۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۸ : ۰۰
گفتگوی ما با حجت الاسلام و المسلمین امیر گلپور، کارشناس دینی، کارشناس ارشد مهدویت، مناجات خوان و حافظ قرآن را درباره ارزش و ظرفیت های دعا، فعالیت ها نهادها در این باره می خوانید.
گاهی بسیاری از آدم ها آن زمینه های فطری و معنوی حضور در مجالس دعا و مناجات خوانی را دارند اما این که چطور آن زمینه فطری و ذخیره معنایی برای خودشان ظهور پیدا کند برایشان مبهم است. در این باره چه باید کرد؟
شما كافي است همين روايت این فهد حلّی را که ملائكه از خداوند مي پرسند بنده گناهكار حاجتش را سريع گرفت و رفت اما چرا آن بنده مؤمن بايد همچنان منتظر بماند. خداوند مي فرمايد خوش نداشتم صداي او را بشنوم پس حاجت و خواسته اش را دادم كه زود برود اما دوست دارم صداي مؤمن را بشنوم. پس او را منتظر نگه مي دارم. در جمع جوان ها بخوانيد تا دگرگوني احوال آن ها را ببينيد. چقدر در اين دعاها معارف است. چقدر هشدار و خوف و رجا هست. چقدر گريه و اشك و آه هست. استاد من وقتي به اين فراز از دعا مي رسيد كه امام معصوم به خداوند عرضه مي كند اَوْ لَعَلَّكَ لَمْ تُحِبَّ اَنْ تَسْمَعَ دُعائي / الهي نكند دوست نداري صدایم را بشنوي؟ لا اله الا الله مي گفت و حالش منقلب مي شد. شما نگاه كنيد به دعاي عرفه امام حسين عليه السلام. آنجا كه مي فرمايد: إلهي ماذا وجد من فقدك، وما الذي فقد من وجدك؟ / خدايا آن كه تو را گم كرد چه يافت و چه دارد و آن كه تو را پيدا كرد چه ندارد. ببينيد چقدر معارف عالي در همین عبارت كوتاه هست كه آن كه به خدا رسيد در واقع به همه چيز رسيده است حتي اگر به ظاهر هيچ نداشته باشد و آن كه خدا را گم كرد هيچ ندارد حتي اگر به ظاهر همه چيز داشته باشد.
اميرالمؤمنين علیه السلام در مناجات شعبانيه مي فرمايد: اللّهم صل على محمّد وآل محمّد واسمع دعائي إذا دعوتك / امام معصوم ابتدا بر پيامبر و آل او درود مي فرستد و بعد به خداوند عرضه مي دارد: و اسمع دعايي / به زبان و تعبير خودماني به خدا مي گويند خدايا ميشه صداي من رو بشنوي؟ اين ها حال آدم ها را منقلب كند. يك جا حضرت امير علیه السلام در همان مناجات شعبانيه مي فرمايد الهي همه چيز من دست توست و بازگشت من به سمت توست. بعد مي فرمايد: فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ / من گريختم و آمدم به سوي تو. من فرار كرده ام و پشت تو آمده ام. چقدر اين عبارات قشنگ و زيباست. آقاي دولابي مي گفتند اگر پدر عصباني باشد و بچه بخواهد از دست او فرار كند پدرش او را مي گیرد مجازات مي كند اما اگر بچه زرنگ باشد فرار مي كند به سمت پدر، يعني مي پرد در آغوش پدر و خود به خود كمربند و وسيله مجازات در دست پدر شل مي شود و مي افتد. مي فرمايد تو دنبال من بودي تا مرا مجازات كني و حالا من به آغوش تو پناه آورده ام. إِلَهِي أَعُوذُ بِكَ مِنْ غَضَبِكَ وَ حُلُولِ سَخَطِكَ / بارالها از خشم تو و فرود آمدن کیفرت به تو پناه برم. همه چيز من دست توست نه غير تو. زيان من، نفع من همه در دست توست. وَ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَ تَخْبُرُ حَاجَتِي وَ تَعْرِفُ ضَمِيرِي / تويي كه به آنچه من در درون دارم آگاهي و از حاجت و نياز من باخبري و ضميرم را مي شناسي. إِلَهِي إِنْ حَرَمْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يَرْزُقُنِي وَ إِنْ خَذَلْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُنِي / خدايا اگر تو روزي ات را از من دريغ كني چه كسي مي تواند مرا روزي خوار خود كند و اگر تو مرا خوار كني چه كسي مي تواند مرا ياري كند.
اين ها عبارت هاي عجيبي است كه مثل فانوسي در تاريكي مثل ماهي در بالاي آسمان راه هاي ظلماني را روشن مي كند. وقتي ما در دعاي جوشن كبير مي خوانيم: يا كنز الفقرا / اي گنج و سرمايه فقيران. وقتي مي خوانيم يا رازق المقلّين يا صاحب الغربا / تويي كه صاحب غريب هايي، اين ها دل هاي مستعد را به آتش مي كشد و دل هاي سخت را نرم مي كند. من بعضي وقت ها در طول روز با خودم مي گويم عجب اسم قشنگي! يا صاحب الغربا / اي صاحب آن هايي كه غريبه افتاده اند و كسي و آشنايي ندارند يا كسان و آشنايان خود را از دست داده اند.
و اگر واقعا عميقا با خودمان فكر مي كنيم مي بينيم همه ما غريب هستيم.
بله.
فرازي از دعاي كميل هست كه بسيار عاشقانه و زيباست و واقعا دل ها را تكان مي دهد آن جا كه اميرالمؤمنين علیه السلام مي فرمايد: يَا إِلَهِي وَ سَيِّدِي وَ مَوْلاَيَ وَ رَبِّي صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِكَ / اى خدا و آقا و مولا و پروردگارم، بر فرض كه بر عذابت شكيبائى ورزم،ولى بر فراقت چگونه صبر كنم. اين فراز خيلي خيلي زيبا و عاشقانه است.
بله يا در فراز مشابهي در مناجات شعبانيه اميرالمؤمنين مي فرمايد: وَاِنْ اَدْخَلْتَني النّارَ اَعْلَمْتُ اَهْلَها اَنّي اُحِبُّكَ / به خداوند عرضه مي دارد خدايا اگر مرا به آتش اندازي فكر نكن كه من در دوزخ بد تو را مي گويم. آن جا بلند داد مي زنم و مي گويم تو را دوست دارم.
اين سخن شما مرا ياد تكه اي از فيه ما فيه مولانا انداخت كه مي گويد دوزخ جای معبد است و مسجد کافران زیرا که حق را در آنجا یاد کنند .
بله همين طور است. خداوند در سوره الرحمن مي فرمايد جهنم هم نعمت است چون در همين جهنم عده اي بهشتي مي شوند و به تعبير آيت الله جوادي آملي خلق جهنم باعث مي شود عده اي گناه را ترك كنند.
جناب گلپور! بسياري از ما واقعا مي خواهيم كه در دامن حق قرار بگيريم و مصداق" ففِروا الي الله" باشيم. اما از آن طرف دعاي حقيقي زماني اتفاق مي افتد كه انسان به تمام معما واقف بر بيچارگي خود باشد چون تا زماني كه آن حالت اضطرار و بيچارگي بر انسان هويدا نشود به سمت دعا هم نخواهد رفت. چه كنيم كه حال دعا داشته باشيم؟
حاج آقاي رنجبر يك تمثيل ظريفي در اين باره دارند كه مي تواند اين پرسش شما را جواب بدهد. ايشان مي گويد زغال خاموش بايد برود كنار زغال هاي روشن و برافروخته قرار گيرد تا آتش بگيرد. زغال خاموش صدها سال هم كه كنار زغال هاي خاموش ديگر باشد هيچ اتفاقي برايش نمي افتد اما به محض آن كه رفت كار زغال هاي روشن نشست او هم آرام آرام گُر مي گيرد و مشتعل و سرخ رو مي شود. افرادي كه اهل گريه و اشك و دعا و تضرع به آستان حق هستند حكم همان زغال هاي مشتعل و سرخ را دارند و افرادي كه اين خصلت ها در آن ها نيست و به تعبير شما حال دعا و گريه در آن ها نيست حكم همان زغال هاي سرد و خاموش را دارند. قلب هاي زنگار گرفته و سرد فقط در مجالست و مؤانست با قلب هاي روشن مي توانند نور و معنويت بگيرند بنابراين اگر كسي مي خواهد به حال دعا و تضرع برسد بايد همنشيني با علما و اهل علم و عرفان را از دست ندهد.
منبع:شبستان