عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۲۳۷۷۴
تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱۳۹۲ - ۲۰:۰۳
در سه نقطه عراق اردوگاه های اسرای ایرانی بر پا بود؛ موصل با چهار اردوگاه، رومادیه با پنج اردوگاه و یکی هم در منطقه ی تکریت یا صلاح الدین که اسرای مخفی در آن بودند.

عقیق: سایت جامع آزادگان نوشت: بعضی از اسرا در اوایل اسارت با پیاز، نامه نوشته بودند! پیاز برای خوردن غذا لازم بود و ما نداشتیم. وقتی که پیاز وارد اردوگاه شد، نگهبان عراقی پیاز را می آورد تا پوست بکنیم و در دیگ غذا بریزند بعد پوست ها را خارج می کردند.

در آشپزخانه مشکلات زیادی بود، مثل نبودن نفت کافی و وسایل آشپزی. چراغ های غذاخوری کج و کوله و سوراخ شده بودند و بچه ها خودشان آنها را تعمیر می کردند. وسایل نظافت نداشتیم. چیزی نبود که با آن دیوارها و کف آشپزخانه را بشوییم و این مساله بر سلامت و بهداشت اثر منفی داشت، به صورتی که بیماری های روده ای بین بچه ها شایع شد. به صلیب گفتیم، آنها هم یادداشت کردند و گفتند: به عراقی ها می گویم. اما این مساله حل نشد.

وقتی تازه وارد اردوگاه شده بودیم آب چاه داشتیم، این آب کثیف و شور و ضد عفونی نشده بود. کرم های داخل آب با چشم غیرمسلح می دیدیم و مجبور بودیم با همین آب استحمام کنیم و لباس بشوییم.

آب آشامیدنی به وسیله تانکر به اردوگاه آورده می شد، بچه ها خودشان یک مخزن آب با بلوک سیمانی و با سقف شیروانی درست کرده بودند. یک ورودی برای آب و چند شیر داشت نامه نوشتن از جبهه برای مخاطبان خاص.خدا می داند همین صندوق کوچک زردرنگ، چه خاطره هایی در دلش جا داده آبی که ماشین می آورد، آب کاملا گل آلود رودخانه بود. وقتی بچه ها متوجه شدند که کف مخزن را تمیز می کردند، به ارتفاع ده سانت گل و لای دیدید. این وضعیت زمانی بود که ما آب داشتیم و اجازه ی استفاده از آن را به ما می دادند و ما هم راضی بودیم اما خود تانکر باعث دردسر شده بود. به خاطر این که راننده ی آن بیشتر از اردوگاه خارج شود و در مرخصی باشد، هر بار که برای آوردن آب می رفت فقط یک سوم تانکر را پر می کرد. چندبار بچه ها زیر تانکر مخفی شدند و خواستند فرار کنند که موفق نشدند. پس از این کارها با وارد شدن ماشین آب سوت می زدند و بچه ها را در هر وضعیتی که بودند وارد اتاق می کردند مثلا اگر کسی با یک سطل آب قرار بود حمام کند و نوبتش شده بود، باید حمام را رها می کرد و به اتاق می رفت فرار ها باعث شده بود تا عراقی ها امتیازات ساده زندگی را از ما بگیرند و باعث دردسر همه شوند.

در سه نقطه عراق اردوگاه های اسرای ایرانی بر پا بود؛ موصل با چهار اردوگاه، رومادیه با پنج اردوگاه و یکی هم در منطقه ی تکریت یا صلاح الدین که اسرای مخفی در آن بودند. غیر از موصل، بقیه مناطق از نظر آب و هوا، خشک و کویری بود. رطوبت هوا کم و گرما زیاد بود، تابستان گرم و زمستان سرد و پر سوز بود.

این وضعیت باعث توفان و گرد خاک و شن می شدکمبود آب و ضعف بهداشت باعث بالا رفتن تعداد مسلولین شد! این بیماران را به بیمارستان تموز که بیمارستان نیروی هوای رومادیه بود، بردند، اما نتوانستند آنها را مداوا کنند و به اردوگاه های موصل فرستادند.
خطر آلودگی و شیوع بیماری بالا بود. بنابراین برای بیماران مسلول اتاق قرنطینه مهیا کردیم و همه گونه وسایل در آن گذاشتیم، تا بهبود پیدا کنند و بتوانند با بچه های دیگر زندگی کنند. در این کار نقش دکتر رضا، محمد کرمعلی و دکتر فرهاد ملک قابل تحسین و ستایش بود. آنان فرمانده ی اردوگاه را مجبور کردند اتاق های قرنطینه را در اختیارمان بگذارند. بچه ها سعی می کردند تماس شان را با این بیماران، هر چند که مریض بودند، قطع نکنند تا احساس نکنند که کنار گذاشته شده اند.

 


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین