23 مهر 1400 9 (ربیع الاول 1443 - 02 : 19
کد خبر : ۵۴۷۳۹
تاریخ انتشار : ۲۲ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۶:۲۸
جدا افتادن از صفوف جماعت و دوری گزیدن از فضای آسمانیِ مسجد، نتیجه­ای جز سلب توفیقاتِ زنجیره­وار و رخوت در عبادت، به همراه نخواهد داشت.
عقیق:در روایات، سبک شمردن نماز، مانع دستیابی به شفاعت اهل بیت (ع) قلمداد شده است. این مسئله هر مسلمانی را به تأمل در پدیدارشناسی استخفاف نماز و پی‌جویی راه‌های علاج آن وا می­دارد. در این نوشتار سعی خواهد شد در ضمن نکاتی، با نگاهی نو، به این آسیب دینی بپردازیم.
1. پیش از هر چیز باید پرسید: چه چیزی موجب می‌شود کسی که به نماز ـ این فریضه مهم دینی ـ اعتقاد دارد، در گیر و دار زندگیِ روزمره، به وادی سبک‌شماری نماز درمی‌افتد؟ پاسخ را باید در ادله وجوب نماز و روایاتِ معرفی جایگاه آن جست. به این معنا که قبل از پرسیدن از عامل کاهل نمازی یا نماز نخواندن، باید از دلیلِ نماز خواندن پرسید و گفت؛ چه اینکه به هر میزان که جایگاه این فریضه دینی در ذهن و جانِ فرد رفیع‌تر باشد، به همان میزان در مراقبت بر اقامه نماز و مواظبت بر زمان‌های اقامة آن مصمم­تر می­شود؛ تا آن اندازه که در ساحت معصومان (علیهم السلام)، با رسیدنِ وقت نماز، نوعی دگرگونی قلبی و غلیان روحی اتفاق می­افتد و شوقِ پرواز به سوی نماز، ایشان را از همه آنچه غیر خدا است، فارق می­ساخت؛ آن‌چنان که اگر به هنگام نماز تیری از پای مبارکشان برکشند، متوجه نمی­شوند و آن‌چنان که اگر در بحبوحه نبرد عاشورایی، کسی مژده رسیدن هنگامه نماز به ایشان دهد، برایشان بهترین بشارت خواهد بود. پس چنانچه ضعفی در ناحیه اهتمام و التزام به نماز وجود دارد، در نخستین قدم، باید ریشه­اش را در اعتقاد به نماز و نوعِ نگاه به جایگاهِ تعالی­بخشِ آن جستجو کرد.
2. گذشته از عامل اول، محیط زندگانی و سبک زندگیِ جوانِ امروز نیز مزید بر علت شده است. نسل امروز گاه با اشتغالِ تمام‌وقت به فعالیت­های اقتصادی و اجتماعی دست و پنجه نرم می­کنند و اصلِ اولی در زندگیشان، چنین فعالیت­هایی است. گاه نیز به پرسه زدن در تالابِ معطلی و بی‌عاری مشغولند و این هر دو، با غرق شدن در این وادی، به روزمرگی رسیده­اند؛ چنان‌که یا فرصتی برای عبادت به خود نمی­دهند یا به واسطه انواع اشتغالات ذهنی و روحی، حال و حوصله‌ای برای خلوت با خدا در قالب نماز ندارند.
3. محرومیت از درک لذت نماز، عامل دیگری است که جوان امروز را از دنیای نماز دور کرده است. هر چه فرصت برای تجربه لذت­های نامشروع و ناصواب فراهم است، فرصت برای پیوند ـ هرچند مقطعی ـ با نماز فراهم نیست و همین موجب می­شود وجدان حقیقت­جوی جوان، اساساً در مواجهه با حقیقتِ این عبادت قرار نگیرد تا بتواند در مقامِ مقایسه­اش با لذت­های دیگر یا در مقامِ انتخاب نماز به عنوان پناه­گاهی در اشتغالات عصر مدرنیته، به سوی آن شوق یابد.
4. مسئله گسست نسلی و ضعفِ نسل سنتی و متدین پیشین، در انتقال ضرورت­ها، کارکردها و جایگاه نماز در زندگی به جوان، علت دیگر سستی در امر نماز است. بزرگ‌ترها، از سر بی‌مسئولیتی یا از روی ناتوانی شخصی و شخصیتی در برقراری گفتگوی مثبت با نسل نو، نوعاً از کنار کاهل‌نمازی جوان­ترها به‌آسانی عبور می­کنند و بر سبک­شماریِ نماز صحه می­گذارند و با زبان بی‌زبانی در تبدیل شدن این آسیب دینی به یک رویه رفتاری در فرد و یک روالِ دائمی در خانواده، کمک می­کنند.
5. با یک کاوش میدانی در میان آنانی که از اهتمام به نماز طفره می­روند، نقش تعارف، خجالت و رودربایستی با اطرافیان، در این باب، مشخص می­شود. وقتی نوجوان یا جوانی از ابراز این موضوع که اهل نماز است در میان همسالانِ دگراندیش خجالت می­کشد و سعی می­کند در خلوت و به دور از انذار به نماز بپردازد، یا آنگاه که در گفتگو با فردی دیگر ـ از همسالان یا بزرگ‌ترها ـ قرار دارد و هنگامه نماز فرامی­رسد، توانِ قطع مکالمه را ندارد و به اکراه و اجبار از خیر نماز اول وقت می­گذرد، یا در تعارض نماز اول وقت با درخواست­های غیرضروری دیگران، تابِ مقاومت ندارد؛ در همة این موارد، یک نقیصه شخصیتی به نام خجالت، رودربایستی و تعارف، موجب سبک شمردن نماز شده است.
6. اشتغالات فراگیر و جذابیت­های فریبنده عصر مدرنیستم نیز عامل مهم دیگر در این باره است. فرض کنید وسط پخش زنده یک مسابقه فوتبال، یا وسط یک مکالمه دوطرفه یا چندطرفه در شبکه اجتماعی یا هنگام مطالعه یک خبر یا مقاله یا مشاهده یک ویدئو جذاب در اینترنت، صدای اذان به گوش رسد. در همة این حالت­ها به سختی می­توان از ادامه پرسه زدن در دنیای مجازی، دل کند و همین می­شود که نفْس با وعده­های مکرر و با «سوفَ سوفَ» کردن‌های پشت سر هم، مخاطب را به عقب انداختن نماز فرامی­خواند و دعوت حق ـ به واسطه جذابیت­های فضای مجازی ـ در نظر فرد کمرنگ جلوه می­کند و تکرار مکررِ این موضوع، کدورت و دوری را به همراه می­آورد.
7. دعوت به اقامه نماز در مسجد و آن‌هم به جماعت، به عنوان یک راهبرد عبادی فراگیر و اصیل، در روایات مربوط به نماز مطرح شده است. همین مسئله ما را بر آن می­دارد که به نقش این دو عنصر محوری ـ مسجد و جماعت ـ در مقابله با کوچک شمردن نماز، متوجه شویم.
جدا افتادن از صفوف جماعت و دوری گزیدن از فضای آسمانیِ مسجد، نتیجه­ای جز سلب توفیقاتِ زنجیره­وار و رخوت در عبادت، به همراه نخواهد داشت. از دیگر سو، حضور در یک هم­آوایی معنوی به تقویتِ روحیه عبودیت و اهتمام بیشتر به نماز ـ به عنوان سنبل و سرآمد همة عبادات ـ می‌انجامد. گیرایی و جذابیت و تمرکز روحانی فضای مسجد، راهِ اتصال به عالم غیب را آسان‌تر می‌سازد و در دل­کندن و خالی شدن از انواعِ اشتغالاتِ روزمره زندگی، نقش اساسی دارد. با استمداد از مسجد و جماعت، دیرزمانی نخواهد گذشت که نماز به عنوان یک پدیده حیاتی در جانِ جوان، نهادینه می­شود. قلب و جانی که نماز در آن نقش گرفته باشد، رنگ خدایی گرفته است.

 
پی نوشت:
مرکز تخصصی نماز
منبع:جام
211008
گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: