عقیق:مسئله تبلیغ از مسائل بنیادین و اساسی در حیات اجتماعی بشر است تا آنجا که میتوان شرط استمرار این حیات را تبلیغ دانست. وظیفه ای که رهبران، متفکران، انبیاء و اولیاء در هر عصر و زمانی عهده دارش بوده اند. اما باید پرسید که چه تبلیغی منجر به استمرار حیات اجتماعی میشود و چه تبلیغی مخل این حیات است؟ در یادداشت پیش رو در صدد آن هستیم تا ترسیمی از تبلیغ مطلوب با تکیه بر آسیب شناسی روش و بینش مبلغان دینی در مناطق مشترک و تلفیقی در غرب کشور داشته باشیم.
هدف از تبلیغ
تبلیغ یعنی رساندن یک پیام. پیامی که اگر به مخاطب رسانده نشود در زندگی اش دچار مشکل خواهد شد و در جریان حرکت به سوی اهداف دینی که خدای متعال برای او ترسیم کرده به مانع برخورد میکند و از ادامه مسیر بازمی ماند.
در تبلیغ باید الگویی دینی برای مردم تبیین شود تا با تمسک به آن بتوانند به زندگیشان کیفیت بهتری ببخشند. برای انجام این رسالت بزرگ ، مخصوصا در مناطق مشترک مبلغان مذهبی باید به 3 مساله توجه ویژه ای داشته باشند:
محتوای پیام تبلیغی
روش انتقال پیام
ویژگی های خاص مبلغ
محتوای پیام :
پیامی که در تبلیغ قرار است به مخاطب اتقال داده بشود باید براساس نیازهای او، مشکلات فرهنگی-اجتماعی جامعه و هم چنین مشکلات منطقه زیست محیطی اش باشد.
با ارزیابی های میدانی در مناطق مشترک فهمیده ایم که محتوای مناسب و مورد نیازتوسط مبلغین به مخاطب چه از اهل سنت و چه شیعه ارائه نمی شود. دلیلش هم نبود شناخت دقیق مبلغ از مخاطب ها ، دغدغه هایشان و مشکلات بومی شان است.
متاسفانه ما شاهد هستیم که مبلغان اعزامی به منطقه با اهل سنت معامله ی وهابی و ناصبی می کنند ، حتی برخی اوقات از آنان چهره ی ضد نظام میسازند .اثرات منفی این نگاه باعث شده تا بومی های منطقه از اهل تشیع و حتی مردم شهرهای دیگر بدلیل انتقال این نگاه توسط مبلغین، از اهل سنت نگاه مثبتی در ذهن نداشته باشند. روش مناظره و طرح مسائل تخصصی کلامی فریقین در عوام ، افزایش جمعیت شیعه در مقابل رشد جمعیت اهل سنت، افراط و اغراق در بیان واقعیات و توهین به مقدسات اهل سنت ، روش های مبارزه با اندیشه سلفی گری و امثاله از مباحثی است که توشه محتوایی مبلغین را تشکیل میدهد . علت این نگاه اشتباه را می توان در 3 مورد نام برد :
ورود به منطقه براساس پیش فرض های ذهنی مسموم
مبلغین ما بدلیل عدم حضور منصفانه در منطقه و کسب اطلاعات از طریق برخی کانال های خاص، توصیفات و تحلیل هایی می گیرند که این توصیفات به تمامه انتزاعی و یا براساس تجربیات فردی تلخی بوده که مشکلات را به همه چیز تسری میدهند. نهاد های رسمی حوزوی،و غیر حوزوی، ائمه جمعه و ... متکفل این قضیه هستند که متاسفانه بارها شاهد بودیم که خودشان از اهل سنت آنجا چهره ای کریه ترسیم کرده اند. با این حساب نباید توقع داشت که مبلغین با حضور در منطقه احساس امنیت بکنند و حتی با اهل سنت طبق توصیه معصومین(ع) روابط حسنه ای برقرار کنند. سالهای پیش برای اینکه به یکی از دوستان مبلغ اثبات کنم که تصویری غلط از اهل سنت برایمان ساخته اند، پیشنهاد دادم به مرکز شهر برویم جهت خرید تا از نزدیک با مردم آنجا تعامل داشته باشد بلکه تصویر ناامن بودن منطقه و وهابی بودن اهل سنت که در ذهنش نقش بسته بود را مخدوش کنم.
