20 مهر 1400 6 (ربیع الاول 1443 - 31 : 05
کد خبر : ۹۸۷۸۵
تاریخ انتشار : ۰۵ شهريور ۱۳۹۷ - ۱۱:۱۳
گفت و گوی عقیق با وحید توکلی ؛ زائری که هر سال با دوچرخه به پابوس ثامن الحجج (ع) می رود
یک سفر چند روزه در جاده و بیابان، انسان را به فکر وا می دارد. این تنهایی، فرصتی برای خلوت کردن با خدا و خود امام رضا(ع) است. من در این سفرها بیشتر از همیشه با آقا حرف می زنم و دردل می کنم. گاهی آنقدر این حس عمیق می شود که مرا منقلب می کند و می توانم به راحتی گریه کنم. همچنین در طول مسیر تا جایی که درتوانم باشد، روضه امام حسین(ع) می خوانم و از ایشان طلب مدد می کنم؛
عقیق:  نفیسه خانلری / چندسالی است که ایام عید قربان تا عیدولایت برایش معنا و مفهوم دیگری دارد و رویداد بزرگی را در زندگیش رقم می زند. با نزدیک شدن به این ایام مبارک، کوله بارش را می بندد و فارغ از تمام دغدغه های روزمره زندگیش، راه سفر درپیش می گیرد. سفری عاشقانه به حرم مطهر امام رضا(ع) که با تمام سفرها تفاوت دارد و حس و حال بسیارخوبی به او می بخشد. وحید توکلی طی 3 سال گذشته همزمان با فرارسیدن عید قربان، با دوچرخه و بدون هر یار و همراهی، از حرم حضرت عبدالعظیم(ع) عازم مشهد مقدس شده تا سلامش را با قلبی سرشار از شوق و معرفت به آقایش برساند. او این روزها نیز جاده های پرمشقت تهران تا مشهد را با عشقی سرشار طی می کند و برای رسیدن به سرمنزل مقصود در پوست خود نمی گنجد. در همین روزها  و در میانه راه به سراغ او رفته ایم تا بیشتر با این زائر 35 ساله امام رضا(ع) آشنا شویم.


*آقای توکلی داستان سفرتان با دوچرخه به حرم امام رضا(ع) از کجا شروع شد. گویا اولین سفرتان به 13 سال پیش برمی گردد.

بله همین طور است. آن موقع با برادرم در صافکاری کار می کردم و زمانی که ایشان کل دستمزدم را دادند، با آن پول یک دوچرخه خیلی خوب خریدم. تا آن موقع فقط یکبار مشهد رفته بودم و دلم می خواست با همان دوچرخه ای که حاصل زحمت خودم بود، به پابوس امام رضا(ع) بروم که همان سال این کار را انجام دادم و بعد از 10 روز رکاب زدن به مشهد مقدس رسیدم.

*تجربه خاصی در دوچرخه سواری داشتید؟

زیاد دوچرخه سواری می کردم اما یک دوچرخه سوار حرفه ای نبودم و تجربه خاصی در این زمینه نداشتم، بنابراین اولین سفرم با مشکلات و سختی های زیادی همراه بود.

*قبل از آن، با دوچرخه به اماکن زیارتی دیگری هم سفر کرده بودید؟

فقط از محل زندگیم واقع در شهر قدس به زیارت امامزاده صالح(ع) رفته بودم و دلم می خواست مقصد بعدیم مشهدمقدس باشد. البته می دانستم که مسافت و شرایط آن سفر را به هیچ عنوان نمی توان با سفر به مشهد قیاس کرد.

*پس چرا چنین تصمیم بزرگی گرفتید؟

وقتی حرم امام رضا را می دیدم، جور خاصی دلم به سمت حرم پرمی کشید و احساساتم برانگیخته می شد. یک حس درونی مرا به چنین سفری فرا می خواند که همین حس نیز مرا تا حرم امام رضا(ع) برد. گرچه برای اولین بار چنین سفری را تجربه می کردم و  سختی های بسیاری متحمل می شدم اما با تمام این احوال، آن سفر به خاطره انگیزترین سفر زندگیم تبدیل شد.

