عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۱۰۵۶۲۵
تاریخ انتشار : ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۶:۱۰
رئیس آکادمی مطالعات ایرانی لندن:
صفوی نوشت: دعاهایی که در قرآن از پیامبران و صالحان نقل شده، آدابی را نمایان می‌ سازند که شایسته است هنگام دعا رعایت شود. آدمی باید با توجه تام به محضر حق، با دلی خاشع و حالی خاضع، به راز و نیاز با خدا و «دعا» به درگاه الهی بپردازد.

عقیق:متنی که در ادامه می آید یادداشتی است که توسط «سید سلمان صفوی»، رئیس آکادمی مطالعات ایرانی لندن نوشته شده و به مناسبت در پیش بودن ماه عبادت و بندگی از نظر شما می گذرد.

 

صفوی، دکترای فلسفه دین و فوق ‌دکترای فلسفه هنر از دانشگاه سواس لندن است. وی که مدير مجله علمي ترانسندنت فيلوسوفي لندن  و مؤلف ده‌ها جلد کتاب در حوزه فلسفه، عرفان و هنر به زبان‌های انگلیسی و فارسی است و از جمله آثار متأخر او در زمینه هنر می‌توان به کتاب «موسیقی و عرفان» و کتاب «ارکان فلسفه هنر اسلامی» اشاره کرد که در سال گذشته به طور همزمان در لندن و تهران منتشر شده ‌است. ویراستاری دانشنامه معاصر قرآن کریم و تألیف مجموعه قرآن شناسی و ازجمله آثار قرآنی این محقق و نویسنده کشورمان است. 


«دعا» به معنای راز و نیاز با خداوند است. «دعا» کلمه‌ای عربی از ریشه «د ع و»، به معنای مایل ساختن چیزی به سوی خود با صدا و کلام است.(معجم مقاییس اللغة، ذیل دعو). «دعا» در اصطلاح به معنای درخواست انجام کاری از مدعوّ است. «دعا» در لغت به معنای صدا زدن و به یاری طلبیدن و در اصطلاح اهل شرع؛ گفتگو با حق تعالی به صورت طلب حاجت و درخواست حل مشكلات از درگاه او و یا به صورت مناجات و یاد صفات جلال و جمال ذات اقدس اوست.(مصباح المنیر، علی مشکینی، نشر الهادی، ۱۵-۱۶). در اصطلاح قرآنی؛ «دعا» ارتباط گیری قلبی خاشعانه و خالصانه به صورت خفی یا جلی با خدای یگانه است. در قرآن کریم واژه «دعا» و مشتقات آن ۲۱۵ مرتبه به کار رفته است.(المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، ذیل دعو)


«دعا» از «فراگفتمان های» قرآن کریم است. «دعا» تعامل معنوی دوسویه بین انسان و خدای یگانه، خالق و مخلوق، عابد و معبود وَ فقیر بالذات و غنی بالذات بر اساس معرفت و عشق است. «دعا» از یک سو طلب  و نیاز وَ از سوی دیگر ناز و استجابت است. «آیه ۱۸۶ بقره» یکی از مهم ترین آیات قرآن در بیان ارزش دعا نزد پروردگار یکتاست: «وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیسْتَجِیبُوا لِی وَلْیؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یرْشُدُونَ»: «و هرگاه بندگان من از تو در باره من بپرسند [بگو] من نزدیكم و دعاى دعاكننده را به هنگامى كه مرا بخواند اجابت مى ‏كنم پس [آنان] باید فرمان مرا گردن نهند و به من ایمان آورند باشد كه راه یابند». «آیه ۶۰ سوره غافر» نیز انسان ها را به دعا کردن امر کرده، به آنها نوید اجابت می‌دهد. خداوند در این آیه «دعا» را عبادت می‌شمرد و ترک ‌کننده عبادت خدا (به واسطه بزرگی‌طلبی) را از جهنم بیم می‌ دهد. «وَ قَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِینَ یسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ»: «پروردگارتان گفت: بخوانید مرا تا شما را پاسخ گویم آنهایی که از پرستش من سرکشی می کنند زودا که در عین خواری به جهنم در آیند».


ارکان دعا


«دعا» یکی از مفاهیم کلیدی قرآن کریم است که در ارتباط معنایی با واژه های اسماءِ نیکوی الهی نظیر «الله» و «رب» است و با ایمان، طلب، استغاثه، تضرع، ابتهال، عبادت، ذکر، حب، رشد، قریب (قربت الی الله)، اخلاص و استجابت در تعامل معنایی است.(بن: توسعه معنایی دعا در قرآن، مستانه ابوترابیان، مجله آموزه های قرآنی، شماره ۱۵، ۱۳۹۱). دعاهایی که در قرآن کریم از پیامبران و صالحان نقل شده، آدابی را نمایان می‌ سازند که شایسته است هنگام دعا و درخواست از خداوند رعایت شود. آدمی باید با توجه تام به محضر حق، با دلی خاشع و حالی خاضع، به راز و نیاز با خدا و «دعا» به درگاه الهی بپردازد. 

