کد خبر : ۹۳۴۸۰
تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱۳۹۶ - ۲۰:۴۹
قصه‌های قرآن؛

ماجرای زنی که همنشین حضرت داوود شد

ماجرای همنشینی بانوی صبور با حضرت داوود (ع) در بهشت را اینجا بخوانید.
عقیق:یکی از مورخین و تاریخ نگاران بزرگ بشریت، پروردگار عالم و کتاب مقدس قرآن کریم است که با بیان روایت های مختلف، تاریخ اسلام را ورق می زند.

همنشینی بانوی صبور با حضرت داوود (ع) در بهشت

روزی خداوند به حضرت داوود (ع) وحی کرد: «نزد خُلاده دختر اُوس برو و او را به بهشت مژده بده و به او بگو همنشین تو در بهشت خواهد بود.»

حضرت داوود (ع) به این دستور عمل کرد و به در خانه خُلاده رفت و دَر را کوبید. و خُلاده پشت در آمد. همین که در را باز کرد چشمش به حضرت داوود نبی (ع) افتاد عرض کرد: «آیا از سوی خدا درباره من نازل شده است که برای ابلاغ خبر آن به این جا آمده‌ای؟»

حضرت داوود (ع): آری خدا به من وحی کرد و فرمود: تو در بهشت همنشین من هستی.

خُلاده: گویا من را اشتباه گرفته‌ای او من نیستم، شاید همنام من است.

حضرت داوود (ع): خیر او قطعا تو هستی.

خُلاده:‌ ای پیامبر خدا به تو دروغ نمی‌گویم، سوگند به خدا که چنین لیاقتی یافته باشم و همنشین تو در بهشت قرار بگیرم.

حضرت داوود (ع): از امور باطنی خود اندکی با من صحبت کن تا بدانم چگونه است.

خلاده: من یک حالتی دارم که دردی بر من وارد شود و هر زیان و گرسنگی بر من برسد بر آن صبر می‌کنم و از خدا رفع آن را نمی‌خواهم تا خودش برطرف سازد و جای آن درد‌ها و زیان‌ها عوضی از خدا نمی‌خواهم بلکه شکر و سپاس آن را به جا می‌آورم.

حضرت داوود (ع) راز مطلب را دریافت و به او فرمود: «فَبهذا بلغت ما بلغت» تو به خاطر همین خصلت‌ها به آن مقام رسیده‌ای.

امام صادق (ع) پس از نقل این ماجرا فرمودند: «و هذا دین الله الذی ارتضاه للصالحین» و این همان دین خدا است آن را برای شایستگان پسندیده است.

 

منبع: قصه های قرآن به قلم روان، محمد محمدی اشتهاردی



ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین