مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: بعد از یک سال یا چند سال میرویم زیارت، فقط گریههایمان را برای حضرت میبریم، انصاف داشته باشید.گریههایتان را کنار بگذارید و خندههایتان را بیاورید. اجتماع جای خنده است، دنیا جای خنده است.
عقیق:مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: سید پیری بود اهل ابهر و اهل منبر
و عبادت. لقب خوبی هم داشت، «وجیه الله». او قصد رفتن به مشهد را داشت. به
تهران آمد که با هم برویم. به ایشان گفتم: شما برو، من چند روز دیگر
میآیم. من تا بروم مدتی طول کشید و روزهای آخر صفر شد. در مشهد در صحن نو
ایشان را دیدم. تا مرا دید اشکش جاری شد. گفتم: حتماً این چند روز دائم
گریه میکردی؟ گفت: گریه نکنم چه کنم. گفتم: اگر حضرت رضا(ع) بفرمایند: آقا
وجیه، شما سالی چند روز اینجا میآیی، فقط گریههایت را پیش ما میآوری،
خندههایت را کجا میبری، چه جواب میدهی؟ یک باره همان جا داخل صحن
خندهاش گرفت و هرچه سعی میکرد جلوی خندهاش را بگیرد، نمیتوانست.
بعضی از ما هم اینجور هستیم. بعد از یک سال یا چند سال میرویم زیارت، فقط
گریههایمان را برای حضرت میبریم، حاجتهایمان هم روی آن. آن وقت ببینید
چه میشود! درست است که ائمه(ع) کریم هستند و بزرگوار، ولی انصاف داشته
باشید. گریههایتان را کنار بگذارید و خندههایتان را بیاورید. اجتماع جای
خنده است، دنیا جای خنده است. سر نماز که میروید با خنده بروید. البته
خداوند هم مزاج ما را میداند برای همین گفت زیاد گریه کنید و کم بخندید
فَلیَضحَکُوا قَلیلاً وَ لیَبکُوا کَثیراً خدا میگوید: حال که پیش ما
نمیآیید و در بیابانها سرگردانید، زیاد بگریید و کم بخندید و الاّ
بایستی، قشنگها را نزد امامان(ع) ببریم. سیّدبن طاووس میگوید: اگر
مردم عادت به گریه نداشتند، مقتل کربلا را به عیش و عشرت تبدیل میکردم.
سیّدبن طاووس از بزرگان است. عالمی است که همه بزرگان علم و دین قبولش
دارند حتّی علمای اهل سنّت. در بزرگیاش همین مقدار بس که وقتی روایتی نقل
میکند، کسی از او مدرک نمیخواهد و نمیپرسد که از کجا و از قول چه کسی
نقل میکنی. در میان همه علماء، همین یک نفر است که از این موقعیّت
برخوردار است، دومی هم ندارد. همه علماء وقتی روایتی نقل میکنند، به منبع
آن هم اشاره میکنند. اما وقتی گفته میشود: «قال سیّد» همه میپذیرند و به
سند آن کاری ندارند. چون او خدمت امام عصر عجل الله تعالی میرسید. امام
زمان او را در آغوش میگرفت، میفشرد و مشکلات علمیاش را حل میکرد. لذا
سیّد طاووس از خیلی چیزها خبر داشت.
پی نوشت:
کتاب طوبای محبّت – جلد دوم ص 56 مجالس حاج محمّد اسماعیل دولابی