مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: اگر شاگردی استادش را دوست داشته باشد قلبهایشان به هم راه پیدا میکند و هرچه علم که استاد دارد این شاگرد هم از آن برخوردار میشود. با محبت میتوان علم را از معدن آن به دست آورد و از معدن آن بیرون میکشد.
عقیق:مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: علم آموزی کار علماست. البته
علمایی که علم محمّد و آل محمد(ص) را دارند، خوبند. سایه آنان علم است،
یعنی هرکس زیر سایه محمد و آل محمد(ص) برود زیر آفتاب رفته است. خداوند
انشاء الله دوستیهای ما را با اولیاء و انبیاء قرار دهد، با حضرت فاطمه(ع)
قرار دهد. آنان همه علم داد و ستد میکنند، محبت داد و ستد میکنند.
یک وقت داد و ستد علم طوری میشود که اگر شاگردی استادش را دوست داشته باشد
قلبهایشان به هم راه پیدا میکند و هرچه علم که استاد دارد این شاگرد هم
از آن برخوردار میشود. با محبت میتوان علم را از معدن آن به دست آورد و
از معدن آن بیرون میکشد. میتوان از پیامبر(ص)، از بزرگان دین، از خوبها و
پاکها علم را گرفت. مگر ندیدید سلمان چطور علم گرفت! او، بدون سوال از
امیرالمومنین(ع) حتّی بدون اینکه با هم حرف بزنند، دائماً از حضرت امیرعلم
میگرفت. ابوذر و مقداد هم میگرفتند. اما سلمان الله اکبر! علم بلایا، علم
منایا، یک روز ابوذر از سلمان پرسید: این معرفت به نورانیّت که حضرت امیر
میگوید و منظور از اینکه میفرماید هرکس به نورانیّت، من را بشناسد، خدا
را شناخته است، چیست؟ سلمان جواب نداد. اگر دیگری بود میباخت امّا سلمان
گفت: برویم از خودش بپرسیم. با هم رفتند جایی که معمولاً حضرت عبور میکرد.
منتظر ایستادند تا حضرت امیر(ع) آمد، سلام کردند، حضرت با بیان لطیفی
فرمود: «سلام ای دو ولی من»! چرا اینجا ایستادهاید؟ سلمان پاسخ داد ابوذر
از من پرسید «معرفت به نورانیّت چیست»؟ من هم گفتم برویم از خود آقا
بپرسیم. بعد حضرت پاسخ ابوذر را داد. غرض اینکه سلمان جواب بده نبود. هر کس
سوال میکرد، میگفت: برویم از خود آقا بپرسیم. حضرت آنجا مطالبی بیان
فرمودند که یکی از آنها این است که خداوند دارای اسمی است که هرگاه آن اسم
را میخوانم، تمام اهل زمین از اولین تا آخرین از آن دریای نور بهره
میبرند.
پی نوشت:
کتاب طوبای محبّت – جلد دوم ص 67 مجالس حاج محمّد اسماعیل دولابی