۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۵ : ۲۲
عقیق: اوایل انقلاب که بسیج تازه تشکیل شده بود به عنوان مسؤول عقیدتی سیاسی بسیج مسجد صادقیه خیابان خوش انتخاب شد. آن موقع 18، 19 سال بیشتر نداشت اما بنابر ضرورت، وقتی در جلسات عمومی بسیج صحبت میکرد چنان دستهبندی شده حرف میزد که کمکم خیلی از مسجدیها پای منبر او مینشستند. تا اینکه آوازه وعظهای تأثیرگذارش به هیأتهای دیگر رسید و از همان دوران جوانی منبرهایش آغاز شد. استاد مهدی توکلی که در محضر اساتید بسیاری چون آیتالله مجتهدی، آیتالله حقشناس، مرحوم دولابی و پدر شهید غلامعلی رجبی بهره برده آرام و ساده وعظ میکند و روضهای عالمانه میخواند. سراغ این منبری پرمخاطب و استاد وعظ رفتیم تا درباره مسايل مختلف و انتقاداتی که به سخنرانی مکلاها در هیأتها میشود گفتوگو کنیم.
*اگر موافق باشید گفتوگو را از خودتان آغاز کنیم؛ اینکه در چه رشتهای تحصیل کردید و تحصیلات حوزوی را تا چه سطحی خواندید.
دروس حوزوی را در مدرسه آیتالله مجتهدی تا پایان لمعتین خواندم. همان زمان بود که جنگ آغاز شد و من هم مانند خیلی از جوانان آن دوره لباس رزم پوشيدم و با عضویت در سپاه به جبهه رفتم. پس از دوران دفاع مقدس هم به دانشگاه رفتم و کارشناسی مدیریت صنعتی خواندم.
*کمی از روزهای دفاع مقدس برایمان بگویيد. آنجا هم سخنرانی میکردید؟
من رزمنده گردان عمار بودم؛ همانجایی که مداحانی همچون رضا پوراحمد و نریمان پناهی هم حضور داشتند. هیأت گردان عمار روزهای یکشنبهها بود و آنجا هم سخنرانی میکردم. هنوز هم در این هیأت که نامش متوسلین حضرت زهرا(س) است برای پیشکسوتان گردان منبر میروم.
*موضوعات دستهبندی شده، گیرا و گویا و روضههای جانسوز و عالمانه از ویژگیهای بارز منبرهای شماست که خیلیها آن را میپسندند.
قبل از اینکه واعظ باشم، هیأتی بودم. به همه هیأتهای بزرگ
تهران میرفتم و به خاطر این میتوانم تشخیص دهم که یک هیأتی چه میخواهد. چون
وقتی فردي هیأتی باشد نیازهای آنها را بهتر تشخیص میدهد.
*عدهاي منتقد منبر رفتن مکلاها در هیأت هستند. نظر شما در این خصوص چیست و اصلا داشتن تحصیلات حوزوی چقدر در اداره کردن مجلس و شناخت مخاطب تأثیر دارد؟
تحصیلات حوزوی لازم است. چون میخواهد معارف دین را بیان کند. تحصیلات دانشگاهی هم باید مرتبط باشد. مثلا فقه خوانده و اطلاعات لازم را از دین آموخته باشد. درواقع دینشناس باشد و روی منبر برود. وگرنه ممکن است لطماتی به دینداری وارد کند. تحصیلات حوزوی لازم است اما اینکه حتما لباس روحانیت داشته باشد به نظر من این طور نیست. وظایفی که روحانیت برعهده دارد یکی از مهمترین آن اجتهاد است که ما مجتهد کت و شلواری هم داشتیم. بسیاری در بازار مجتهد بودند. همچون استاد گرجی که در دانشگاه هم تدریس میکرد و شاگرد آیتالله خويی بود. مرجع تقلیدی هم به نام میرزا جهانگیرخان قشقایی داشتیم که لباس قشقاییها را به تن میکرد.
*شما علاوه بر يك منبری جذاب، سخنران خوبی هم هستید. به نظر شما منبر و سخنرانی چه تفاوتی با هم دارد؟
سخنران اگر بخواهد در هیأت صحبت نکند در محدوده گستردهتری میتواند مطالب را انتخاب کند ولی کسی که میخواهد در هیأت صحبت کند باید به مطالب و موعظههایی بپردازد که دلها را نرم و زمینه را برای فیض خدا آماده و اشکها را جاری کنند اما اگر بحثهای خشکی را برگزیند، هدف او تأمین نمیشود. بحثهای اخلاقی و پندآموز که با دلها سروکار دارند کمکم دلها را برای انقلاب روحی نرم میکنند. قدیمیها میگفتند گریز. وقتی منبری گریز میزند اشکها جاری ميشود اما بحثهای خشک علمی این حالت را به وجود نمیآورند. بنابراین یک سخنران که نمیخواهد آخر آن روضه بخواند و آزاد است، هر موضوعی را انتخاب میکند.
