کد خبر : ۳۴۷۹۱
تاریخ انتشار : ۲۲ آبان ۱۳۹۳ - ۰۳:۳۲

از بهشت چه می‌دانیم؟

در آنجا چيزهايي است كه نه چشمي ديده، نه گوشي شنيده و نه بر قلبي خطور كرده است. يعني خوبيهاي بهشت را با اين ميزان‌ها نمي‌شود سنجيد.

عقیق: آیت الله حائری شیرازی در نوشتاری تفاوت‌های لذایذ دنیا و آخرت را تبیین کرده است.

خداوند وسايل تفرج و رشد انسان را در اين دنيا فراهم كرده است. بهشت جاي تغيير و تحول نيست. «لاَ يَبغُونَ عَنهَا حِوَلاَ(کهف آیه 108)». بهشت جاي بهترين ها است. دنيا جاي تكامل است و آخرت جاي تكامل نيست.در روايت داريم كه دربهشت به كسي كه آياتي از قرآن را فرا گرفته مي گويند: «اقرأ تقرع!»:”بخوان و ازطبقات بهشت بالا برو!" يعني در آنجا رفاه و راحتي است، براي انسان هر چه در وصف بهشت گويند، باز كمتر از آن چيزي است كه بهشت است، چون با شعور و ادراكات فعلي، اوضاع آنجا را نمي‌شود دريافت كرد.

از اين جهت رسول خدا مي فرمايد: «مَن صَامَ فِي رَجَبٍ اَربَعَهَ عَشَرَ يَومَاً اَعطَاهُ اللهُ مِنَ الثَّوَابِ مَا لاَ عَينٌ رَأَت وَ لاَ اُذُنٌ سَمِعَتْ وَ لاَ خَطَرَ عَلَي قَلبِ بَشَرٍ مَن قُصُورِ الجِنَانِ الَّتِي بُنِيُتْ مِنَ الدُّرِ وُاليُاقُوتِ(الاقبال 655)» در آنجا چيزهايي است كه نه چشمي ديده، نه گوشي شنيده و نه بر قلبي خطور كرده است. يعني خوبيهاي بهشت را با اين ميزان‌ها نمي‌شود سنجيد. ميزانها ومقياسهاي ما كوچكتر از آنند كه بتوانند محاسن آنجا را لمس كنند. آيا مي شود سطح را با متر اندازه گيري كرد؟ آيا هيچ حجمي را با مترمربع مي‌توان اندازه‌گيري كرد؟ آيا شنيدني را با نور مي‌شود تعريف كرد؟ ديدني را مي‌شود با اندازه كيفي تعريف كرد؟ محسوس فكر نمي‌تواند واحدي براي ادراكات گوش باشد.

مدركات گوش هم نمي‌تواند واحدي براي ادراكات چشم باشد. چيزهايي كه مافوق لمس هستند، نمي‌توانند واحد اندازه گيري ادراكات لامسه باشند، يا ادراكات لامسه واحدي براي چيزي كه مافوقشان است باشند. زيرا لمس و سمع و بصر، ادراكات اين دنيا هستند، مربوط به عالم تركيب است ولي بهشت مربوط به عالم بقاست. از اين جهت مي‌گويد: «ما لا عين رأت ...»، يعني آنچه اين چشم مي‌بيند غير از آن چيزي است كه در آن جا يافت مي‌شود.

 چيزي كه با گوش شنيده مي‌شود، غير از آن چيزي است كه در آخرت وجود دارد. «لا اذن سمعت»، چيزي كه به قلب بشري خطور مي‌كند، غير از چيزي است كه در بهشت وجود دارد. درقلب بشر، آنچه چشمش ديده خطور مي‌كند و از اين قبيل است.

از اين جهت، خوبي آنجا غير از خوبي اينجاست. اينجا مرض‌ها، زيربناي لذت‌هاست. امام علي نقي عليه السلام مي‌فرمايد: «اَلسَّهرُ اَلَذُّ لِلمَنَامِ وَ اَلجُوعُ يَزيدُ فِي طَيبِ الطَّعَامِ يُرِيدُ بِهِ الحَثَّ عَلَي قِيَامِ اللَّيلِ وَ صِيَامِ النَّهَارِ(اعلام الدین 311)»:شب زنده داري خواب را لذيذ و گرسنگي، خوبي طعام را زياد مي‌كند....". به همين دليل وقتي سير هستيم بهترين غذا نمي‌تواند برايمان لذيذ باشد و كسي كه مدتي بيدار نشسته، خواب براي او لذيذ است، هر چند بر روي خاك و سر بر سنگ باشد. اما كسي كه خستگي و بي‌خوابي نداشته، اگربدنش بر نرمترين تشكهاو سر بر نرمترين بالشها داشته باشد، باز لذتي احساس نمي‌كند. لذت دنيا دريك نوع رفع كمبود واختلاف طبع است.

*ویژگی لذت در دنیا

در دنيا احساس لذت، احساس خروج از كمبود است. به اين جهت كسي كه چند روز گرسنگي كشيده است، ،لذت نان خشك در دهان او، از هر غذايي كه ديگران مي‌خورند بيشتر است. يعني لذت را نبايد در كيفيت غذا جست، لذت مربوط به ذائقه انسان است.

لذت آخرت از اين نوع نيست،زيرا لذت دنيا مستلزم نوعي عدم و رفع كمبود است، در حالي كه آنجا عدم و كمبود نيست. تنها وقتي كه انسان آنجا رفت و به جنان موضعي تحول يافت، آن موقع مي‌تواند قضاوت كند كه چه جوري است؟

 

منبع:حوزه

211008


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین