۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۳ : ۱۴
همزمان با فرا رسیدن عید غدیر خم به عنوان بزرگترین تمام مسلمانان جهان بازخوانی بیاناتی از بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی (ره) خالی از لطف نیست:
من درباره شخصیت حضرت امیر(ع) چه میتوانم بگویم و چه کسی چه میتواند بگوید، ابعاد مختلفهای که این شخصیت بزرگ دارد، به گفتوگوی ماها و به سنجش بشری در نمیآید، کسی که انسان کامل است و مظهر جمیع اسماء و صفات حق تعالی است، ابعادش به حسب اسماء حق تعالی باید هزار باشد و ما از عهده بیان حتی یکی از آنها نمیتوانیم برآییم، این شخصیت که جامع تضاد است، امور متضاده در او جمع است و کسی نمیتواند در حول و حوش او سخن بگوید؛ از این جهت، من در این موضوع بهتر میدانم که ساکت باشم، اما مسئلهای را که بهتر است بگوییم، انحرافاتی است که برای ملتها و خصوصاً برای شیعیان این حضرت در طول تاریخ پیش آمد و دستهایی که این انحرافات را از اول به وجود آوردهاند و توطئههایی که در طول تاریخ بوده و اخیراً در این سالهای و سدههای اخیر پیش آمده است، آنها را عرض کنم.
غدیر برای حضرت امیر(ع) ارزش ندارد؛ آنکه ارزش دارد خود حضرت است
مسئله غدیر، مسئلهای نیست که به نفسه برای حضرت امیر(ع) یک مسئلهای پیش بیاورد، بلکه حضرت امیر مسئله غدیر را ایجاد کرده است، آن وجود شریف که منبع همه جهات بود، موجب این شده که غدیر پیش بیاید، غدیر برای حضرت امیر(ع) ارزش ندارد؛ آنکه ارزش دارد خود حضرت است که دنبال آن ارزش، غدیر آمده است. خدای تبارک و تعالی ملاحظه کرده است که در میان بشر بعد از رسولالله (ص) کسی نیست که بتواند عدالت را به آنطوری که باید و دلخواه انجام بدهد، لذا خدا رسولالله (ص) را مأمور میکند که این شخص را که قدرت این معنا را دارد که عدالت را به تمام معنا در جامعه ایجاد کند و یک حکومت الهی داشته باشد، این را نصب کن. نصب حضرت امیر به خلافت اینطور نیست که از مقامات معنوی حضرت باشد؛ مقامات معنوی حضرت و مقامات جامع او این است که غدیر پیدا شود.
اینکه در روایات ما از آن زمان تا حالا از غدیر اینقدر تجلیل کردهاند، نه از باب این که حکومت یک مسئلهای است، بلکه حکومت آن است که حضرت امیر (ع) به ابنعباس میگوید که به «قدر این کفش بیقیمت هم پیش من نیست» آنکه هست اقامه عدل است. آن چیزی که حضرت امیر(ع) و اولاد او میتوانستند ـ در صورتی که فرصت به آنان بدهند ـ اقامه عدل است طوری که خدای تبارک و تعالی رضا داد، اینها هستند، اما فرصت نیافتند، زنده نگه داشتن این عید، نه برای این است که چراغانی و قصیدهخوانی و مداحی بشود، اینها خوب است، اما مسئله این نیست.
ولایتی که در حدیث غدیر است به معنای حکومت است
مسئله این است که یاد بدهند که غدیر منحصر به آن زمان نیست، غدیر در همه اعصار باید باشد و روشی که حضرت امیر(ع) در این حکومت پیش گرفته است، باید روش ملتها و دستاندرکاران باشد. قضیه غدیر، قضیه جعل حکومت است، این است که قابل نصب است و گرنه مقامات معنوی قابل نصب نیست. یک چیزی نیست که با نصب آن مقام پیدا بشود؛ لکن آن مقامات معنوی که بوده است و آن جمعیتی که برای آن بزرگوار بود، اسباب این شده است که او را به حکومت نصب کنند.
ولایتی که در حدیث غدیر است به معنای حکومت است، نه به معنای مقام معنوی و حضرت امیر (ع) را همانطوری که من راجع به قرآن عرض کردم که قرآن - در روایات است این - به منازل مختلف نازل شده است، کلیاتش سبع و الی سبعین و الی زیادتر، تا حالا به دست ماها به صورت یک مکتوب رسیده است، حضرت امیر هم اینطور است و رسول خدا (ص) هم اینطور است. مراحل طی شد و تنزل پیدا کرد، از وجود مطلق و جامع تنزل پیدا کرده است و آمده است پایین تا رسید به عالم طبیعت، بنابراین، اینکه حدیث غدیر را اینگونه حساب کنیم که میخواهد یک معنویتی را برای حضرت امیر (ع) یا یک شأنی برای ایشان ایجاد کند نیست، بلکه این حضرت امیر است که غدیر را به وجود آورده است، مقام شامخ اوست که اسباب این شده که خدای تبارک و تعالی او را حاکم قرار بدهد. (صحیفه امام، ج20، صص 111-113)