*یک نفر که خوب حرف میزند میتواند منبر هم برود؟
باید موعظه به دل بنشیند. شاید در صحبت کردن، فرد صحبتهای منطقی انجام دهد ولی با دلها سروکار نداشته باشد اما واعظ باید حرفش به دل بنشیند. به خاطر همین باید خودش عامل باشد. مثلا اگر من بخواهم اشکها را جاری کنم، باید خودم اهل گریه باشم. نمیتوانم اهل گریه نباشم و دیگران را به گریه وادارم. وقتی میخواهیم کلام ما به دل بنشیند، لازمه آن تقوا و عمل است. اگر اینها نباشد، در این زمینه خیلی موفق نیستیم. میگویند سخن كز دل برآید لاجرم بر دل نشیند.
*وعظ کدامیک از این اساتید را خیلی دوست داشتید؟
من آیتالله مجتهدی را خیلی دوست داشتم. چون گیرا، روان و خیلی ساده مطالب را بیان میکردند و کلام نافذی داشتند. همین الان صحبتهایشان وقتی از رسانهها پخش میشود، تأثیرگذار است.
*واعظان ما چطور باید برای کسانی که معلوماتشان بالا رفته یک مجلس جذاب داشته باشند و بتوانند پاسخگوی نیازهای مخاطب امروز باشند؟
باید زمان را بشناسند و بدانند در جهان چه میگذرد. زمانی منبری وعظ میکرد و پای منبر او عمدتا ششم ابتدایی بودند اما اکنون سطح تحصیلات بالا رفته و پای منبرها فوقلیسانس و دکترا هم هست. بنابراین میزان توقعات بالا رفته و اطلاعات دینی مردم نسبت به سابق افزایش یافته. الان مردم معلومات دینی بالایی دارند و میطلبد واعظ بیشتر تلاش کند و مطالب بهروز و کاربردی را که از ضرورتهای جامعه است انتخاب کند تا مخاطبان بیشتری جذب شوند. درواقع واعظان ما علاوه بر زمانشناسی باید مخاطبان خودشان را بهتر بشناسند و بدانند برای چه کسی صحبت میکنند. به نظر من هرجایی اقتضای خودش را دارد. مثلا در دانشگاه به یک صورت و در مسجد با یک روش و شیوه دیگر باید وعظ انجام شود.
*به نظر شما که در جایگاه واعظ و منبری هیأتها حضور دارید با توجه به وضعیت فعلی چه آسیبها و مشکلاتی متوجه هیأتهاست؟
دشمن دنبال این است که هیأتهای ما را بیمحتوا کند و فقط شور و احساس باشد. یعنی شور بدون شعور و محتوا! چون هیأت رسالت دارد و جوانانی که به هیأت میآیند، باید درس زندگی بیاموزند و همسرداری و توجه به خانواده را یاد بگیرند. هیأت باید به ما بیاموزد که فرزندانی اهل جهاد و مجاهدت پرورش دهیم. باید بدانند امروز باید مبارزه کنند. اشعار و نوحهها همه باید داراي پیام باشند. تهدید هیأت این است که اینها را از ما بگیرند. یعنی هیأت باشد ولی محتوا نداشته باشد. مقام معظم رهبری(مدظلهالعالی) اخیرا فرمودند مدام حسین حسین سر میدهند ولی محتوایی ندارد. در گذشته در دل نوحهها پیامهایی از جنس مبارزه، جهاد و ظلمستیزی... بود. اینها را همه شعار میدادند و یاد میگرفتند. رسالت هیأتداران این است که از واعظان خوبی استفاده کنند که با زبان نرم معارف دینی را برای نسل امروز بیان نمايند. یکی دیگر از تهدیداتشان این است که هیأت باشد ولی منبری نباشد. همین الان خیلی از هیأتها منبری ندارند و اگر هم دارند منبریشان در حاشیه است.