 


رکن اول؛ استغفار و مقدم داشتن درخواست بخشش الهی بر سایر حاجات: «وَ مَا كَانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِی أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِینَ» : «و سخن آنان جز این نبود كه گفتند پروردگارا گناهان ما و زیاده‏ روى ما را در كارهایمان بر ما ببخش و گام هاى ما را استوار دار و ما را بر گروه كافران یارى ده».


 رکن دوم؛ ثنـا و تسبیح و ذکر عظمت و برشمردن نعمت‌های پروردگار در آغاز دعا: آن چنان که حضرت ابراهیم(ع) در مناجات خویش تمام نعمت‌های الهی را از روزی که خلق شد ذکر نمود...(سوره شعرا: آیات ۷۸-۸۷)


رکن سوم؛ بیان انگیزه و هدف درخواست: چنان که حضرت زکریا(ع) درخواست فرزند را به این امر تعلیل کرد که وارث او و آل یعقوب باشد تا افراد نابکار در جایگاه او قرار نگیرند.(سوره مریم: آیات ۴-۶)


رکن چهارم؛ ایمان: دعا کننده باید ایمان داشته باشد که خداوند مبدأ قدرت و عزت وَ غنی بالذات است و ما سوی الله فقیر بالذات اند؛ از این رو همه محتاج او هستند و او توانا به حمایت و نصرت محتاجان و بی پناهان است. 


رکن پنجم؛ تضرع: خواندن پروردگار با تضرع و در نهان (سوره اعراف: آیه ۵۵). حقیقت «دعا» زمانی تحقق می‌ یابد که بنده از یک سو فقر و ناتوانی خود وَ از دیگر سو  عزت ربوبی و صفات کمالیه خداوند را بشناسد تا دعایش از شائبه ریا حفظ شود.(فخر رازی، ذیل اعراف، ۵۵)


رکن ششم؛ بیم و امید: پروردگار را از روی بیم و امید خواندن: {ادعوه خوفاً و طمعاً} . اهل تهجد به همین سبب در قرآن ستوده شده‌اند.(سوره سجده: آیه ۱۶). مراد از خوف؛ بیم عقاب پروردگار و ردّ دعا به سبب کاستی اعمال و عدم شایستگی است. مراد از طمع؛ امید به پاداش پروردگار و فضل او ذکر شده است.(مجمع البیان؛ الصافی، ذیل اعراف:۵۵-۵۶؛ مریم:۲-۳؛ سجده:۱۶)


رکن هفتم؛ توسل به اسماءالحسنی: بر دعا کننده است که از اسماءالحسنی، اسامی مناسب مطلوب خویش را بخواند. {وَ لله الأَسْماءُ الْحُسْنی فَادْعُوهُ بِها}: و برای خدا نام های نیکوست. خدا را با آنها بخوانید». برای مثال اگر مطلوب او «رزق» است؛ متذکر اسامی «اَلرَّزّاق»، «اَلوَهّاب»، «اَلجَواد»، «اَلمُغنی»، «اَلمُنعِم»، «اَلکَریم»، «اَلواسِع» و «اَلمُعطی» شود و چنانچه مطلوبش «علم» است؛ اسامی «اَلعالِم»، «اَلهادی»، «اَلحَکیم» و امثالهم را یاد کند. یکی از عام‌ ترین اسماءِ الهی که برانگیزاننده صفت رحمت الهی است؛ اسم «ربّ» است.(المیزان، سوره بقره: ذیل آیات ۲۵۵-۲۵۶). به شهادت قرآن کریم پیامبران و انسان های شایسته، خدا را بدان خوانده‌ اند.


رکن هشتم؛ اخلاص: یکی بودن دل و زبان است. تنها خدا را بخواند و دیگرى را شریك او قرار ندهد: {فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ} (غافر، ۱۴) پس خدا را پاک دلانه بخوانید.


رکن نهم؛ استغاثه: این واژه از ماده «غوث» به معنای نصرت طلبی و فریادخواهی در حال شدت، محنت و سختی است. حقیقت استغاثه؛ استمداد خاضعانه و متضرعانه از درگاه قادر متعال است. استغاثه در مرحله عالی عرفانی آن توأم با « تجرید» و « فنای فی الله» است که ویژه خاصان و شیفتگان وادی معرفت است. در افراد معمولی نمونه استغاثه هنگامی است که دچار مصائب، رنج ها و سختی ها شوند، لیکن در سالکان طریق معرفت؛ استغاثه هنگامی است که از مرحله صحو و سکر عبور کرده، به مرز اتصال و وصال دست یابند؛ آن زمان که با آرزوی لقاء به مرحله استغاثه رسیده، در شوق لقای حق به مرحله تجرید و فنا دست می یابند. مشتقات واژه استغاثه در این آیات در کاربردهای مختلف  استعمال شده است: (سوره انفال / آیات 8 ، 9 ؛ سوره احقاف / آیات 46 ، 17؛ سوره فاطر / آیات 35 ، 37 ؛ سوره انبیاء / آیات 21 ، 76 ، 83 ، 87، 88؛ سوره ص/ آیات 38 ، 3 ؛ سوره نساء / آیات 4 ، 75 ؛ سوره انعام / آیات 6 ، 63 – 64 ؛ سوره یونس / آیات 10 ، 12)


در هر استغاثه ای که از عمقِ جان برآمده و در دعا و ندا و فریاد خواهی خالصانه؛ نوعی «ارتباط» و «اتصال» بین بنـده و خداوند یکتا برقرار می شود که سبب « تقرب به خدا» و « تهذیب و پاکی روح و جان » می شود. از جمله فلسفه وجودی سختی ها و ابتلائات زندگی؛ دست یافتن به حالت «اخلاص»، « تهذیب» و «تقرب» هنگام تضرع است: «و ما در هیچ شهری هیچ پیامبری را نفرستادیم جز آن که اهل آن را به آسیب مالی و جانی گرفتار کردیم، باشد که [به خود آیند و به درگاه ما توبه و ] زاری کنند» (سوره اعراف / آیات 7 ، 94 ؛ سوره ‌انعام / آیات 6 ، 42). استغاثه هایی که در قرآن کریم ذکر گردیده، آثاری نیز بر آنها مترتب شده از جمله: اعطای فرزند (سوره انبیاء / آیات 21 ، 89 . 90 )؛ امدادهای غیبی و آسمانی (سوره انبیاء / آیات 21 ، 76 ، 77) ؛پیروزی (سوره بقره / آیات 2 ، ‌214) ؛ رفع بلا و گرفتاری (سوره انعام / آیات 6 ،‌63 و 64 ؛ سوره ‌یونس / آیات 10 ، 22 و 23 ؛‌ سوره نحل / آیات 16 ، 53 و 54) ، نجات از اندوه (سوره انبیاء / آیات 21 ، 76 و 88 ) ؛ (سوره قلم / آیات 68 ، 48 و 49). هلاکت مخالفان (سوره انبیاء / آیات 21 ، 76 و 77 ؛ سوره قمر / آیات 54 ، 10 و 11). (دانشنامه معاصر قرآن کریم،۲۱۷).


رکن دهم؛ انقطاع و ابتهال: بریدگی از همه اسباب ماسوی الله و تنها دل به خدا سپردن است؛ در فرمان ... {وَ تَبَتَّلْ إِلَیهِ تَبْتِیلًا}  . تبتّل، انتقطاع و بریدن است وَ دارای سه درجه است:  در درجه نخست؛ خود را از بهره های نفس، مجرد و منقطع می سازد و در هیچ حال به خاطر ترس یا امید یا توجه و مبالات و یا چشم داشت به اهل عالَم، از آنها انتظار خیر ندارد. بدین معنا که با رضا به حکم خداوند؛ امید به اهل عالم را از ریشه بر¬کنده، ترس از اهل عالم را با تسلیم خویش به خداوند قطع نموده، التفات و توجه به اهل عالم را با شهود حقیقت ترک می گوید. در درجه دوم؛ با ترک هوی و هوس و قرار دادن خویش در معرض نسیم انس و انتظار برق کشف؛ از میل به نفس و هم نوایی با آن انقطاع حاصل می کند. در درجه سوم؛ استقامت و پایداری خویش را تصحیح نموده، خود را در توجه به وصول حق مستغرق می نماید؛ به گونه ای که هیچ چیز او را از این توجه باز ندارد. به سوی تجلیات حق نظر افکنده، بدین وسیله از سبقت، طلب مقام سابقین و پیشی گیرندگان منقطع می گردد و بدان توجه کامل می نماید، به گونه ای که هیچ چیز او را از آن باز ندارد (شرح منازل السائرین ، خواجه عبداله انصاری، عبد الرزاق کاشانی، نگارش علی شیروانی ، ص 74 – 75)


رکن یازدهم؛ ربنـا: استفاده از صفت ربوبیت با توسل به صفت ربوبیت خداوند و آغاز دعا با کلمه «‌ربّ‌» و تکرار آن برای برانگیختن رحمت الهی.(سوره ابراهیم: آیات ۳۵-۴۱؛ سوره مریم: آیات ۴-۱۰؛ سوره شعراء: آیات ۸۳


رکن دوازدهم؛ ختم دعا با یک صفت متناسب با حاجت: پیامبران دعاهای خود را با ذکر یکی از اسماءِ حُسنای الهی متناسب با حاجات خویش به پایان می رساندند نظیر «‌خیر الوارثین‌» در پایان دعای حضرت زکریا(ع) در طلب فرزند.(سوره انبیا: آیه ۸۹)، «‌خیر الفاتحین‌» در پایان دعای حضرت شعیب(ع) که با «ربّنا افتح‌» آغاز می‌شود.(سوره اعراف: آیه ۸۹] و «‌خیر المُنزِلین‌» در پایان دعای حضرت نوح(ع) که با «ربّ اَنزلنی مُنزلاً مبارکاً‌» آغاز شده است.(سوره مومنون: آیه ۲۹)

منبع:شبستان


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین