۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۴ : ۱۶
عظیمی در سال 59 به بیرجند منتقل شد و علاوه بر تدریس، در مجامع ادبی و جلسات شعر شرکت فعال داشت. وی اشعار زیادی در قالبهای مختلف و با موضوعات گوناگون به ویژه مدح و ستایش پیامبر(ص) و اهلبیت(ع) سروده است. دیوان او به نام «دیوان عظیمی» به چاپ رسید.
از جفای بر حسین چشم پیمبر میگریست
وز دغای اهل کوفه روح حیدر میگریست
روز روشن چادر نیلی به صورت بر کشید
در افق، ماتمزده خورشید خاور میگریست
زین مصیبت ناله فرزانگان آید به گوش
ترک و تاجیک و عرب، چینی و بربر میگریست
سرو آزاد گلستان نبی از جور خصم
غرق خون گردید و بر او چشم اختر میگریست
تا که عباس از جفای ظالمان در خون تپید
بر علمدار سپه، سردار لشکر میگریست
شمر ملعون از ستم تا بر حسین میدان گرفت
از غم پور خودش زهرای ازهر میگریست
ناله لبتشنگان وادی کرب و بلا
میشنوند از دل اگر لب تشنه اصغر میگریست
تا که دشمن از جفا، آب فرات از وی گرفت
بهر این لبتشنگان ساقی کوثر میگریست
استن حنانه مینالد ز هجر روی او
در مدینه از غمش، محراب و منبر میگریست
منبع:تسنیم