*چرا چنین اتفاقی افتاده؟
ما گویندگان و واعظان نتوانستهایم مطالب جذابی برای مردم بگوییم. درواقع کمکاری کردهایم. این مستمعین همیشه دنبال حرفهای خوب بودهاند و هستند اما در این رقابت، نوع خواندنها و سبکهایی را که مداحان انتخاب کردهاند بیشتر برای جوانان و نسل جدید ما جذابیت داشت. ما باید تلاش کنیم چیزهای جذاب بگوییم که نسل امروز را جذب کنیم. همین الان ما منبریهایی داریم که خیلی جلساتشان شلوغ است. مانند شیخ حسین انصاریان یا حاجآقای هاشمینژاد. این نشان میدهد اگر تلاش کنیم میتوانیم مستمع داشته باشیم ولی به نظر من منبریها رسالت خودشان را به خوبی انجام نمیدهند. مداح تلاش بیشتری نمیکند ولی چیزهایی میگوید که برای نسل امروز جذاب است. جوان را که به زور نمیتوان پای منبر آورد. حتی اگر این طور بیایند استفاده نمیکنند. باید با عشق به پای منبرها بیایند و ما باید این بسترها را فراهم کنیم.
*اجازه دهید چند سوال حاشیهای هم بپرسیم. مردم عادت داشتند از قدیم روحانیون را بالای منبر ببینند. آیا غیرروحانیون این باور مردم را خدشهدار نمیکنند؟
ما گویندگان غیرروحانی هم داشتیم و همین الان هم داریم. رحیمپور ازغدی موعظه میکند. ما قبل از انقلاب هم سخنرانان غیرروحانی داشتیم فخرالدین حجازی رقیب همه روحانیون بود. مرحوم پرورش قبل از انقلاب هم منبر میرفت و هم مبارز بود. در برخی از جلسات رحیم پورازغدی 400 روحانی پای منبر ایشان مینشینند.
یک موعظه دلنشین
روایتی که خیلی دوست دارم جملات امام رضا(ع) به ریان الشبیب است که خطاب به او فرمودند: «اگر بر حسين(ع) گريه کني و آب ديدگانت روي گونه تو جاري شود حقتعالي جميع گناهان صغيره و کبيره تو را ميآمرزد. خواه اندک باشد و خواه بسيار. اي پسر شبيب اگر ميخواهي خدا را ملاقات کني در حالي که هيچ گناهي نداشته باشي، حسين را زيارت کن. اگر ميخواهي در غرفهاي از بهشت با رسولالله و ائمه طاهرين(عليهمالسلام) محشور شوي قاتلين حسين را لعنت کن. اگر ميخواهي مانند شهداي کربلا باشي و ثواب آنها را داشته باشي هرگاه مصيبت آن حضرت را ياد کردي بگو: «يا لَيتَني کُنتُ مَعَهُم فَاَفُوزَ فَوزًا عَظيما/ اي کاش من با ايشان بودم و رستگاري عظيمي مييافتم». اي پسر شبيب اگر ميخواهي در درجات عاليه بهشت با ما باشي، پس براي اندوه ما اندوهناک باش و در شادي ما شاد. بر تو باد ولايت و محبت ما که اگر کسي سنگي را دوست داشته باشد حقتعالي او را در قيامت با آن محشور ميگرداند».
واعظ باید روضهخوان خوبی هم باشد
استاد توکلی از اساتيدش برایمان میگويد و اینکه چقدر در
زندگی او تأثیر گذاشتهاند؛ «شبهای شنبه پاي درسهای آیتالله حقشناس میرفتم و
علاقه بسیاری به بحثهای ایشان داشتم. خدمت مرحوم میرزا اسماعیل دولابی هم میرفتم
اما به دلیل حضور شش ساله در مدرسه آیتالله مجتهدی انس بیشتری با ایشان داشتم.
پنجشنبهها صبح که حوزه تعطیل بود، طلبهها تمرین منبر میکردند و من هم جلوی
ایشان منبر ميرفتم كه خیلی مورد استقبال آنها قرار گرفت. از آنجا که آیتالله
مجتهدی به روضهخوانی خیلی اهمیت میدادند یک توصیه به من داشتند که یک واعظ باید بتواند
خوب روضه بخواند و نسبت به امام حسین(ع) انجام وظیفه کند حتی اگر صدا هم ندارد. من
هم الان با صوت روضه نمیخوانم. میگفتند نوع گویش منبري بايد به گونهای باشد كه دلها
را منقلب و اشکها را جاری کند. بدشان میآمد كه منبری بدون روضه، وعظ خود را به
پایان برساند. میرزا عبدالکریم حقشناس منبرهایی که میرفتند همه با روضه توأم
بود. با اینکه درس هم میدادند، حتما پایان آن ذکر مصیبت داشتند و بیشتر توسل
ایشان به حضرت علیاصغر(ع) بود. شاید اگر 10 روضه میخواندند هشت روضه مربوط به
حضرت علیاصغر(ع) بود. بنده را همواره تشویق میکردند که قسمت روضه را در وعظ و منبری
تقویت کنم».
منبع: چهارده
نشريه مشترك موسسه قدس و سايت عقيق