۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۹ : ۲۲
این آیه شریفه، هشتاد و دومین آیه سوره مباركه اسرا مىباشد. در این سوره، خداوند چندین بار راجع به قرآن كریم سخن به میان آورده است. به عنوان مثال، در آیه 9 این سوره، قرآن كریم را با این اوصاف به مردم معرفى مىكند كه همانا این قرآن، خلق را به راستترین و استوارترین طریقه هدایت مىكند و اهل ایمان را كه نیكوكار باشند به اجر و ثواب عظیم بشارت مىدهد. در آیات 82 الى 100 این سوره خداوند براى بار دوم در این سوره، قرآن كریم را معجزه و آیت پیامبر اكرم«صلى الله علیه وآله» معرفى مىكند و همچنین رحمت و بركتش مىخواند. علاوه بر این، خداوند گفتار كسانى را كه معجزههاى دیگر از رسول خدا مىخواهند بیان مىكند پاسخ این افراد را مىدهد.
معناى آیه
همانگونه كه مىدانیم كلمه مِن داراى معانى مختلفى است; گاهى براى بیان تبعیض مىآید و گاهى بیانیه است. علامه طباطبایى كلمه من را در این آیه بیانیه دانستهاند زیرا شفاء و رحمت مخصوص قسمتى از قرآن نیست بلكه اثر قطعى همه آیات قرآن است. بنابراین اگر این كلمه بیانیه باشد معناى آیه به این صورت خواهد شد: ما نازل مىكنیم آنچه را كه شفاء و رحمت است و آن قرآن است و... اما بعضى از مفسران این را احتمال دادهاند كه من در آیه به همان معناى تبعیض است و اشاره به نزول تدریجى قرآن مىباشد (بخصوص اینكه جمله ننزل فعل مضارع است) در این صورت معناى آیه چنین خواهد شد:
ما قرآن را نازل مىكنیم و هر بخشى از آن كه نازل مىشود به تنهایى مایه شفاء و رحمت است و...
قرآن شفاء است
در آیه بالا، خداوند قرآن كریم را شفاء نامیده است و اگر خداوند قرآن كریم را شفاء نامیده با در نظر داشتن اینكه شفاء باید حتما مسبوق به مرضى باشد خود دلالت مىكند كه دلهاى بشر احوال و كیفیاتى دارد كه اگر قرآن را با آن احوال مقایسه كنیم، خواهیم دید كه همان نسبتى را دارد كه یك داروى معالج با مرض دارد. و درمان همه ناخوشی های روحی و بداخلاقیهای ناشی از بیایمانی است.
اما چرا خداوند قرآن را شفاى دل مۆمنین نامیده است؟ قرآن كریم با حجتهاى قاطع و براهین ساطع خود، انواع شك و تردیدها و شبهاتى را كه در راه عقاید حق و معارف حقیقیه مىشود از بین برده با مواعظ شافى خود و داستانهاى آموزنده و عبرتانگیز، مثلهاى دلنشین، وعده و وعید، انزار و تبشیرش و احكام و شرایعش با تمامى آفات و عاهات دلها مبارزه كرده همه را ریشهكن مىسازد، بدین جهت خداوند قرآن را شفاى دل مۆمنان نامیده است. مسعدة بن صدقة از امام جعفر صادق «علیه السلام» نقل مىكند كه و انما الشفاء فى علم القرآن.
قرآن رحمت براى مۆمنان است
چرا خداوند بعد از اینكه قرآن را شفاء براى مۆمنان معرفى مىكند آن را رحمت نیز مىخواند البته باید در نظر داشت كه رحمت افاضهاى است كه به وسیله آن كمبودها جبران گشته حوایج برآورده مىشود - دلیلش این است كه قرآن دل آدمى را به نور علم و یقین روشن مىسازد و تاریكیهاى جهل و شك را از آن دور مىكند و آن را به زیور ملكات فاضله و حالات شریفه مىآراید و این گونه زیورها را جایگزین پلیدیها و صورتهاى زشت و صفات نكوهیده مىسازد. استاد مكارم شیرازى در توضیح این مطلب مىنویسد: شفاء اشاره به پاكسازى، و رحمت اشاره به نوسازى است و یا به تعبیر فلاسفه و عرفا، اولى به مقام تخلیه اشاره مىكند و دومى به مقام تحلیه. قرآن براى مردم و اهل قرآن رحمت است و شكى در آن نیست و اهل قرآن كریم، ائمه هدى علیهم السلام هستند كه خداوند مىفرمایند: ثم اورثنا الكتاب الذین اصطفینا من عبادنا. (32/فاطر) قرآن براى كسانى رحمت است كه به فرایض آن عمل مىكنند و آنچه را كه در قرآن حلال است حلال، و آنچه را كه حرام است، حرام مىدانند. پس اینان مۆمنان هستند كه وارد بهشت مىشوند و عذاب نمىشوند، بلكه از عذاب نجات مىیابند. همچنین در قرآن، شفا از افراط و تفریط در تفكرات و شعور انسان است.
قرآن براى ستمگران افزونى خسارت است
كلمه خسار به معناى ضرر دادن از اصل سرمایه است، كفار مانند همه افراد یك سرمایه اصلى داشتند و آن دین فطریشان بود كه هر دل ساده و سالمى به آن ملهم است، ولى ایشان به خاطر كفرى كه به خدا و آیات او ورزیدند از این سرمایه اصلى كاستند و چون به قرآن كفر ورزیدند و بدون منطق و دلیل بلكه به ستم از آن اعراض نمودند، همین قرآن خسران ایشان را دو چندان نموده نقصى روى نقص قبلیشان اضافه كرد. البته این در صورتى است كه از آن فطرت اصلى چیزى در دلهایشان مانده باشد و گرنه هیچ اثرى در آنها نخواهد داشت و لذا به جاى اینكه بفرماید: یزید الظالمین خسارا كه به معنى در ستمگران خسران را زیادتر مىكند فرمود: ولا یزیدالظالمین الاخسارا كه به معنى در ظالمان اثرى جز خسران ندارد یعنى در آن كسانى كه از فطرت اصلیشان چیزى نمانده هیچ اثر ندارد و در آن كسانى كه هنوز از موهبت فطریشان مختصرى مانده این اثر را دارد كه كمترش مىكند. این خسران و نقصان نیز از جهت تكذیب و كفر آنها به قرآن كریم است و همچنین خداوند مىفرماید: فزادتهم رجسا الى رجسهم. (125/توبه) در این قسمت زیاد شدن خسران كفار را خداوند مجازاً به خود قرآن نسبت داده زیرا خسران ایشان در حقیقت اثر كفر خود آنان و سوء اختیارشان و شقاوت نفوسشان است. در حدیثى كه منسوب به امام محمد باقر «علیه السلام» است مىخوانیم كه حضرت مىفرمایند: جبرئیل بر پیامبر اكرم«صلى الله علیه وآله» نازل شد و فرمود: و لا یزید الظالمین آل محمد حقهم الاخسارا.
قرآن دارویى بدون عوارض جانبى
با این اوصاف كه خداوند قرآن كریم را شفاء و رحمت براى مۆمنان خوانده در واقع آن را به عنوان یك دارو براى امراض جسمى و روحى معرفى كرده است. همانطور كه مىدانیم داروى دردهاى جسمانى غالباً اثرهاى نامطلوبى روى ارگانهاى بدن مى گذارند تا آنجا كه در حدیث معروفى آمده: هیچ دوایى نیست مگر اینكه خود سرچشمه بیمارى دیگرى است. اما این داروى شفابخش هیچگونه اثر نامطلوب روى جان و فكر و روح آدمى ندارد، بلكه برعكس تمامى آن خیر و بركت است. در یكى از عبارات نهج البلاغه مى خوانیم: شفاء لا تخشى اسقامه یعنى اینكه قرآن داروى شفابخشى است كه هیچ بیمارى از آن بر نمىخیزد. كوتاه سخن این كه قرآن مۆمنان را صحت و استقامت مى افزاید و سعادتى بر سعادت و استقامتى بر استقامتشان اضافه مى كند و اگر در كافران هم چیزى زیاد كند آن چیز عبارت از نقص و خسران خواهد بود.
منبع:تبیان
211008