*به نظر می رسد ارادت خاصی به ائمه دارید؟

بله. علاقه خاصی به خاندان اهل بیت دارم و همیشه سعی کرده ام برای حضور در هیات های مذهبی و خدمت به این بزرگواران و عزادارانشان پیش قدم باشم؛ به ویژه در ماه محرم که بیشتر زمانم به خدمت در دستگاه امام حسین(ع) و کار در آشپزخانه هیات می گذرد. من حتی 2،3 سالی خادم حرم امامزاده صالح(ع) بودم که این سعادت نیز فقط و فقط حاصل نظر لطف خود ایشان بود.

*چطور مگر؟
سال 78 برادرم از خدام امامزاده صالح(ع) بودند که در همان دوران، روزی برای زیارت به حرم امامزاده رفتم و به ایشان گفتم، یا امامزاده صالح می شود من هم روزی خادم شما شوم و به زائرانتان خوش آمد بگویم؟ شاید باورتان نشود اما به فاصله چند روز، برادرم به من گفتند که خواسته اند به حرم بیایی و کار کنی. اصلا باورم نمی شد اما لطف خود امامزاده صالح(ع) شامل حالم شد و 2، 3 سال در حرم ایشان کفشداری کردم.


*بیایید به بحث اصلیمان یعنی سفرتان به حرم امام رضا(ع) برگردیم. اولین سفرتان حدود 13 سال پیش بوده و بعد از 10 سال وقفه، سفرهای مداوم خود به مشهد را شروع کرده اید؟ این وقفه علت خاصی داشت؟

باتوجه به سن و سالم در آن دوران، باید سرو سامانی به وضعیت شغلی خود می دادم و برای خودم زندگی دست و پا می کردم که به همین سبب به شدت درگیر کار شدم و همین موضوع مرا 10 سالی از سفر بازداشت اما 3 سال پیش وقتی احساس کردم اوضاع کار و زندگیم روبه راه شده، تصمیم گرفتم سفر به حرم امام رضا(ع) را از سربگیرم. البته با توجه به اینکه بعد از اولین سفرم به مشهد، دوچرخه ام را از منزلمان دزدیدند، باید دوچرخه جدیدی می خریدم که این کار را کردم و با دوچرخه جدید عازم مشهد شدم.

*پس طی 3 سال گذشته با همین دوچرخه به پابوس آقا رفته اید.

نه متاسفانه. سال گذشته درست چند روز مانده تا عید قربان، بار دیگر دوچرخه ام را دزدیدند. اصلا دلم نمی خواست سفرم لغو شود اما پولی هم برای خرید دوچرخه دیگری نداشتم که به همین خاطر مجبور شدم برای خرید دوچرخه جدید، چک و ضمانت بدهم. گرچه با چنین شرایطی راهی سفر شدم اما خود امام رضا(ع) بعد از این سفر، چیزهای بیشتر و بهتری به من دادند و دستم را گرفتند. 

*در این سال ها از امام رضا(ع) چه دیده اید؟

این چیزها قابل گفتن نیست اما هرچه از ایشان خواسته ام به من داده اند. هرچه در راه ایشان خرج کرده ام، به شکلی بهتری برگشته و همیشه لطفشان شامل حالم بوده است. چند سال پیش نذر کرده بودم که ماشینی برای خانواده ام بخرم و حتما با ماشین به پابوسشان بروم اما بعد از خرید ماشین با مدتی تاخیر نذرم را ادا کردم اما با این حال امام رضا(ع) باز هم به ما نظر کردند و بعد از بازگشت از سفر، شرایطی پیش آمد که توانستم یک ماشین بهتر بخرم. شاید بیان کردن این حاجات دنیوی خیلی جالب نباشد اما واقعیت این است که عنایت آقا امام رضا(ع) حتی در حاجات دنیوی ما نیز بسیار مشهود است و ایشان در همه حال، هوای زائرانشان را دارند.

*مخصوصا هوای کسی را که سختی سفری طولانی با دوچرخه را به جان می خرد تا به پابوسشان برود.

شاید باورتان نشود اما گاهی پیش آمده که هیچ پولی برای سفر نداشته ام و در چنین شرایطی خود خدا و امام رضا(ع) دستم را گرفته اند و با حمایت غیرقابل انتظار اطرافیان و دوستان، شرایط سفرم مهیا شده است. یکی از کسانی که همیشه در این سفرها حمایتم کرده اند، مهندس عسگریان فر مدیرعامل شرکت مان بوده اند. ایشان نه تنها دربحث مرخصی بلکه در زمینه مالی نیز حامی من بوده اند که البته معتقدم تمام این ها با نظر خود امام رضا(ع) اتفاق افتاده است.

*آقای توکلی! به غیر از شما، کسان دیگری هم با دوچرخه عازم حرم می شوند؟

شنیده ام کسان دیگری هم این سفر را انجام می دهند اما خود من هیچ وقت آن ها ر از نزدیک ندیده ام و از راه دور برای همه آن ها آرزوی سلامتی و موفقیت می کنم؛ من معتقدم راهی که من و هم نوعانم می رویم، نوعی تبلیغ اعتقاد و معنویت است.

*طی سال های گذشته همیشه تنها سفر کرده اید، اگر با دیگر زائران دوچرخه سوار آشنا شوید، دوست دارید بصورت گروهی سفر کنید؟

تنها سفر کردن در این مسیر را دوست دارم و هیچ وقت به صورت گروهی سفر نخواهم کرد، زیرا تنهایی در این راه، چیزهایی به من می دهد که در هیچ شرایط دیگری بدست نمی آید و برایم بسیار ارزشمند است.

*چه چیزهایی؟

یک سفر چند روزه در جاده و بیابان، انسان را به فکر وا می دارد. این تنهایی، فرصتی برای خلوت کردن با خدا و خود امام رضا(ع) است. من در این سفرها بیشتر از همیشه با آقا حرف می زنم و دردل می کنم. گاهی آنقدر این حس عمیق می شود که مرا منقلب می کند و می توانم به راحتی گریه کنم. همچنین در طول مسیر تا جایی که درتوانم باشد، روضه امام حسین(ع) می خوانم و از ایشان طلب مدد می کنم؛ بنابراین هیچ وقت دلم نمی خواهد با سفر گروهی، این احساسات خوب و این ارتباط عمیق را از دست بدهم.


*واکنش مردم وقتی شما را در جاده و بیابان می بینند، چگونه است؟

مردم واقعا به من لطف دارند. خسته نباشید می گویند، عکس سلفی می گیرند و گاهی تشویقم می کنند اما مهمتر از همه اینکه التماس دعا می گویند. شاید خودشان هم در راه مشهد و زیارت امام رضا(ع) باشند اما وقتی مرا در آن حال می بینند، از من می خواهند که برایشان دعا کنم. مثلا همین چند روز پیش که راهی شده بودم، در همان اوایل سفر به مرد سن و سال داری برخوردم که التماس دعا داشت. او اصرار داشت که مرا سوار کرده و تا مسیری برساند؛ هرچه برایش توضیح می دادم که باید این سفر را با دوچرخه انجام بدهم، اصلا قبول نمی کرد و می گفت که آقا او را نمی طلبد و می خواهد از این طریق، خدمتی کرده باشد؛ سرانجام من هم برای آنکه دلش را نشکانم، چند کیلومتری سوار ماشینش شدم. به واقع، این خاطرات برای من بسیار شیرین است و نشان می دهد که مردم چقدر برای زائر آقا امام رضا(ع)، ارزش و احترام قائلند.

