بیداری اسلامی به ‌وجود بیاید؛ باید یواش یواش از بین می‌رفت. اگر اسلام کسانی را نداشت که بعد از پیغمبر این معارف عظیم را در ذهن تاریخ بشری و در تاریخ اسلامی نهادینه کنند، باید از بین می‌رفت؛ تمام می‌شد و اصلاً هیچ چیزش نمی‌ماند؛ اگر هم می‌ماند، از معارف چیزی باقی نمی‌ماند؛ مثل مسیحیت و یهودیتی که حالا از معارف اصلیشان تقریباً هیچ‌چیز باقی نمانده است. اینکه قرآن سالم بماند، حدیث نبوی بماند، این همه احکام و معارف بماند و معارف اسلامی بعد از هزار سال بتواند در رأس معارف بشری خودش را نشان دهد، کار طبیعی نبود؛ کار غیرطبیعی بود که با مجاهدت انجام گرفت. البته در راه این کار بزرگ، کتک ‌خوردن، زندان ‌رفتن و کشته ‌شدن هم هست، که اینها برای این بزرگوارها چیزی نبود.

ائمه‌ ما در طول این دویست ‌و پنجاه سال امامت - از روز رحلت نبی مکرم اسلام (ص) تا روز وفات حضرت عسکری، دویست‌ و پنجاه سال است - خیلی زجر کشیدند، کشته شدند، مظلوم واقع شدند و جا هم دارد برایشان گریه کنیم؛ مظلومیت‌شان دلها و عواطف را به خود متوجه کرده است؛ اما این مظلوم‌ها غلبه کردند؛ هم مقطعی غلبه کردند، هم در مجموع و در طول زمان. (بیانات رهبر انقلاب مورخ 30/5/83)

«این بزرگوار در سال 212 هـ ق ولادت یافت، در زمان متوکل عباسی زیر فشار قرار گرفت و پس از متوکل چند خلیفه بی‏‎بنیاد دیگر مرتب امام را زیر فشارهای سیاسی قرار می‏‏‎دادند. در همین شهر سامرا عده قابل توجهی از بزرگان شیعه در زمان امام هادی (ع) جمع شدند و حضرت توانست آنها را اداره کند و به وسیله اینها پیام امامت را به سر تا سر دنیای اسلام با نامه‌نگاری و ... برساند. این شبکه‌های شیعه در قم، خراسان، ری، مدینه، یمن و در مناطق دوردست و در همه اقطار دنیا همین عده توانستند رواج بدهند و روز به روز تعداد افرادی را که مؤمن به این مکتب هستند، زیادتر کنند. امام هادی (ع) همه این کارها را در زیر برق شمشیر تیز و خون‌ریز همین 6 خلیفه و علی‌رغم آن‌ها انجام داده است. دستگاه خلافت هم آنها را نمی‌شناخت؛ چون اگر می‌شناخت، همه‌شان را تار و مار می‌کرد، اما این عده چون شبکه قوی‌ای به وجود آورده بودند.

زندگی امام هادی (ع) یک زندگی سراسر مقاومت و مبارزه است، چه در دوران متوکل و چه در دوران‌های بعد از متوکل. امام 20 سال از این مدت را در سامرا زیر نظر و در حال تبعید و فشار بوده، اما بار امامت به امام بعد رسیده است. مرگ در جوانی، جهاد در سراپای عمر، کوشش در راه خدا، بی قید و شرط، نهراسیدن از مشکلات، نترسیدن از قدرت‌ها و قدرتمندها، وقار و سکینه‌ در راه خدا، عبودیت و خضوع در مقابل خدا خصوصیات این امام بزرگوار است مانند امامان دیگر». (کتاب انسان 250 ساله).


منبع:تسنیم

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین