عنوان قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۱ دیوان او چنان که خودش نگاشته چنین است: در ستایش رواق منور امام ثامن ضامن، السلطان علی بن موسی الرضا علیهالآف التحیة و الثناء و تاریخ سال تعمیر و نگارش آن.
عقیق:در پی سفر رهبر معظم انقلاب اسلامی،
حضرت آیتالله سید علی خامنهای به مشهد مقدس که با هدف زیارت حرم امام
رضا(ع) و نیز حضور در مراسم تشییع و نماز و تدفین آیتالله عباس واعظ طبسی،
تولیت سابق حرم رضوی انجام شد، تصاویری انتشار یافت
که در یکی از این تصاویر، ایشان به همراه رئیسجمهور در یکی از رواقهای
حرم دیده میشوند و در پشت سرشان، بیتی وزین بر دیوار نقش بسته که خوانش آن
برای برخی دشوار بود و پرسشهای برخی مخاطبان را در پی داشت.
شعر مزبور که شاعر آن، قاآنی شیرازی است و بیتی است از یک قصیده غراء در مدح آستان قدس رضوی، چنین است:
اگر به طور تجلی کند فروغ فضایت / شود ز جلوه آن، طور چون تراب مدقّق
که اشاره دارد به ماجرای انهدام کوه طور در پی درخواست حضرت موسی(ع) برای تجلی خداوند بر این کوه:
«چون موسى به میعادگاه ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، گفت: اى پروردگار
من، بنماى، تا در تو نظر کنم. گفت: هرگز مرا نخواهى دید. به آن کوه بنگر،
اگر بر جاى خود قرار یافت، تو نیز مرا خواهى دید. چون پروردگارش بر کوه
تجلى کرد، کوه را خرد کرد..»
شاعر تلاش دارد با بکارگیری صنعت
"اغراق"، بگوید که فضای نورانی حرم رضوی نیز به قدری با تجلیات الهی آغشته
است که اگر بر کوه طور هم تجلی کند، این کوه تبدیل به گرد و خاک خواهد شد.
"میرزا
حبیبالله شیرازی" متخلص به "قاآنی" فرزند "محمدعلی گلشن" از شعرای نامدار
عهد قاجار است. وی در سال ۱۲۲۳ هجری قمری در شیراز متولد شد، تحصیلات
مقدماتی را در همان شیراز گذراند. او در اوان جوانی عازم مشهد شد تا در
آنجا به ادامهٔ تحصیل بپردازد. در سفر به تهران شعری در مدح فتحعلی شاه
سرود و از وی لقب "مجتهد الشعرا" گرفت.
قاآنی در ادبیات عرب و
فارسی، مهارت کافی یافت و به حکمت نیز علاقه سرشاری داشت. او با زبانهای
فرانسه و انگلیسی نیز تا حد زیادی آشنایی داشت. همچنین در ریاضیات، کلام و
منطق نیز استادی مسلم به شمار میرفت. دیوان اشعار وی بالغ بر بیست هزار
بیت است. او کتابی به نام پریشان به سبک گلستان در نثر نیز نگاشته است.
قاآنی در سال ۱۲۷۰ هجری قمری در تهران درگذشت و درحرم حضرت عبدالعظیم(ع) به
خاک سپرده شد.
عنوان قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۱ دیوان او چنان که خودش
نگاشته چنین است: «در ستایش رواق منور امام ثامن ضامن، السلطان علی بن
موسی الرضا علیهالآف التحیة و الثناء و تاریخ سال تعمیر و نگارش آن.» که
در ادامه میخوانید:
زهی به منزلت از عرش، برده فرش تو رونق زمین ز یمن تو محسود هفتکاخ مطبَّق
تویی که خاک تو با آب رحمت است مخمر توییکه فیض تو با فرّ سرمد است ملفّق
چو دین احمد مرسل، مبانی تو مشیّد چو شرع حیدر صفدر، قواعد تو موثق
ز هرچه عقل تصور کند فضای تو اوسع ز هرچه وهم تخیل کند بنای تو اوثق
ز آستان تو حصنی است نه سپهر معظم ز خاکروب تو گردی است هفتکاخ مروّق
کدام مظهر بیچون بود به خاک تو مدفون که از زمین تو خیزد همی خروش انا الحق
حصانت تو بر از صد هزار حصن مشید رزانت تو بر از صدهزار کوه محلق
ز بس رفیعی و محکم زبس منیعی و معظم به راستی که خموشی است در ثنای تو اوفق
چنان نماید سرگشته در فضای تو گردون که در محیط یکی بادبان گسیخته زورق
به نزد نزهت تو نزهت بهشت مضیع به جنب ساحت تو ساحت سپهر مضیق
ز صد یکی نتواند حدیث وصف توگفتن هزار صاحب و صابی هزار صابر و عمعق
چو بر فرود سپهر برین که پرده نیلی به دامن تو نمودار هفت طارم ازرق
سپهر را بشکافد ز هم تجلی نورت چنانکه صخره صمّا شود ز صاعقه منشق
چه قبهای توکه گر رفع پایه تو نبودی زمین شدی متزلزل بسان توده زیبق
چه بقعهای تو که نبود بهای یک کف خاکت هزار تخت مرصع هزار تاج مغرق
چه سدهای تو که در ساحت تو هست هماره اساس شرع منظم امور کفر معوق
چه کعبهای تو که اینک ز بهر طوف حریمت دمی ز پویه نیاساید این تکاور ابلق
کدام کاخ همایونی ای عمارت میمون که هست برتری سدهات ز سدره محقق
کدام بقعه میمونی ای بنای همایون؟ که از سُمُوّ سماوات برده قدر تو رونق
کدام آیت رحمت به ساحتت شده نازل که میزند ز شرف عرصهات به عرش برین دق
تویی که خاک تو را همچو تاج از پی زیور فلک نهاده به تارک فرشته هشته به مفرق