عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۱۱۸۷۳۷
تاریخ انتشار : ۳۱ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۲:۳۷
در روایتـی آمـده است که در روزگار ولایتعهدی امام رضا علیه‌السلام روزی عده‌ای که مدعی بودند کـه شیعۀ امیرالمؤمنین هستند، قصد ورود بـه خـدمت امام داشتند، اما امام اجازه نداد.

عقیق: در آموزه‌های اسلامی تفاوتی بین درجات مؤمنان قرار داده شده است. در یک دسته‌بندی کلی، مؤمنان به عترت به ترتیب به محبان،‌ شیعیان و یا تابعان تقسیم‌بندی می‌شوند؛ بنابراین مؤمنی که صرفاً محبت عترت را در قلب دارد، شیعه یا تابع محسوب نمی‌شود بلکه تا زمانی که در رفتار و کردارش دقیقاً منطبق بر میل معصومین علیهم‌السلام عمل نکند،‌ شیعه محسوب نمی‌شود؛ این مرزبندی را خداوند در قرآن تبیین کرده است، به عنوان نمونه خداوند در آیه31 آل‌عمران فرمود «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی‏ یُحْبِبْکُمُ‏ اللَّه‏ ...» یعنی (ای پیامبر به محبانت) بگو «اگر خدا را دوست دارید، از من تبعیت کنید تا خدا دوستتان بدارد». این درجه از مؤمنان به لحاظ اینکه در جرگه تابعان و شیعیان آستان مقدس عترت علیهم السلام قرار دارند،‌ در هر زمانی نسبت به محبان انگشت‌شمارند.

اهمیت این مرزبندی تا حدی است که در روایات متعددی، آن دسته از مؤمنانی که نزد اهل بیت، شأن خود را فراتر از حد خویش معرفی کردند، مورد عتاب آن بزرگواران قرار گرفتند تا زمانی که به شأن واقعی خود واقف شدند؛ مثلاً محبانی بودند که خود را شیعه معرفی می‌کردند؛ این سخت‌گیری‌ها ابتدا به لحاظ همان معیارها و مرزهایی است که خداوند در قرآن برای مؤمنان مشخص کرده و در وهله بعد، به دلیل جلوگیری از سطحی‌نگری نسبت به مفهوم حقیقیِ شیعه بود.     

در روایتـی آمـده است که در روزگار ولایتعهدی امام رضا علیه‌السلام روزی عده‌ای که مدعی بودند کـه شیعۀ امیرالمؤمنین هستند، قصد ورود بـه خـدمت امام داشتند، اما امام اجازه نداد. این آمد و شدها و جواب منفىِ امام، دو ماه به طول انجامید، تا جایى که دیگر از رسیدن به ایشان نا امید شدند و به دربان گفتند: به آقایمان بگو ما از شیعیان پدرت على هستیم؛ این ماجرا موجب شماتت و سرزنش دشمنانمان بر ما شده و ما این بار بازگشته و از این شرمندگى و شکستن غرورى که به ما رسیده و عجز از احتمال دردى که به سبب شماتت از ناحیه دشمنانمان به ما خواهد رسید از شهر خود خواهیم گریخت‏.

امام رضا به دربان خود فرمود: اجازه بده داخل شوند، آنان وارد شده سلام کردند، اما آن حضرت نه جواب سلامشان را داد و نه اذن جلوس صادر کرد و همان طور ایستادند. همگى گفتند: اى زاده رسول خدا، این چه جفاى عظیم و استخفاف پس از آن حجاب سخت است؟! دیگر چه جفائى مانده تا بر سر ما آید؟!  فَقَالُوا یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا هَذَا الْجَفَاءُ الْعَظِیمُ وَ الِاسْتِخْفَافُ بَعْدَ هَذَا الْحِجَابِ الصَّعْبِ؟ أَیُّ بَاقِیَةٍ تَبْقَى مِنَّا بَعْدَ هَذا.

امام به آیه سی‌ام شورای اشاره کرده، فرمود «وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثِیر» یعنی «هر مصیبتی به شما رسد، به خاطر اعمالی است که انجام داده‌اید و بسیاری را نیز عفو مـی‌کنـد». بعد فرمود به خدا سوگند که من در این کار تنها به خداوند و رسول او و امیرالمؤمنین و پدران پاکم پس از او اقتدا کردم، آنان بر شما نکوهش کردند من نیز اقتدا کردم.

آنها علت را پرسیدند و حضرت در پاسـخ فرمود: براى این اعا که شما شیعه امیرالمؤمنین هستید. واى بر شما، شیعیان او حسن و حسین و سلمان و أبو ذرّ و مقداد و عمّار و محمّد بن ابى بکر بودند، همان‌ها که ذره‏‌اى از دستورات او سرپیچى نکردند، حال اینکه شما در بیشتر کردارتان با او مخالفید و در بیشتر فرائض خود کوتاهى می‌کنید و بزرگى حقوق برادران خود را درباره خدا خوار و بى‏‌مقدار مى‌‏دارید و آنجا که نباید تقیّه مى‏‌کنید و آنجا که باید، تقیّه نمى‏‌کنید.قَالَ لِدَعْوَاکُمْ أَنَّکُمْ شِیعَةُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَیْحَکُمْ إِنَّ شِیعَتَهُ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ سَلْمَانُ وَ أَبُو ذَرٍّ وَ الْمِقْدَادُ وَ عَمَّارٌ وَ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی بَکْرٍ الَّذِینَ لَمْ یُخَالِفُوا شَیْئاً مِنْ أَوَامِرِه‏ وَ أَنْتُمْ فِی أَکْثَرِ أَعْمَالِکُمْ لَهُ مُخَالِفُونَ وَ تُقَصِّرُونَ فِی کَثِیرٍ مِنَ الْفَرَائِضِ وَ تَتَهَاوَنُونَ بِعَظِیمِ حُقُوقِ إِخْوَانِکُمْ فِی اللَّه‏ وَ تَتَّقُونَ حَیْثُ لَا تَجِبُ التَّقِیَّةُ وَ تَتْرُکُونَ التَّقِیَّةَ حَیْثُ لَا بُدَّ مِنَ التَّقِیَّة

بعد حضرت ادامه داد: اگر شما در همان ابتداى کار مى‏‌گفتید ما از موالى و محبّین اوییم و از دوستداران اولیاى او و دشمنان دشمنان او هستیم، من منکر این گفتار شما نشده بودم، اما این مقام و مرتبه شریفى بود که شما مدّعى آن شده‌‏اید و اگر کردار شما گفتارتان را تصدیق نکند به هلاکت افتید، مگر اینکه رحمت پروردگارتان آن را تلافى کند.

آنان گفتند: اى زاده رسول خدا، ما همگى به درگاه خدا استغفار کرده و از این گفته خود توبه مى‏‌کنیم، بلکه مى‏‌گوییم ــ همان طور که شما بما آموختید ــ ما محبّ شما و اولیاى شماییم، و دشمنان دشمنان شما هستیم.

امام فرمود: آفرین و مرحبا به شما برادران و محبّینم؛ بیایید بالا، و آن قدر آنان را به بالا خواند تا تک تکشان را در آغوش گرفت، سپس به دربان خود فرمود: چند بار ایشان را مانع شدى؟ گفت: شصت بار. فرمود: به همان تعداد نزد ایشان رفته و ضمن سلام، سلام مرا به ایشان برسان. اکنون با این استغفار و توبه همه گناهان خود را محو و پاک کردند و به جهت محبّت و موالاتشان به ما مستحقّ کرامت شده‏‌اند و از حال ایشان و امور ناخورانشان تفقّد کن، نفقات بسیار و احسان فراوان و هدایاى بسیارى به ایشان بده و زیانشان را جبران کن.

بر اساس  این روایت، آنچه سبب شد امام رضا علیه‌السلام مهمانان خویش را نپذیرند، ادعای آنها مبنی بر مقام تشیع بود. بعد حضرت در علت ردّ ادعای آنها به چند چهار عامل اشاره کرده، فرمود:
1ـ شما در بیشتر کردارتان با او (امیرالمؤمنین) مخالفید 2ـ  در بیشتر فرائض خود کوتاهى می‌کنید 3ـ بزرگى حقوق برادران خود را درباره خدا خوار و بى‏‌مقدار مى‌‏دارید 4ـ آنجا که نباید تقیّه مى‏‌کنید و آنجا که باید، تقیّه نمى‏‌کنید.

منبع:تسنیم


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین