عقیق: انديشه هرچه مي دود به پاي تدبير
وحكمتش نمي رسد، يك روز لبريز و غوطه ور در گناه و عذاب و روزي ديگر با
قطره اي اشك و يك پياله ندامت خارها گل و همه راه ها روشن مي شود و دستي كه
بزرگ است دستان كودك تازه متولد شده را مي گيرد.
در اولين پنجشنبه ماه
رجب، فرشتگان الهي براي مهيا ساختن مهماني عظيم ميان انسان و خدا به تكاپو
مي افتد و بالهايشان را فرش زير پاي كساني مي كنند كه با جرعه اي اخلاص پا
در ميدان بندگي و عبوديت مي گذارند، اخلاص در آن چه كه مي خواهي و آنكه باز
توحيد را به يادآوري كه او قل هوالله احد است، در اين شب آمرزش به دنبال
هر استغفار است و استجابت پيشگام هر خواستن و استجابت آرزوهايي كه قدمي كشد
در هر سرزميني، مقام، ثروت، عزت و همه و همه از غروب اولين شب جمعه رجب
آغاز مي شود.
حال كه تمام درهاي استجابتش بي منت باز و رحمتش سرازير
است، چه مي توان از او خواست جز آنكه چشممان به جمال الهي موعودش رنگ وصال
گيرد و قبل از خانه دل هايمان آماده تر گردد.
او كه با آمادنش جهاني
خواهد ساخت كه در آن همه جوانه هاي آرزو گل مي كند، او كه آمدنش رنگ رحمت و
سرور ايزدي را به شهرها مي پاشد، لاله ها و سروها به حرمت مقدمش ايستاده
اند، آفتاب مي خندد و رودها خروشان است.
شهري كه در آن هيچ كودكي گل
فروش يا فال فروش نيست چرا كه همه گل ها در باغچه عشق جاودانند و همه جا
گلباران و تمام تفأل ها يوسفي است كه شهر از نامش عطرآگين است.
جهاني كه در آن ظلم نيست، دست باطل بسته و غم از روي دل ها رسته است.
سخن ها همه صدق و صفاست و تهمت ها و غيبت ها و دروغ ها در سكوت و خاموشي ابدي در غل و زنجيرند.
شهري
كه توشه مردمانش جز مهرباني و صميمت چيزي نيست و تمام ديوارهاي شهر با يك
رنگي نقاشي شده است هيچ دستي خالي نيست، هيچ كسي بيمار نيست.
خنده هاي مردمانش نه از روي اجبار و كينه بلكه از شوق و سپاس است، شهر آرزوهاست...
منبع:باشگاه خبرنگاران
211008