*قطعا هرساله با کوله باری از حاجات و التماس دعای اطرافیان راهی می شوید.

همین طور است. هرکس که مرا می شناسد یا در مسیر مرا می بیند، التماس دعا می گوید. گرچه در قبال همه آن ها احساس مسئولیت می کنم اما همواره به تک تکشان می گویم که قبل از آن که من، سلام شما را به آقا برسانم، ایشان از همین جا صدایتان را می شوند.

*تا به حال پیش آمده که در جاده به مشکلی برخورده و نیاز به کمک داشته باشید؟

گاهی قبل از سفر به من می گویند که وسایل یدکی با خودت ببر اما من از همان شروع سفر، خودم را به آقا می سپارم و مطمئنم که این اعتقاد مانع از وقوع هرگونه مشکلی می شود. خوشبختانه تا به امروز هم در هیچ یک از سفرهایم به مشکل برنخورده و طبق برنامه به مقصد رسیده ام. البته خودم در بین راه، همیشه حواسم به مردم است و اگر ببینم خودرویی در جاده به مشکل برخورده، حتما توقف می کنم تا اگر کاری از دستم برمی آید، انجام دهم.

*معمولا چند روز در مشهد می مانید؟

من برای تفریح به مشهد نمی روم. مثلا پیش آمده که فقط یکساعت در مشهد بوده و بلافاصله بعد از زیارت برگشته ام. امسال هم احتمالا یک روز بعد از رسیدن به مشهد و زیارت آقا، سوار اتوبوس یا قطار شده و به خانه برمی گردم.



*با توجه به اینکه متاهل هستید و دختری کوچک دارید، این سفر برای خود شما و خانواده تان سخت نیست؟

همسرم همیشه با تمام وجود از من حمایت کرده و خودشان بار سفرم را می بندند. گرچه این سفر می تواند سختی هایی را برای ما به همراه داشته باشد اما اجر و ثمره این سفر از هرچیز دیگری برای ما مهم تر است.

*آقای توکلی! وقتی بعد از تحمل تمام سختی های سفری 7 تا 10 روزه به مشهد می رسید، چه حس و حالی دارید؟

بعد از تمام احساسات فوق العاده ای که در مسیر تجربه می کنم، با دیدن گنبد آقا امام رضا(ع)، زانوهایم سست می شود و به زانو درمی آیم.

*فقط چند روز دیگر تا پایان سفرتان مانده، وقتی به خدمت امام رضا(ع) برسید، اولین خواسته تان از ایشان چیست؟

بعد از آنکه سلام همه ملتمسان دعا را به آقا برسانم، از ایشان می خواهم که وساطت مرا کنند تا سال آینده با دوچرخه به پابوس سیدالشهدا(ع) بروم.

*تا حالا کربلا نرفته اید؟

دوبار به زیارت اباعبدالله (ع) رفته ام اما دلم می خواهد این بار با دوچرخه خدمشان برسم. البته هردو باری که به کربلا رفتم نیز با مدد خود این بزرگواران بود. همیشه بعد از نمازم، دو رکعت نماز به آقا اباعبدالله هدیه می کردم و دلم می خواست روزی به پابوسشان بروم. خاطرم هست که دفعه اول به شرکت رفتم و گفتم دلم می خواهد به زیارت امام حسین(ع) بروم. هیچ پولی نداشتم و اصلا فکر نمی کردم که این آرزویم برآورده شود اما درست فردای همان روز، پول سفرم جور شد و تولد امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) کربلا بودم. بار دوم هم در شرایطی که اصلا انتظارش را نداشتم، تلفنم زنگ خورد و خبر دادند اسمم برای کربلا درآمده است. من معتقدم اگر این بزرگواران، کسی را بطلبند، حتی اگر از آسمان هم سنگ ببارد، زیارتشان میسر می شود.
 

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: