براى بسیارى از مردم سؤالی مطرح است که چرا خداوند آن قدر از ارزاق و مواهب در اختیار انسانها نمىگذارد که بىنیاز از هر گونه تلاش و کوشش باشند؟
عقیق:آیتالله ناصر مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل آیه 21 سوره مبارکه «حجر» به خزائن خداوند اشاره کرده است که متن آن در ادامه میآید؛
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«وَإِن مِّن شَیْءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ؛ خزائن همه چیز تنها نزد ماست ولى ما جز به اندازه معین آن را نازل نمىکنیم». (حجر/ 21)
این آیه در حقیقت به پاسخ سؤالى مىپردازد که چرا خداوند آن قدر از ارزاق و مواهب در اختیار انسانها نمىگذارد که بىنیاز از هرگونه تلاش و کوشش باشند.
مىفرماید: «خزائن و گنجینههاى همه چیز نزد ما است، ولى ما جز به اندازه معین آن را نازل نمىکنیم» (وَ إِنْ مِنْ شَیْء إِلاّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاّ بِقَدَر مَعْلُوم).
بنابراین، چنان نیست که قدرت ما محدود باشد، و از تمام شدن ارزاق وحشتى داشته باشیم، بلکه منبع و مخزن و سرچشمه همه چیز نزد ما است، و ما توانایى بر ایجاد هر مقدار در هر زمان داریم، ولى همه چیز این عالم حساب دارد و ارزاق و روزیها نیز به مقدار حساب شدهاى از طرف خدا نازل مىگردد.
لذا در جاى دیگر از قرآن مى خوانیم: وَ لَوْ بَسَطَ اللّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِی الأَرْضِ وَ لکِنْ یُنَزِّلُ بِقَدَر ما یَشاءُ: «اگر خداوند روزى را بىحساب براى بندگانش بگستراند از جاده حق منحرف مىشوند و ظلم و ستم مىکنند و لکن به اندازهاى که مىخواهد نازل مىگرداند».
کاملاً روشن است: تلاش و کوشش براى زندگى علاوه بر این که تنبلى و سستى و دل مردگى را از انسانها دور مىسازد: و حرکت و نشاط مىآفریند، وسیله بسیار خوبى براى اشتغال سالم فکرى و جسمى آنها است، و اگر چنین نبود و همه چیز بىحساب در اختیار انسان قرار داشت، معلوم نبود دنیا چه منظرهاى پیدا مىکرد؟
یک مشت انسانهاى بیکار، با شکمهاى سیر، و بدون هیچگونه کنترل، غوغایى به پا میکردند، چرا که مىدانیم مردم این جهان همچون انسانهاى بهشتى نیستند که هر گونه شهوت و خودخواهى و غرور و انحراف از دل و جانشان شسته شده باشد، بلکه انسانهایى هستند با همه صفات نیک و بد که باید در کوره این جهان قرار گیرند و آبدیده شوند، و چه چیز بهتر از تلاش و حرکت و اشتغال سالم مىتواند آنان را آبدیده کند.
بنابراین، همان گونه که فقر و نیاز، انسان را به انحراف و بدبختى مىکشاند بىنیازى بیش از حد نیز منشا فساد و تباهى است.
در آیات متعددى از قرآن مىخوانیم: خداوند خزائنى دارد، خزائن آسمانها و زمین از آنِ خدا است، و یا خزائن هر چیز نزد او است.
«خزائن» جمع «خزانه» به معنى محلى است که انسان اموالش را براى حفظ در آن جمع آورى مىکند، و در اصل از ماده «خَزْن» (بر وزن وزن) به معنى حفظ و نگهدارى چیزى است، بدیهى است، کسى اقدام به جمع آورى و اندوختن و حفظ چیزى مىکند که، قدرتش نامحدود باشد و نتواند در هر عصر و زمانى آنچه مى خواهد فراهم سازد، لذا در موقع توانایى، آنچه لزومش را احساس مىکند، براى موقع ضرورت مىاندوزد و در خزانه گردآورى مىکند.
ولى آیا، این مفاهیم در مورد خداوند تصور مىشود؟ مسلماً نه، به همین دلیل جمعى از مفسران مانند: «طبرسى» در «مجمع البیان»، و «فخر رازى» در «تفسیر کبیر»، و «راغب» در «مفردات»، خزائن اللّه را به معنى مقدورات الهى تفسیر کردهاند، یعنى همه چیز در خزانه قدرت خدا جمع است و هر مقدار از آن را لازم و صلاح بداند ایجاد مىکند.
در حالى که بعضى دیگر از مفسران بزرگ گفتهاند: منظور از «خزائن خداوند» مجموعه امورى است که در عالم هستى و جهان ماده وجود دارد، اعم از عناصر و اسباب ایجاد آنها، در این مجموعه همه چیز به حدّ زیاد وجود دارد، ولى هر یک از فرآوردهها و موجودات خاص این عالم به مقدار محدودى ایجاد مىشود، بىآن که امکان وجود تنها منحصر به آن باشد.
این تفسیر، گرچه از نظر اصولى مسأله قابل قبولیست، ولى تعبیر به «عِنْدَنا» (نزد ما) بیشتر با تفسیر اول هماهنگ است.
و به هر حال، انتخاب تعبیراتى مانند «خزائن اللّه» با این که با مفهوم معمولیش در مورد خداوند صادق نیست، به خاطر آن است که: خداوند مىخواهد با زبان خود مردم با آنها سخن بگوید.
ضمناً از آنچه گفتیم این نکته روشن شد که، تفسیر بعضى از مفسران، «خزائن» را به خصوص «آب و باران» و محدود ساختن آن در این مصداق معین، نه تنها دلیلى ندارد، بلکه متناسب با وسعت مفهوم آیه نیز نیست.
نزول مقامى و نزول مکانى
همان گونه که سابقاً هم اشاره کردهایم، «نزول»، همیشه به معنى نزول مکانى یعنى از بالا به پائین آمدن نیست، بلکه گاهى به معنى نزول مقامى است، مثلاً هر گاه نعمتى از شخص بزرگى به زیر دستان مىرسد از آن تعبیر به نزول مىشود، به همین جهت در قرآن مجید، این کلمه در مورد نعمتهاى خداوند به کار رفته، اعم از آنهایى که از آسمان نازل مىشود، مانند باران، و یا در زمین پرورش پیدا مىکند مانند حیوانات همان گونه که در آیه 6 سوره «زمر» مىخوانیم: «وَ أَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ الأَنْعامِ ثَمانِیَةَ أَزْواج» و در مورد «آهن» در سوره «حدید» آیه 25 مى خوانیم: «وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ».
خلاصه «نزول» و «انزال» در اینجا به معنى وجود و ایجاد و خلقت است، منتها چون از ناحیه خداوند نسبت به بندگان مىباشد چنین تعبیرى از آن شده است.