چرا حضرت زهرا در میان مردم خطبه خواندند
فدک ملک شخصی حضرت زهرا بود و پدرشان آن را در زمان حیاتشان به ایشان بخشیده بودند.
عقیق: "والعادیات" نوشت:
فدک اصلا
جزو غنایم جنگی نبوده است. یهودیان خودشان آن را به پیغمبر هدیه دادند.
بعد هم پیغمبر آن را به خاطر مصالحی به حضرت زهرا بخشیدند که توضیح آن
خواهد آمد.
حضرت زهرا سلام الله علیها در این خطبه روی دو مساله
تکیه کردهاند که مطلب مهمی در آنها نهفته است. هر دو مطلب هم مربوط به
قرآن بود؛ یعنی چون اتفاقات اخیر آن روزها، در حقیقت ثلمه در دین و
مخالفت با حکم الله بود، حضرت برای حق شخصی خود قیام نکردند؛ بلکه
میخواستند جلوی این ضربه به دین را بگیرند. در حالی که اگر تمام زمین هم
مال حضرت زهرا سلام الله علیها بود و کسی تقاضا میکرد، همه را به او
میداند.
بحث امور سیاسی و اجتماعی هم نبود.
بلکه مطلب
اول این بود که حضرت دیدند در برابر این حقخوریها، کسی حرفی نمیزند و
غاصبین هم ادعا دارند که اصلا حکم الهی، این است. اینجا اصل دین و احکام
الهی در خطر بود نه یک تکه زمین و یا حتی مساله خلافت. لذا حضرت در این
خطبه اول به مساله غصب فدک اشاره کردند و بعد مساله غصب خلافت را پیش
کشیدند؛ اما از جنبه دینی، نه شخصی.
غاصبین در بحث فدک اصلا
مساله هدیه بودن را مطرح نکردند و گفتند: فدک میراث پیغمبر است. لذا بحث
، بحث میراث، یعنی ارث بردن بود. پیغمبر اکرم که یک بچه بیشتر نداشت.
اگر انسان یک بچه داشته باشد ، میراثش به چه کسی میرسد؟ به همان بچهاش،
حضرت زهرا سلام الله علیها در اینجا که دیدند اینها دارند این
حرفها را میزنند دو مطلب را گفتند؛ یک اینکه فرمودند: فرض کنید که
پدرم این باغ را به من نبخشیده و هنوز مال پدرم است؛ حالا که پدر من فوت
کرده است، ارثش به چه کسی میرسد؟
شما دارید خلاف آیات قرآن رفتار میکنید؛ دارید به دین ضربه میزنید و در دین ثلمه وارد میکنید
مطلب
دوم درباره روایتی بود که آنها جعل کردند و گفتند: قبلا پدرت به ما
گفته است: « نحن معاشر الانبیا لا نورث »؛ ما انبیا چیزی را به ارث
نمیگذاریم.
حضرت فرمودند: باز هم شما دارید برخلاف قرآن حرف
میزنید. چون پدر من هیچ وقت بر خلاف قرآن حرف نمیزند. پدر من در همین
قرآن آیات متعددی را از طرف خدا آورد که میفرمود: انبیا هم ارث
میگذارند.
لذا وقتی که حضرت دیدند اینها میخواهند با این دو اصل قرآنی مخالفت کنند، در برابرشان ایستاد و ذرهای هم کوتاه نیامدند
این
ثلمه در دین است که حکمی از احکام الهی انکار شود. حضرت سراغ این مساله
رفت و بحثش اصلا شخصی نبود. هیچ کدام از اینها هم جوابی به سخنان حضرت
ندادند. ما در تاریخ نداریم که اینها جوابی داده باشند.
پس بحث
ارث، یک بخش از خطبه حضرت زهرا سلام الله علیها بود. بخش دیگر، مساله
خلافت بود. خلافت هم مثل قضیه ارث، مساله شخصی نبود، بلکه انکار حکم
الهی بود؛ یعنی غاصبین داشتند اصل وجود این حکم را منکر میشدند و این هم
ضربه به دین بود.
لذا حضرت فرمودند: شما دارید حکم الله را زیر پا میگذارید.
حال باید به این اندیشید که:
در مسجد النبی چه گذشت؟
حیا و حجاب فاطمی چگونه بود؟
پی نوشت:
آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی؛ خطبه فدک؛ تهران: مصابیح الهدی، 1391 صفحه 15-18
منبع:جهان