۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۸ : ۱۶
در ماه جمادیالاول قرار داریم. در این ماه واقعه «جنگ جمل» که نام دیگر آن «جنگ با گروه ناکثین» نیز در کتب حدیثی از آن یاد میشود، روی داده است. در این نوشتار به چرایی شکلگیری این واقعه در دوران خلافت امام علی(ع) و همچنین تطبیق آن با رخدادهای اجتماعی و تاریخی عصر حاضر در جهان اسلام پرداختهایم.
واقعه جنگ جمل در تاریخ اسلام به دلیل ویژگیهای خاصی که داشت، عبرتی برای تمام مسلمانان جهان در طول تاریخ و تمام زمانها و مکانها است؛ این گروه که ناکثین نام داشتند، در کنار دو گروه دیگر مثل قاسطین و مارقین علیه خلیفه خدا دست به آشوب و جنگ زدند.
امیرالمؤمنین(ع) در خطبه شقشقیه با اشاره به این موضوع فرمودند: «فَلَمّا نَهَضتُ بِالأَمرِ نَکَثَت طائِفَةٌ ومَرَقَت اُخرى وقَسَطَ آخَرونَ کَأَنَّهُم لَم یَسمَعوا کَلامَ اللّهَ سُبحانَهُ یَقولُ (تِلْکَ الدَّارُ الْأَخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِى الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَ الْعَـقِبَةُ لِلْمُتَّقِین)»؛ پس چون به امر خلافت قیام کردم، طایفهای نقض بیعت کردند، جمعیتی از دین بیرون رفتند، جمعیتی از اول سرکشی و طغیان کردند. گویى کلام خداوند سبحان را نشنیدهاند که مىگوید: سراى آن جهان را براى کسانى قرار دادهایم که تصمیم به برترىجویى در زمین و فسادگرى ندارند و پایان کار از آنِ پرهیزگاران است».
اصحاب جنگ جمل که با عنوان ناکثین نیز مشهور شدهاند، طایفهای بودند که «نقض عهد» کردند و در مقابل خلیفه خداوند یعنی علی(ع) شورش کردند؛ حال بیشتر از آنکه به اصل ماجرا توجه داشته باشیم، نیاز است ریشه چنین فتنهای مورد بررسی قرار گیرد.
بر اساس آیهای که امیرالمؤمنین(ع) بیان فرمودند، حضرت به دو ویژگی این سه گروه فتنهگر اشاره داشتند که «برتری جویی» و «فساد در زمین» از آن جمله است. با کمی دقت در سرکردگان این فتنه به راحتی میتوان متوجه شد آن چیزی که موجبات صفآرایی در مقابل خلیفه خداوند را فراهم کرد، زیادهخواهی از حق بیتالمال و روی آوردن به خوی اشرافیگری بود. این دو سرکرده فتنهگران از آنجایی که مدعی بودند از فرماندهان رسول گرامی اسلام(ص) بودند، سهم زیادی نسبت به سایر مسلمانان از حضرت علی(ع) درخواست میکردند که حضرت با درخواست آنها مخالفت میکرد تا اینکه زمینههای جنگ جمل را فراهم کرد.
جالب اینجاست که حضرت در ادامه با اشاره به همین موضوع فرمودند: «بَلى وَاللّهِ لَقَد سَمِعوها ووَعَوها ولکِنَّهُم حَلِیَتِ الدُّنیا فی أعیُنِهِموراقَهُم زِبرِجُها؛ آرى، به خدا سوگند شنیدند و دانستند؛ اما دنیا در چشمشان زیبا جلوه کرد و زیورهایش برایشان نمایانگر شد.»
بنابراین میتوان نتیجه گرفت خداوند در ماجرای امیرالمؤمنین(ع) درسی قرار داد تا برای ما در این زمان و زمانهای بعد مایه عبرت باشد؛ اولین مسألهای که میتوان از آن عبرت گرفت این است که مسئولین نظام اسلامی هرگاه به خوی اشرافیگری روی بیاورند، رفتارشان به مقابله با نظام اسلامی میانجامد، زیرا کسی که چنین خصلتی در خود داشته باشد، زمینه را برای زیادهخواهی از حق بیتالمال برای خود ایجاد میکند و در این صورت در مقابل هرگونه تقابل یا مخالفت با خواستهاش میایستد و زمینه را برای ایجاد فساد فراهم میکند، زیرا همان طور که بیان شد، این خصلت آن قدر خطرناک است که در زمان امیرالمؤمنین(ع) موجبات یکی از بزرگترین فتنههای بشریت یعنی تقابل در مقابل ولیّ و خلیفه خداوند را ایجاد کرد.
امام(ره) نیز در صحبتهای متعددی که درباره خوی اشرافیت و کاخنشینی داشتند، مسئولین نظام را نسبت به این موضوع هشدار میدادند؛ ایشان ضمن فرمایشاتی فرمودند: «آن روزی که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد، آن روز است که باید ما فاتحۀ دولت و ملت را بخوانیم. آن روزی که رئیس جمهور ما خدای نخواسته، از آن خوی کوخنشینی بیرون برود و به کاخنشینی توجه بکند، آن روز است که انحطاط برای خود و برای کسانی که با او تماس دارند پیدا میشود» بنابراین ملاحظه میکنیم که این نگاه امام(ره) مبتنی بر تسلط ایشان بر عبرتهای تاریخی و نیز آیات قرآن است.
اما در بیان دوری از خصلت اشرافیت و پیامدهای آن بر اساس آیهای که امیرالمؤمنین(ع) بیان فرمودند، توجه به آخرت در سایه تقوای الهی است. هر اندازه این توجه در افراد یک جامعه زیاد باشد از مصادیق فساد و برتریجویی دور میشوند و برعکس هر اندازه این توجه به آخرت اندک شود، مصادیق فساد در جامعه زیاد میشود که شاید مهمترین آنها توجه افراطی به مادیات باشد تا جایی که باعث فساد و فتنهانگیزی شود.