در یکی از فروشگاه ها ،فروشنده احترام خاصی به ما گذاشت وفهمید که اهل دیارشان نیستیم. خودش را اهل سنت معرفی کرد و گفت همسرم شیعه است و دوتا فرزند داریم که یکی سنی و دیگری شیعه است و بعد هم از نوع تعاملات مردم آنجا برایمان گفت. در مسیر بازگشت هم با تاکسی برگشتیم در طول مسیر وقتی فهمید طلبه و اهل قم هستیم از ما چند سوال پرسید. یکی از پرسش هایش این بود که آیا واقعا اهل سنت قائل به نجاست و کفر ما هستند؟ آیا باید همه ی آنها را گردن بزنیم چونکه خون ما را مباح می دانند؟ گفتم: خیر اینگونه نیست و توضیح مفصلی برایش دادم. بعد از او پرسیدم چرا این سوال را پرسیدی؟جواب داد که سال گذشته روحانی در حسینیه ما منبر می رفت و اینها را گفت ، ما هم تعجب کردیم که اگر اینگونه است پس چرا با ما وصلت می کنند و یا ما با آنها تعامل و برخورد داریم. این خاطرات نمونه های کوچکی از عدم شناخت مخاطب و نتیجه ی انعکاس منفی آن و نوع محتوا های تبلیغی است.
نبود آموزش های لازم در طول تحصیل مبلغین
در برنامه آموزشی حوزه های علمیه جای واحدهای درسی آشنایی با اهل سنت و مکاتب فقهی، کلامی، و طریقتی ( حدالقل با تمرکز در ایران)شان نیست و طلاب دینی بعد از سالها تحصیل آشنایی کاملی با مذاهب اهل تسنن پیدا نخواهند کرد تا حدی که اکثر اوقات دیده ایم که تصور میکنند اهل سنت اصلا محب اهل بیت(س) نیستند و یا همه را معتزلی می بینند. این خلا آموزشی حتی در موسسات تبلیغی-تخصصی هم جبران نمیشود و لذا دائما شاهدیم که آموزش منبر رفتن و نحوه ی سخنرانی بر دیگر مباحث فکری-نظری غلبه کرده است. امسال در همایشی که توسط دفتر تبلیغات برای گروه های تبلیغی مناطق مشترک برگزار میشد، شرکت کردیم.
سخنران دوم از جمعی که سالیان سال است در مناطق مشترک رفت و آمد دارند از مکاتب فقهی – کلامی اهل سنت غرب کشور پرسید و کسی پاسخ نداد و ایشان هم به تبیین این مساله ی ابتدایی پرداخت، در آخر هم تقاضا داشت که در این زمینه کتابی بخوانند. بعد از اتمام سخنرانی به ایشان چند مشکل دیگر را نیز در خصوص گروه ها و مبغلین گفتم که پاسخ داد: ما هنوز درگیر یک بحث ساده ی شناختیم که تا حل نشود اولویت به این مباحث نمی عدم نظارت بر مبلغین
چه کسی بر کار مبلغین این مناطق حساس و خروجی هایشان نظارت میکند؟ دغدغه ای که توسط نهاد های مسئول مورد غفلت قرار گرفته و یا اگر نظارتی هم باشد، بدنبال گرفتن آمار مستبصرین هستند. وجود ناظر میتواند فیلتری باشد برای جلوگیری از ورود مبلغین غیرآشنا به منطقه و حتی اصلاح تصویرهای غلط ذهنیشان. شاید قابل تصور نباشد ولی حوزه های علمیه طلاب شیعه در منطقه هم دچار این تصویرهای مخدوش شده اند و بنظر میرسد که بصورت خودجوش هم نمیتوانند ناظر و راهنمای خوبی برای مبلغین باشند. وقتی در یکی از حوزه ها رفت و آمدمان را بیشتر کردیم و توانستیم رابطه ای صمیمی ایجاد کنیم فهمیدیم که دغدغه ی شان مناظره با اهل سنت است تا حفظ و ایجاد روابط مسالمت آمیز. حتی در حوزه ای دیگر کتابهای زیادی در حجره های طلاب از مرجع دینی خاصی در خصوص ماجرای غدیر پیدا میشد که بعد از تحقیق و پرسش از طلاب فهمیدیم که هدیه است از طرف دفترمعظم له که توسط مبلغینشان هرسال قبل از غدیر در منطقه توزیع میشود . در منطقه ای دیگر شاهد بودیم که امام جمعه ای با اینکه در آنجا شیعیان خیلی کمتر از اهل سنت بودند حسینیه ای تاسیس کرده بودند که من بعد در آن نماز جمعه و مراسماتی برپا کنند. این در حالی بود که تا قبل از تاسیس حسینیه، شیعیان به مسجد جامع اهل سنت برای اقامه نماز جمعه می رفتند.
البته باید این مطلب را هم بپرسیم که چه نهادی و یا افرادی مامور نظارت بر کار روحانیت ثابت و نماینده های ولی فقیه در منطقه هستند؟ ماموستایی که امام جماعت یکی از ارگان های اداری در سنندج بود نقل میکرد: بعد از اتمام نماز برای نمازگزاران اهل سنت دقایقی صحبت میکنم. در یکی از صحبت هایم از معاویه با عبارت رضی الله عنه نام بردم که همین باعث شد من را از امامت آنجا تا یک ماه تعلیق کنند ، بدلیل گفتن رضی الله عنه. خب این اعتقاد ماست و چرا باید از بیانش اباء کنیم.
با توجه به برخی آسیب های بیان شده، بنظر میرسد که اگر نکات ذیل را رعایت کنیم بتوانیم حضور صحیح و با محتوای مناسب در منطقه داشته باشیم.
طلابی که بومی و یا علاقه مند به تبلیغ بلند مدت یا کوتاه مدت در این مناطق هستند حتما مطالعاتی کتابخانه ای و میدانی در خصوص شناخت مخاطب و منطقه که رکن اصلی تولید پیام است داشته باشند. مطالعات باید در از شناختی کافی نسبت به فرهنگ و آداب ، رسوم بومی آنجا پیدا کنند و در خصوص احکام فقهی خاص مربوط به منطقه تسلط داشته باشند.
با حوزه ی علمیه اهل سنت آنجا ارتباط بگیرند و با مراکز علمی- پژهشی -تبلیغی شان تعامل داشته باشند. حتی به کتاب فروشی هایشان سربزنندو با آثار و تولیدات بروزشان مانوس باشند تا بتوانند نیاز و مساله مخاطب را درک کنندتا متناسب با آن تولید محتوا کنند و کارهای مشترکی را تعریف و همکاری متقابل داشته باشند.
با رزمنده های بومی آنجا و ماموستا هایشان ارتباط دوستانه بگیرید تا از طریق انتقال تجربیات و نقل خاطراتشان به شما توصیف دقیقی از مخاطب و منطقه ارائه بدهند. نهاد های رسمی اعزام مبلغ در خصوص اعزام سخت گیرانه تر عمل کند، و از مبلغین خودجوش در منطقه برای تولید محتوای مناسب تبلیغی با عنوان ره توشه و هم چنین اعزام مبلغ استفاده کند.
نهادهای رسمی از مبلغین بجای گرفتن گزارش تصویری و حرف های کلی صرف تقاضای جدی بکنند تا در خصوص تجربیات میدانی شان و هم چنین توصیف و تحلیلشان از منطقه گزارش بدهند و برای اعزام های بعدی طرح و برنامه ارائه بدهند.
روش انتقال پیام
در روش انتقال پیام ما بدنبال طرح بحث مهارت ها وابزارها نیستیم بلکه می خواهیم بگوییم : پیامی اگر بخواهد به دل بنشیند تا در مخاطب تحولی ایجاد کند و هویتی جدید برایش بسازد نباید در روش تبلیغ فقط به خوش بیانی، و سخنرانی جذاب بسنده کرد. چون که فن بیان فقط منجر به استماع خوب میشود نه بر دل نشستن واثر مطلوب گذاشتن.
عمل و نیت مبلغ، برخورد صادقانه و باور قلبی به برادری و برابری با هم نوعانش در اسلام باعث میشود که در جامعه تحولی عظیم ایجاد کند و بیشترین اثر گذاری را داشته باشد.
مولایمان علی (ع) فرمود : مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً ْ فَلْیَبْدَأْ بِتَعْلِیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِیمِ غَیْرِهِ، وَلْیَكُنْ تَأْدِیبُهُ بِسِیرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِیبِهِ بِلِسَانِهِ، وَمُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَمُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلاَلِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَمُؤَدِّبِهِمْ.[1]
اگر قرار است به عنوان الگویی در منطقه حاضر بشویم باید خودساخته باشیم تا بتوانیم در دلها نفوذ کنیم و اگر کلامی مطرح کردیم اثر گذار باشد. نبود حلم و اخلاق حسنه، رفق و مدار، نداشتن حسن ظن، حس برتری و کینه داشتن نسبت به مخاطب منجر به پس رفت در تبلیغ خواهد شد و حتی تعاملات خوب مردم آن منطقه را هم مخدوش میکند.
باید این را به عنوان اصلی بپذیریم که رفتار ما قرار است مبلغ و انتقال دهنده ی پیام باشد نه لسانمان لذا کونودعاه الناس باعمالکم و لاتکونوا بالاسنتکم. [2]
بیاییم و زینتی باشیم برای اهل بیت(س) تا دیگران با دیدن ما بگویند : خدا رحمت کند پیشوایانشان که این چنین رهروانی تربیت کرده اند.
رعایت دو اصل سازنده ی رفتارماست که مهمترین راه انتقال پیام است:
عدم تخاصم در مباحث دینی
امام صادق (ع) فرمودند: فلا تخاصموا الناس لدینکم[3].
این را بدانیم که قرار نیست با هدف شیعه کردن کسی به آنجا برویم چرا که اگر بنا بر هدایت باشد، هدایت دست خداست و ما هم وظیفه داریم با عملمان طبق ضوابط مطرح شده توسط معصوم پیش برویم. درگیری های کلامی، ایجاد مرزبندی های مذهبی باعث میشود تا نتوانیم پیام تبلیغی را به خوبی انتقال بدهیم.
مراواده داشتن در امور عبادی و جاری زندگی با حفظ عقایدخود
در منابع روایی و سیره معصومین شاهد خیل کثیری از مواردی هستیم که به شرکت در نمازها، سرزدن به بیمارانشان،و تشییع امواتشان و ... توصیه شده است. به عنوان نمونه:امام صادق (ع) : مَنْ صَلَّى مَعَهُمْ فِی الصَّفِّ الْأَوَّلِ فَکَأَنَّمَا صَلَّى مَعَ رَسُولِ اللَّهِ، صلی الله علیه وآله، فِی الصَّفِّ الْأَوَّل[4]در مراودات اصل بر مدارا و تمسک به مشترکات است نه اینکه اختلافات را حذف کنیم و بگوییم از عقایدمان کوتاه آمده ایم بلکه مقصود گردآمدن براساس مشترکات و پر رنگ کردن آن است.
از آسیب های مناطق مشترک عدم تعامل و شرکت کم رنگ طلاب و شخصیت های مذهبی در برنامه های عبادی اهل سنت است که مورد غفلت واقع شده است. تجربه نشان داده که تعامل صادقانه همیشه منجر به ایجاد آرامش در جامعه میشود و صمیمیت و مهربانی را به ارمغان می آورد و این صمیمیت بهترین بستر برای انتقال پیام است.
نتیجه ی مهربانی میشود پشتوانه ای برای انجام کارهای مشترک و همکاری در مسائل واحد. یکی از دغدغه های مبلغین در این مناطق این است که اهل سنت به ما اعتماد ندارند لذا وحدت دیگر معنا ندارد. در پاسخ به این عزیزان باید گفت : برای اعتماد سازی شما چه کار کارهایی کردید؟ آیا در امور عبادی شان شرکت میکنید؟ آیا مانند بومی های منطقه به آنان نگاه مثبت و دور از حقد و کینه دارید؟ آیا صادقانه برخورد کرده اید یا دنبال ظاهر سازی بوده اید؟
یقینا اگر نکات مطرح شده را در روش انتقال محتوای تبلیغی را رعایت کنیم پیام ما بر دل و جانشان خواهد نشست.
ویژگی های خاص مبلغ
هر مبلغی باید دارای ویژگی های خاصی باشد که در صورت فقدانش نمیتوان دیگر به او مبلغ گفت. در اینجا به برخی از این ویژگی ها که بسیار در مناطق تلفیقی خودش را نشان میدهد اشاره خواهیم کرد.
داشتن سطح کافی و وافی از علوم اسلامی
بارها دیده ایم که طلاب اعزامی در مناطق هنوز تسلط کافی به احکام فقهی، کلام و هم چنین آشنایی با قرآن ندارند. وجود این ضعف موجب محدود شدن دامنه ی مخاطبین مبلغ خواهد شد.
عامل به آداب و اخلاق اسلامی
مبلغین نمی توانند خود را تافته ای جدا بافته از مردم فرض کنند و نسبت به آداب اسلامی کاهل باشند. در جایی یکی از ماموستا ها که میزبان تعدادی از مبلغین شیعه بود گلایه می کرد از کاهلی این افراد به نسبت اوقات نماز، اقامه اش به جماعت، تند شدن در گفتار با مردم و... . همچنان که عرض شد رفتار ما بزرگترین ابزار برای انتقال پیام است لذا بر رفتار خود باید بیشتر سخت گیری را ها داشته باشیم.
داشتن مهارت مخاطب شناسی وبرقراری ارتباط
تا مخاطب شناس نباشیم نمی توانیم مبلغ موفقی باشیم. داشتن این مهارت حتی در سخنرانی هم حائز اهمیت است. مخاطب شناسی به ما کمک میکند تا از مشکلات مخاطب، دغدغه هایش، و... اطلاع داشته باشیم و بتوانیم با او همراهی مناسبی رقم بزنیم. عدم آگاهی مبلغین ما از وضعیت صنفی طلاب اهل سنت در برخی موارد باعث تصویرسازی های نامطلوب شده است. اینکه به طلاب اهل سنت توصیه به زهد داشته باشیم، در حالیکه آنان یک سوم شهریه ما را میگیرند، اینکه آنان را بی عرضه و به نداشتن توان مدیریتی – فرهنگی متهم کنیم در حالیکه برایشان محدودیت هایی توسط برخی ها در اجتماع ایجاد میشود و امثاله ذلک نشان از عدم مهارت مخاطب شناسی است. در جلساتی که بعضا با طلاب شیعه و اهل سنت نشست و برخاست داشته ایم ،دیده ایم که طلاب ما فکر می کردند اهل سنت نسبت به مسائل جدید فقهی-اجتماعی و مباحث نویی همچون فلسفه فقه، جامعه شناسی، و... آشنا نیستند و در تخیلشان هم نمی گنجد لذا برخورد های متکبرانه ای به نسبت آنان از خودشان نشان دادند و بعد که وارد گفتگو شدند خلاف تصورتان ذهنی شان پاسخ شنیدند.
حضور در فعالیت های اجتماعی و ایفای نقش
مردم این مناطق بدلیل مشکلات اقتصادی خاص، و برخی معضلات اجتماعی مانند اعتیاد و بیکاری از روحانیت توقع دارند تا ورودی جدی و مثبت داشته باشد. لذا مبلغ نباید خود را در این مناطق بی تکلف از مسائل اجتماعی ببیند و اصلا ورودی به این قبیل مسائل نکند. تاسیس خیریه، آموزش ، احیاء و ایجاد برخی مشاغل متناسب آنجا، ارتباط با فعالین اجتماعی و اقتصادی بیرون از منطقه جهت سرمایه گذاری و فعالیت در منطقه و... از مصادیق مهم این مساله است.
عدم توجیه اتفاقات و معضلات سیاسی-مدیریتی کشور
مبلغین باید بدانند که یکی از مردم هستند نه جبهه ی مقابل آنان، لذا خود را نماینده ی دولت یا پاسخ گو از جانب آنان ندانند. در مناطق تلفیقی متاسفانه در واگذاری سمت های اداری به اهل سنت بومی متعهد متخصص اجحاف میشود، و از نیروهای غیر بومی استفاده می کنند، در برخی پروژه های آبادانی مناطق آنجا هنوز غفلت میشود و روستائیان و کشاورزان دچار مشکلات متعدد من جمله مهاجرت و اعتیاد جوانانشان هستند. کمبود امکانات رفاهی و آموزشی باعث ترک تحصیل دانش آموزان و حتی جاماندن از تحصیلات ابتدایی بشوند. در این مواقع مبلغ ابتدائا باید سرتا به پا مستمع خوبی برای شنیدن درد و دل مردم باشد و بعد این مشکلات را بپذرید و انتقادات را قبول کند. نه اینکه در صدد پاسخ گویی به آنها و توجیه کردنشان بربیاید. باید شجاع و حق طلب باشد تا بتواند حضور تحول آفرینی در منطقه رقم بزند در غیر این صورت مخاطب هم به او اعتماد کافی جهت ارتباطات بعدی نخواهد کرد.
پی نوشت:
[1] نهج اابلاغه-حکمت 73 -
[2] کافی ج 2 ص78-
[3] المحاسن ج1 ص201 -
[4] کافی ج3 ص 380-
منبع:تسنیم