۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۶ : ۰۰
عقیق:صفوان
در محضر امام صادق نشسته بود، ناگهان مردى از اهل مكه وارد مجلس شد و گرفتاریى كه
برایش پیش آمده بود شرح داد، معلوم شد موضوع كرایه اى در كار است و كار به اشكال و
بن بست كشیده است. امام به صفوان دستور داد:فورا حركت كن و برادر ایمانى خودت را
در كارش مدد كن.
صفوان حركت كرد و رفت و پس از توفیق در اصلاح كار و حل
اشكال ، مراجعت كرد. امام سؤ ال كرد:چطور شد؟
خداوند اصلاح كرد.
بدانكه همین كار به ظاهر كوچك كه حاجتى از، كسى برآوردى
و وقت كمى از تو گرفت ، از هفت شوط طواف دور كعبه محبوبتر و فاضلتر است.
بعد امام صادق به گفته خود چنین ادامه داد:مردى گرفتارى
داشت و آمد حضور امام حسن و از آن حضرت استمداد كرد. امام حسن بلافاصله كفشها را
پوشیده و راه افتاد. در بین راه به حسین بن على رسیدند در حالى كه مشغول نماز بود.
امام حسن به آن مرد گفت :تو چطور از حسین غفلت كردى و پیش او نرفتى.
گفت :من اول خواستم پیش او بروم و از او در كارم كمك
بخواهم ، ولى چون گفتند ایشان اعتكاف كرده اند و معذورند، خدمتشان نرفتم.
امام حسن فرمود:اما اگر توفیق برآوردن حاجت تو برایش دست
داده بود، از یك ماه اعتكاف برایش بهتر بود.
منبع:باشگاه
211008