۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۲ : ۰۲
مقوله زن همواره بین عالمان و بزرگان دین توجه ویژه بدان کرده اند و مطالب عمیق و موثری در این باره ایراد کرده اند. از بزرگان و فقهایی که به مناسبتهای مختلف به جایگاه و وظایف زنان اشاره مطالب بسیار مفیدی دارند حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی است که در این جا به گوشه ای از نظرات ایشان درباره زنان و مادران اشاره میشود:
اما مهم ترین، اصلی ترین، عمیق ترین و اریق ترین وظیفۀ زن، مادر شدن است. جامعه را زن تربیت می کند. این هفت سالی که کودک در اختیار او است از هر دانشکده ای قوی تر است.
در طی این هفت سال وقتی زن نماز می خواند، همین که این بچه به زبان می آید، او را کنار سجّاده اش می گذارد و یک مُهر برایش می گذارد و او نمازخوان تربیت می شود.
در شهرهایی از ایران می بینید که اصلاً خانه سالمندان مطرح نیست. خودتان هم برای بسیاری از این شهرها یا روستاها هستید. در آن شهرهایی که سنّتی فکر می کنند اصلاً چنین چیزی مطرح نیست.
یکی از سادات بزرگوار سنّ فراوانی داشت؛ مسجد، حسینیه و حمام ساخته است. یک وقت نزد من گِله کرد که من هر چه می خواهم از این ها کمک بگیرم که خانۀ سالمندان بسازم به من نمی دهند. گفتم از این مردم تقدیر و تشکر کن. بگو احسنت به شما که حاضر نیستید خانۀ سالمندان داشته باشید. مگر کسی پدر و مادر خودش را خانۀ سالمندان می گذارد؟!
این قصّه را بارها برای دوستان هم گفته ام که در یکی از شهرها که اسمش را نمی برم، کسی به سنّ تقریباً شصت سال رسیده بود؛ بعد از نماز آمد و یک استکان آب دست او بود که شما لب بزنید برای مادرم که مریض است. از کجا آمده ای؟ از فلان شهر. خب چنین آدمی که سنّش نزدیک شصت است خب مادرش هم نزدیک نود است. او حاضر نیست مادرش را به خانه سالمندان بدهد. چرا؟ برای این که هفت سال درس عاطفه خوانده است.
وقتی مهد کودک باز شد و عاطفه کم شد و این بچه عاطفۀ پدری و مادری و وِداد و محبّت این ها را نچشید؛ همین که پدر و مادر، سالمند شدند، آن ها را تحویل خانۀ سالمندان می دهد. او عاطفه نچشیده است. عاطفه را که انسان در حوزه و دانشگاه نمی چشد. عاطفه وقتش همان هفت سال است. این که می بینید از مادر کتک می خورد باز به مادر پناهنده می شود، این «فَفِرُّوْا إِلَی اللَّهِ» را به ما نشان می دهد. مگر می شود آدم پدر و مادرش را بدهد خانه سالمندان؟! بله متأسفانه آن شهرهایی که عاطفه کم است و زندگی، ماشینی است، این کار را می کنند؛ اما (إِمَّا یبْلُغَنَّ عِندَک الْکبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کلاَهُمَا فَلَاتَقُل لَهُمَا أُفٍّ وَ لاَتَنْهَرْهُمَا وَ قُل لَهُمَا قَوْلاً کرِیماً ٭ وَ اخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ) پر پهن کن و پذیرایی کن! این زندگی برای مادرها است.
پروراندن جوان متدین از مهم ترین کارهایی است که نه از حوزه بر می آید نه از دانشگاه. یک جوان مهد کودکی را حوزه و دانشگاه شاید بتوانند بپرورند شاید هم نتوانند؛ اما یک جوان تربیت شده که هفت سال در دامان مادر نمازگزار بزرگ شود و هر جا برود راه صحیح را طی می کند از عهدۀ حوزه و دانشگاه بر نمی آید؛ البته حوزه و دانشگاه کمک میکنند.